نظریه تکامل داروین چه چیزی را بیان می کند؟
نظریه تکامل یا تطور انواع
مقدمه
تکامل یا فرگشت (یا به گونهٔ ویژهتر تکامل زیستی یا اندامی) عبارتست از دگرگونی در یک یا چند ویژگی فنوتیپی موروثی که طی زمان در جمعیتهای افراد رخ میدهد.این ویژگیهای فنوتیپی، که از نسلی به نسل بعد جابجا میشوند؛ صفات ساختاری، بیوشیمیایی و رفتاری را تعیین میکنند. وقوع تکامل منوط به وجود بستری از گوناگونی ژنی در جمعیت است. این بستر ممکن است از جمعیتهای دیگر تامین شود؛ که به شارش ژن شهرت دارد.همچنین ممکن است گوناگونی ژنی از درون جمعیت، با سازوکارهایی چون جهش یا نوترکیبی پدید آید. با توجه به اینکه ویژگیهای فنوتیپی متفاوت، احتمال بقا و تولیدمثل را تحت تاثیرات متفاوتی قرار میدهند؛ انتخاب طبیعی میتواند سبب فراگیری ژنوتیپهای جدید در خزانهٔ ژنی شود؛ و چهرهٔ فنوتیپی جمعیت را به تدریج تغییر دهد. انتخاب جنسی ممکن است به فراگیری ژنهایی منجر شود که نقش مثبتی در افزایش بقای جاندار نداشته باشند؛ و دیگر سازوکارهای تکاملی همچون همبستگی ژنی و رانش ژن، ممکن است ژنهایی را انتخاب کنند که امتیاز مستقیمی برای بقا یا تولیدمثل جاندار ارائه نمیدهند.
وقوع تکامل بدان معناست که تمام موجودات زنده با همهٔ تنوعی که دارند، از نیاکانی مشترک پدیدار گشتهاند..[۸]تکامل علت پدیدهٔ گونهزایی است؛ که طی آن یک گونهٔ اجدادی منفرد به دو یا چند گونهٔ متفاوت تقسیم میشود. گونهزایی در شباهتهای ساختاری، جنینی و ژنتیکی جانداران؛ پراکندگی جغرافیایی گونههای مرتبط با هم، و ثبت سنگوارهای تغییرات، قابل مشاهدهاست. نیای مشترک جانداران امروزی تا بیش از ۳٫۵ میلیارد سال پیش؛ یعنی از زمان پیدایش حیات روی زمین، قدمت دارد. تکامل چه به صورت درونجمعیتی و چه به صورت گونهزایی میان جمعیتها، از طرق گوناگونی روی میدهد؛ آهسته و پیوسته به نام انتخاب انباشتی، یا به سرعت از یک موضع ایستا تا موضع بعدی؛ که تعادل نقطهای خوانده میشود.
مطالعهٔ علمی تکامل از نیمهٔ قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که تحقیقات روی ثبت سنگوارهای و تنوع جانداران، بسیاری از دانشمندان را متقاعد کرد که میبایست گونهها به نحوی تکامل یابند. بر مبنای سنگوارهها مییابیم که جانداران امروزی متفاوت از گذشته هستند و به میزانی که به گذشتههای دورتر مینگریم، فسیلها متفاوتتر میشوند.سازوکارهای پیشبرندهٔ تکامل همچنان نامشخص باقی ماندند؛ تا سال ۱۸۵۸ که نظریهٔ انتخاب طبیعی، به طور مستقل توسط چارلز داروین و آلفرد والاس ارائه شد. در اوایل قرن بیستم، تئوریهای داروینی تکامل با ژنتیک، دیرینشناسی و سامانهشناسی ادغام شدند که با پیوستن یافتههای بعدی چون زیستشناسی مولکولی؛ تحت عنوان تلفیق تکاملی جدید به اوج رسید.این تلفیق به یک بنیان اصلی در زیستشناسی بدل شد؛ چنان که تبیینی منسجم و یکپارچه، برای تاریخ و تنوع زیستی حیات روی زمین، فراهم ساخت.
امروزه تکامل در شاخههای مختلف علوم زیستی چون زیستشناسی بقا، جنینشناسی، بومشناسی، فیزیولوژی، دیرینشناسی و پزشکی مطالعه و بهکاربسته میشود. به علاوه، تکامل بر دیگر حیطههای مطالعات بشری، همچون کشاورزی، انسانشناسی، فلسفه و روانشناسی نیز اثرگذار بودهاست. نظریه فرگشت پایه و اساس زیستشناسی نوین است و با شواهد بسیاری پشتیبانی میگردد و هیچ چیز در زیستشناسی بدون آن معنا نمییابد. همزمان در جزئیات اختلاف نظر هست و پرسشهای بسیاری نیازمند پاسخ هستند که زیستشناسان تکاملی به آنها میپردازند. زیستشناسان تکاملی واقعیت وقوع تکامل را مستند کرده، و همچنین نظریاتی در شرح علل آن توسعه داده و میآزمایند.
سفر با بیگل
سفر با کشتی بیگل پنج سال به طول انجامید. داروین بیشتر این مدت را صرف پویشهای زمینشناختی، بررسی سنگوارهها و مطالعه بر روی ارگانیسمهای زنده کرد. او از موجودات زنده امریکای جنوبی هزاران نمونه گرد آورد که بسیاری از آنها تا آن زمان برای دانشمندان غربی ناشناخته بودند. همه اینها به علاوه یادداشتهای مفصلی که داروین از مشاهدات خود تهیه کرده بود، در نظریهپردازیهای آینده او بسیار به کار آمدند.
پیدایش نظریه تکامل
داروین ابتدا به هیچوجه در پی به چالش کشیدن فرضیه ثبات انواع نبود ولی ادامه تحقیقات سؤالات بیپاسخ زیادی پیش پایش میگذاشت. یک سال پیش از شروع سفر، کتاب جنجالبرانگیزی از چارلز لایل منتشر شده بود به نام اصول زمینشناسی که داروین نسخهای از آن را همراه خود داشت. نویسنده در این کتاب مدعی شده بود که سطح زمین بر اثر فرآیندهای تدریجی تغییر میکند و دگرگونی پوسته زمین جریانی یکنواخت در طبیعت در طول تاریخ این کره است. وی توضیح میدهد که هر نوع موجود زنده ابتدا در مرکزی رشد میکند و از آن نقطه پخش شده است و نشان داد که مدتی دوام آورده تا تدریجا از بین رفته و جای خود را به انواع دیگر داده است (اصل مراکز آفرینش). از این رو او نتیجه گرفت که پیدایش انواع جدید جریانی پیوسته و یکنواخت در طول تاریخ زمین است. این نظریات که کاملاً بر خلاف باورهای رایج زمانه بود، سر و صدای زیادی در محافل علمی برانگیخت. داروین با بررسی لایههای سنگی و سنگوارهها در نقاط مختلف شواهد زیادی در تأیید نظریات لایل یافت. در جزایر گالاپاگوس او فسیلهایی بسیار نزدیک ولی نه کاملاً همانند با اشکال زنده پیدا کرد. وی مشاهده کرد که لاکپشتهای ساکن در هر جزیره اندکی با لاکپشتهای جزیره مجاور متفاوتند و سهرههای جزیرههای مختلف تفاوت کمی با یکدیگر دارند. از نظر داروین بهترین توضیح آن بود که انواع تغییر میکنند و اعضای هر گونه نیای مشترکی دارند. پس از اتمام سفر، داروین با کنار هم گذاشتن مشاهدات خود و با استفاده از اصل «مراکز آفرینش» چارلز لایل نحوه توزیع گونههای مختلف جانوری را توضیح داد و در اولین ویرایش کتاب خود با عنوان «مسافرت بیگل» منتشر کرد.
نئوداروینیسم چیست و نظریه داروین چه مقدار محکم است ؟!
نظریه داروین در عصر خود بسیار کامل و تاثیرگذار بود اما با پیشرفت علم نظریه داروین دارای نقصهایی بود که توسط دانشمند کشیش گرگور مندل اصلاح شد . این مندل بود که با نظریه خود توانست نظریه داروین را به صورت کلی به مردم نشان دهد و این نظریه اکنون به عنوان اصلی ترین نظریه در بین دانشمندان علم زیست شناسی مطرح است و نشان داد که نظریه داروین بسیار محکم و با پایه و اساس است . گردآوری نظریه داروین و نظریه مندل توسط جولین هاکسلی انجام شد و نام نظری - ترکیبی جدید - را به خود گرفت که اکنون آن را مکتب و نظریه نئوداریوینیسم نامند .
به عبارت بسیار بهتر داروین هیچ اطلاعی درباره ژنها نداشت و تنها فکر میکرد که خصوصیات در خود وجود دارد و وقتی بر اثر تولید مثل خونها مخلوط میشوند نوع جدید را به وجود می آورند و یا خصوصیات را انتقال میدهند . همچنین آنچه را که داروین تغییرات تصادفی مینامید ( به طورت تصادفی در میان گروهی از یک جمعیت فلان خصوصیت پیدا میشود ) امروزه به عنوان جهشهای ژنتیکی بی جهت شناخته میشوند.
نظریه های تشکیل حیات
۱ – خلق الساعه : بانی آن ارسطو بوده و اعتقاد بر این داشته که موجودات زنده از اجسام بی جان ساخته شده اند .
۲ – بیوژنزیس ( Biogenesis ) : بانی آن پاستور و ردی بوده اند . نظرشان این بوده که زنده ٬ زنده را می سازد .
۳ – خلقت مستقل : این نظریه برگرفته از کتب آسمانی بوده و طرفداران آن بر این باور هستند که موجودات زنده به صورت مستقل خلق گردیده اند .
۴ – نظریه ی کیهانی : این نظریه بیان می کند که موجودات زنده برای اولین بار از سیارات دیگر وارد زمین شده اند ؛ علل آنرا نیز وجود عجایب هفتگانه می دانند . مخالفین این نظریه بر این باورند که عبور از جو زمین امکان پذیر نیست .
۵ – Germ plasm : به همان شکل نظریه کیهانی است با این تفاوت که اعتقاد دارد موجود زنده به شکل موجود پست ( مثلاً هاگ ) وارد زمین می شود . ۶ – نظریه ی آلی ( Big Bang )
از دیدگاه علوم زیستی دو نوع رشد و نمو وجود دارد :
۱- آنتوژنی : که از تشکیل سلول تخم تا مرگ خود را در بر می گیرد . ( رشد و نمو فردی )
۲ – فیلوژنی : که در آن منشاء پیدایش گونه ها ٬ تکامل گونه و چگونگی اشتقاق آن ها ار هم مورد بررسی قرار می گیرد . در واقع می توان گفت که فیلوژنی تکرار آنتوژنی است . ( رشد ونمو گونه ای )
واکنشهای دانشمندان جهان اسلام
علامه طباطبایی
از نظر علامه طباطبایی (ره) آنچه نظریة داروین دربارة منشأ آفرینش انسان گفته است بر خلاف نظر قرآن است که براساس آن اولین فرد بشر و همسرش از هیچ پدر و مادری متولد نشدهاند، بلکه از خاک یا گل بیواسطه و مستقیم آفریده شدهاند. بنابراین آفرینش انسان، آنی و بدون گذشت زمان بوده است. به همین دلیل خداوند در قرآن، خلقت استثنایی حضرت مسیح (ع) را به آفرینش استثنایی حضرت آدم (ع) تشبیه کرده است و گرنه وجهی برای این تشبیه و مقایسه وجود نداشت (طباطبایی، ۱۳۷۶).
علت مخالفت علامه طباطبایی با نظریه داروین تنها ناسازگاری آن با ظاهر آیات قرآن نبوده است، بلکه از نظر وی این نظریه هنوز به سرحد قطعیت نرسیده است بلکه تنها یک فرضیه است که برای توجیه بعضی مسائل طرح شده است و هیچ دلیل قاطعی بر آن وجود ندارد. لذا کاملاً ظنی است و نمیتواند با این حقیقت قرآنی که انسان نوعی متمایز از سایر انواع حیوانی است و تکامل یافته آنها نیست، معارضه کند (طباطبایی، ۱۳۷۶). دلیل علمی دیگری که علامه طباطبایی بر رد دیدگاه تحول داروین مطرح میکند این است که پیوستگی نسلی انسان و میمون قابل تجربه هم نیست؛ یعنی ما تاکنون تجربه نکردهایم که فردی از افراد این نوع به فردی دیگری از افراد نوع دیگر متحول شود. به عبارت روشنتر هرگز کسی مشاهده نکرده است که میمونی انسان شود (طباطبایی، ۱۳۷۶). عدهای در غرب نیز شبیه چنین استدلالی را مطرح کرده بودند.
سیدحسین نصر
سیدحسین نصر از اندیشمندان معروف ایرانی مقیم آمریکا از جمله مخالفان سرسخت نظریه داروین است. مهمترین دلیل نصر برای مخالفت با نظریه داروین این است که آن را از ارکان جهاننگری ماتریالیستی نوین غرب میداند. از نظر وی به همین دلیل است که در غرب اجازه طرح پرسشهای جدی در نقد نظریة داروین داده نمیشود و به مخالفتهای اندیشمندان بزرگ نسبت به این نظریه عملاً وقعی نهاده نمیشود. دانشمندان بزرگی، که چه در قرن نوزدهم همزمان با طرح نظریه داروین و چه در قرن بیستم با بحثهایی علمی و نه فلسفی یا کلامی با نظریة وی به مخالفت پرداختند، چون با رد نظریه تکامل در واقع کل ساختاری که دنیای جدید بر آن بنا شده است فرو میریزد (نصر، ترجمه گواهی، ۱۳۷۹).
انتقاد مهم دیگر نصر به نظریة داروین نقشی است که در انهدام معنا و مفهوم تقدس آفرینش ایفا کرده است. از نظر وی، داروین به انهدام آگاهی مستمر از خداوند به عنوان خالق و حافظ حیات انواع جانداران کمک کرده است که در متون مقدس با تعبیر حیّ و محیی آمده است. نصر معتقد است نظریه تکامل در بیگانه کردن علم با دین و ایجاد جهانی که میتوان در آن سیر کرد و شگفتیهای آفرینش را بدون کمترین احساس اعجاب و حیرت دینی مورد مطالعه قرار داد، تأثیر جدی داشت (نصر، ترجمه اسعدی، ۱۳۸۲).
آیت الله مصباح یزدی
آیت الله مصباح یزدی با کسانی که سعی میکنند از آیات قرآن، تفسیری موافق با نظریه داروین به دست دهند، مخالفت، و اظهارنظر کلی در اینباره میکند که اگر مفاد آیهای طبق اصول محاوره بر نظریهای فلسفی و علمی و … منطبق بود که چه بهتر وگرنه نباید در تطبیق نظر مورد قبول عصر خود تلاش کنیم، بلکه هرجا مطابقتی بطور روشن از قرآن فهمیده شود باید بپذیریم و نسبت به فراسوی آن سکوت کنیم (مصباح یزدی، ۱۳۶۷).
صاحبان تفسیر نمونه
۱- فرضیه تکامل ظنی و غیرقطعی است (مکارم شیرازی و دیگران، ۱۳۶۴، ج۷ و۱۱). چون فرضیه داروین را هرگز با تجربه نمیتوان اثبات کرد، دست بشر از آزمایش و تجربه مسائلی که در میلیونها سال قبل ریشه دارد، کوتاه است.
۲- هرچند ظاهر آیات برچگونگی آفرینش تدریجی یا آنی انسان صراحت ندارد در مجموع با خلقت مستقل آنی سازگارتر است. زیرا بیان بعضی آیات سوره حجر نشان میدهد که میان خلقت آدم از خاک و پیدایش صورت کنونی، انواع دیگری وجود نداشته است. همچنین مطرح میکند که قرآن در مورد کیفیت خلقت سایر جانداران نظری ندارد (مکارم شیرازی و دیگران، ۱۳۶۴، ج۱۱ و۱۷).
۳- آنچه در دیدگاه صاحبان تفسیر نمونه اهمیت دارد این است که آنها نظریه داروین را مخالف خداشناسی نمیدانند و از لحاظ کلامی در آن مناقشه نمیکنند امری که در غرب رواج فراوان دارد و مارکسیستهای جهان اسلام به تقلید از آنها نظریة داروین را نافی خالق جهان میدانستند.
۴- آیت الله مکارم شیرازی که از مفسران اصلی تفسیر نمونه است در آثار دیگرش نیز درباره نظریه داروین سخن گفته است. او برای رفع تعارض بین قرآن و علوم جدید از جمله نظریه داروین میگوید: قرآن یک کتاب علوم طبیعی نیست و اگر چیزی از اسرار علوم و حقایق جهان آفرینش در آن باشد، حتماً برای یک هدف تربیتی و اخلاقی و تعلیم درس توحید و خداشناسی است نه به منظور عرضه علوم طبیعی به سبک دایره المعارفها (مکارم شیرازی، ۴۷:۱۳۶۴). البته این نکته در تفسیر نمونه هم ذکر شده است که بحث قرآن در زمینه آفرینش انسان از این رو سربسته و اجمالی است که منظور اصلی از طرح آن مسائل تربیتی بوده است (مکارم شیرازی و دیگران، ۱۳۶۴، ج ۲۲ و ۲۳).
آیت الله جعفر سبحانی
آیت الله جعفر سبحانی نیز ضمن رد دیدگاه مارکسیستها و ماتریالیستها که از نظریه داروین به عنوان دلیلی بر انکار خداوند بهره میجویند، میگوید: این نظریه هیچ مخالفتی با خداشناسی ندارد و نظریه اثبات انواع هم از دلایل خداپرستان بر وجود خدا نیست، بلکه نسبت هر دو نظریه به خداپرستی یکسان است (سبحانی، بیتا، ۲۱).
آیت الله معرفت
آیت الله معرفت با اینکه تطبیق قرآن را بر علوم جدید ناروا میداند با استناد به کلمات مفسران و سخنان داروین میکوشد ثابت کند که منظور قرآن از شروع حیات با آب (در آیه ۳۰ سوره انبیا) همان است که نظریات علمی جدید میگویند که حیات از دریاها و آبها (با موجودات تک سلولی) آغاز شده است (رضایی، ۱۳۷۵).
آیت الله علی مشکینی
آیت الله علی مشکینی نیز آیه ۳۰ سوره انبیاء را مؤیدی بر نظریه تکامل میداند و اضافه میکند که قرآن کریم بر خلاف اصل اعتقادی و معلوم و اثبات شده این دانشمندان و آیهای متضاد با این مسأله مورد تجربه آنها یعنی وجود تغییر و تکامل در گیاه و حیوان نیامده است (مشکینی، بیتا، ۱۷).
یدالله سحابی
یدالله سحابی از استادان برجسته زیستشناسی، هرچند وابستگی نسلی انسان را به میمون فرضیهای اثبات ناشده و به طور کلی فرضیه داروین را قابل ایراد و انتقاد میداند، معتقد است اصل نظریة تکامل تدریجی انواع، مسلم و پذیرفته شده، و مخالفت با آن در واقع مخالفت با یک اصل مسلم علمی است و این داروین نیست که مبتکر این تئوری بوده است بلکه پیش از او لامارک و بوفن و دیگران و پیش از اینها علمای اسلام و یونانیان در این مسأله پیشقدم بودهاند. از نظر سحابی آیات متعددی از قرآن، مؤید خلقت تدریجی است و ما نباید با انکار این ناموس مسلم دستگاه آفرینش، حقانیت اسلام را زیر سؤال ببریم و حربهای به دست معاندان و منکران خدا بدهیم. (سحابی،۱۳۵۱).
در واقع سحابی، نظریه تکامل تدریجی را از نظر داروین جدا میکند و استنباطات داروین و داروینیستها را از این نظریه قطعی تلقی نکرده، ولی اصل نظریه خلقت تدریجی را مسلم، و از لحاظ علمی مقبول و از لحاظ سابقه مقدم بر دیدگاه خاص داروین میداند و نه تنها هیچ سازگاری بین آن و قرآن نمییابد بلکه بر این نظر است که قرآن خود اثبات کنندة آن است (سحابی، ۱۱:۱۳۵۱).
استاد شهید مرتضی مطهری
استاد شهید مرتضی مطهری (ره) نیز از جمله کسانی است که خلقت تدریجی را پذیرفته است و در جهت تعارضزدایی از قرآن و نظریه تکامل تدریجی به ریشههای مخالفت با این نظریه پرداخته است. شهید مطهری در مخالفت با کسانی که تکامل تدریجی را با توحید و خداشناسی منافی میدانند، میگوید: «از نظر قرآن چه خلقت را دفعی بدانیم و چه تدریجی، کار خداست» (مطهری، ۱۳۶۹، ج۵۱:۱).
علت تلقی نادرستی که این نظریه را مخالف خداشناسی و نظریه ثبات انواع را در راستای خداشناسی شمرده است از نظر شهید مطهری، دو پیش فرض نادرست است: یکی اندیشه خدای رخنهپوش که خدا را در مجهولات خود جستجو میکند و دیگری اندیشهای یهودی که تدریجی بودن آفرینش را با مخلوق خدا بودن آن در تضاد میبیند (مطهری، ۱۳۶۹، ج۶۷:۱).
از دیدگاه شهید مطهری بر اساس قرآن، خلقت، آنی نیست، بلکه یک حیوان و یک انسان در مراتب تکاملی که طی میکند، دائماً در حال خلق شدن است. به نظر میرسد مرحوم مطهری با استفاده از آموزههای صدرایی در فلسفه اسلامی برداشتی نو از نظریة داروین کرده است. بر این اساس، جهان همیشه در حال خلق شدن است و چون دائماً در حال پیدایش است، نیازمندی آن به خداوند عینیتر و ملموستر است. بنابراین نظریه آنی بودن خلقت از نظر مطهری، اسلامی نیست (مطهری ۱۳۷۶،ج۱۶).
از نظر استاد مطهری، حتی اگر از نظر علمی قطعی باشد که انسان اجداد حیوانی داشته است با ظواهر دینی قابل تأویل است. از این رو برای قابل جمع ساختن دیدگاه قرآنی و نظریه تکامل تدریجی، سعی وافری به عمل میآورد. در این راستا، شهید مطهری غرض از داستان آفرینش آدم را در قرآن برخی تعالیم اخلاقی و تربیتی میداند نه بیان نحوه خلقت انسان. او تصریح میکند که داستان آدم در قرآن سمبلیک است (مطهری، ۱۱۹:۱۳۵۶).
از نظر شهید مطهری نه تنها نظریه تکامل ضد الهی نیست بلکه با اصل تکامل بهتر میتوان دخالت قوهای مدبر و هادی و راهنما را در وجود موجودات زنده و هدفمداری جهان را اثبات کرد و علت اینکه در غرب، عدهای این اصل را ضد الهی و الحادی تلقی کردند ضعف دستگاههای فلسفی آنها بوده است (مطهری، ۱۲۴:۱۳۵۶).
مطهری آشکارا میگوید که دلالت اصلی تکامل بر وجود متصرف غیبی در کار جهان از هیچ اصلی کمتر نیست و قرآن کریم با کمال صراحت، خلقت تدریجی جنین را در رحم مطرح میکند و آن را به عنوان دلیل و شاهدی بر معرفت خدا میشمرد (مطهری، ۱۳۷۶، ج۱).
آیا زیستشناسی دارای قانون است؟
هر چند داروین در کتاب منشأ انواع بیش از ۱۰۶ بار از قوانینی صحبت میکند که فرایندهای زیستشناختی خاصی را هدایت میکنند اما از سال ۱۹۶۳ که اسمارت این ادعا را مطرح کرد که «زیستشناسی فاقد قانون است»، بحثهای زیادی دربارة وجود یا عدم وجود قوانین در زیستشناسی درگرفت. از دیدگاه اسمارت یک قانون طبیعت بایستی به لحاظ زمانی و مکانی فاقد محدودیت باشدو به هویات خاص ارجاع نداشته باشد. مثلاً این گزارة شرطی که «اگر در حجم ثابت دمای گازی را افزایش دهیم فشار آن افزایش مییابد»، بیانگر یک قانون طبیعت است زیرا از نظر زمانی و مکانی محدودیتی ندارد و فاقد هویات خاص است یعنی برای همة گازها صادق است.
از دیدگاه اسمارت هیچ تعمیمی در زیستشناسی واجد این شرایط نیست(تامسون۲۰۰۰ ص۱۸ـ۱۷) مطابق این دیدگاه قوانین مندل، قانون هاردیـ واینبرگ، قانون انتخاب طبیعی و غیره قوانینی واقعی نیستند. از طرفی دیگر این قوانین فیزیک است که به ما امکان مى دهد بگوییم خورشید دقیقاً کى طلوع خواهد کرد. کسوف چه وقت شروع مى شود و چه وقت به پایان خواهد رسید. شهاب سنگ کى به زمین برخورد مى کند، آن وقت که دیوید لوى و جین و کارولین شومیکر یک ستاره دنباله دار کشف کردند را یادتان هست؟ آنها براساس چند اندازه و مشخصات آن گفتند که دفعه بعد با مشترى برخورد خواهد کرد. آنچه قابل توجه است اینکه هیچ کس در این پیش بینى تردید نکرد. زیرا همه مى دانند که این قدرت درک حاصل از مبانى فیزیک است که پیش بینى آینده را با دقت زیاد امکان پذیر مى سازد.
زیست شناسى این طور نیست. شیمى هم این طور نیست، بله، مى توان نتیجه واکنش ها را پیش بینى کرد. بله مى توان مکانیسم ها را درک کرد. نظریه تکامل داروین چارچوبى است که تنوع حیات بر روى زمین در آن درک مى شود. اما در کتاب «اصل انواع» داروین هیچ معادله اى نیست که بتوان با استفاده از آن گفت فلان گونه صد سال یا هزار سال دیگر به چه شکلى در خواهد آمد. زیست شناسى هنوز به آنجا نرسیده است که بتواند با این دقت پیش بینى کند.( نشریه شرق . به نقل از سی پی اچ تئوری)