سایت اصول دین


دیباچه کتاب امام علی (ع)


دکتر رحمت الله قاضیان

ديبـاچه کتاب امام علی (ع)

بسم الله الرّحمن الرّحيم. الحمد لِلّه ربّ العالمين، و صلّي الله علي جميع انبياء الله و رسله، سيّما أشرفهم و خاتمهم محمّد و آله الطّاهرين، الَّذين اذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهيراً، لاسيّما بقيّة الله الاعظم، و لعنةالله علی اعدائهم, والسّلام علينا و عليٰ عبادالله الصّالحين.

تاريخ آينه¬ای است که زشت و زيبای برجستگان بشری را منعکس می¬کند و خردمندان می¬توانند از آن بهره¬ها برده و عبرت¬ها گيرند و چراغی فرا راه زندگيشان باشد؛ ازاين¬رو، قرآن¬کريم سرگذشت پيامبران بسياری به عنوان اسوه و الگو و سرگذشت طغيانگران و ظالمان بسياری چون فرعون و نمرود و قارون برای پرهيز از راه و روششان بيان کرده است.

دريای بی¬موج, دريايي مرده است و اين امواج هستند که عوامل زندگی را در آن می آفرينند, جامعه¬ی بشری نيز هم¬چون دريای بی¬موج است و اين انسان های برجسته هستند که در اجتماع بی¬تحرّک بشری موج ايجاد کرده و حرکت نور حيات در جامعه می¬آفرينند. و بی¬ترديد انسان¬های الهی بيش از هر شخصيّت ديگری با مجاهدت¬های خستگی¬ناپذير خود با عوامل فقر و بدبختی و نادانی و وحشيگری نبرد کرده¬ و درهای سعادت دنيا وآخرت را به روی انسان¬ها گشوده¬اند.

در اين ميان شرح زندگی اميرمؤمنان علی بن ابی¬طالب¬(ع) به عنوان دوّمين فرد عالم امکان بعد از پيامبر اسلام (ص) از اهمّيّت ويژه¬ای برخوردار است؛ چه آن حضرت قرآن ناطق و زبان گويای الهی است که با گفتار و کردار و رفتار خود حقّ را آن چنان¬که قرآن کريم و پيامبر اسلام (ص) آورده بودند، ادا کرد.

علی از نظر عقيده و ايمان، خلوص و پاکی، تقوا و پرهيزگاری، علم و دانش، شهامت و شجاعت، عدالت و دادگستری و ساير ارزش¬های انسانی در درجه¬ای است که نمی¬توان در ده¬ها کتاب به شرح و بيان کامل آن¬ها پرداخت، بلکه ترسيم دورنمای کوچکی از اين شاهکار خلقت هم دشوار است.

ازاين¬رو، كتاب نوشتن در باره¬ي علي (ع) و در عين حال حقّ او را ادا كردن مشكل است و با آن¬كه در اين باره هزاران نفر كتاب نوشته شده ¬است،‌ ولي هيچ¬¬يك ادّعا نكرده¬اند كه توانسته¬اند حقّ‌ مطلب را ادا كنند؛ و اين بدان جهت است كه نه فقط آن حضرت چند بُعدي است؛ بلکه در تمام ابعاد هم¬چون علم، تقوا، شجاعت، عاطفه، سخنوري، قضاوت و... نيز در اوج است و غير از پيامبر اسلام (ص) نظيري براي آن حضرت نمي¬توان يافت.

«ابواسحاق نظّام» گفته است: «عَليُّ بنُ اَبي¬طالِبٍ مِحنَةٌ‌ عَلَي المُتَكَلِّمِ؛ اِن وَفَا حَقَّهُ غَلا، وَ‌ اِن بَخَسَ حَقَّهُ اَساءَ: سخن گفتن از علي (ع)‌ براي گوينده محنت است؛ چه اگر بخواهد حقّش را ادا كند،‌ دچار غلوّ خواهد شد و اگر از حقّ او كم گذارد، اسائه¬ ادب كرده است.» (شيخ طوسي، امالي، چاپ سوّم، 2/201)

و ابوالفرج اصفهانی گويد: فضايل علی¬ (ع)‌ هرگز در حوصله¬ی ارقام شمارش نمی-گنجد» (مقاتل الطّالبين، ص 16)

امام علی¬ (ع)‌ کسی است که «شبلی شميل» شاگرد برجسته¬ داروين که تا آخر عمر مادّی ماند و نه فقط حاضر نشد به هيچ يک از اديان الاهی بگرود، حتّی با وجود اين همه دلايل روشن بر پروردگار عالم، به وجود صانعی برای عالم قائل شود، در باره¬ی امام علی (ع)‌ می¬گويد: «الاِمام علیّ بن ابی¬طالب عظيم العظما، نسخةٌ مُفرَدَةٌ لَم¬يُرَ لَها الشَّرقُ وَالغَربُ صورَةٌ مِثلً الاَصلِ: امام و پيشوای انسان¬ها علی بن ابی¬طالب، بزرگ بزرگان، يگانه نسخه¬ای است که شرق و غرب صورتی مطابق اصل آن به خود نديده است (صوت العدالة الانسانيّة 1/37)

و پيش از وی خليفه¬ی دوّم در وصف علی (ع)‌ گفت: «عَقَمتِ النِّساءُ اَن يَلِدنَ مِثلُ عَلیّ بن ابی¬طالب: زنان دگر شخصيّتی مثل علی بن ابی¬طالب نزايند». (الغدير 6/8)

و «جرج جرداق» با وجود مسيحی بودن «صوت العدالة الانسانيّه» را در وصف علی بن ابی¬طالب نوشت و در آن گفت: «ماذا عَلَيکَ يا دُنيا، لَو حَشَدتِ قُواکِ، فَاَعطَيتِ فی کُلِّ زَمَنٍ عَليّاً بِعَقلِهِ وَ قَلبِهِ وَ لِسانِهِ وَ ذی فِقارِهِ: ای روزگار، چه می¬شد که در هر دوره¬ای نيروهای خود را بسيج می¬کرد و انسانی همچون علی از نظر عقل و خرد، روح و روان، سخن و بيان و قدرت و شجاعت به جامعه¬ی بشری ارائه می¬داد؟» (صوت العدالة الانسانيّة 1/49)

سخن اينان درست است، چنان¬که خود آن حضرت در اين مورد می¬فرمايد: «يَنحَدِرُ عَلَيَّ السَّيلُ و لايَرقی اِلَيَّ الطَّيرُ: سيل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دورپرواز انديشه¬ها، به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد. (نهج البلاغه، خطبه 3)

آری، علی (ع)‌ کسی است که جز خدا و رسولش کسی او را نشناخته است؛ چنان¬که رسول اکرم (ص) فرمود: «ماعَرَفَکَ حقَّ مَعرِفَتِکَ غَيرَ الله و غَيری». (بحارالانوار 39/84)

ابن ابی الحديد ¬گويد: علی (ع)‌ و فضل او مانند مشک است که هرچه آن را بپوشانی باز بوی عطرش به مشام می¬رسد و ¬چون خورشيد تابان است که با کف دست جلو آن را نتوان گرفت و مانند روز روشن است که اگر يک نفر آن را نبيند، ديگران آن را خواهند ديد. من چه بگويم در باره¬ مردی که تمام فضايل به او منتهی می¬شود و منشأ همه¬ فضايل و مناقب است و همه¬ی فرقه¬های اسلامی خود را به او منسوب می¬کنند. (شرح ابن ابی¬الحديد 1/17)

علی (ع)‌ همان صاحب يقينی است که فرمود: «لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَاازدادَت يَقينی: هرگاه پرده بالا رود، بر يقين من افزوده نمی¬شود». (بحارالانوار 4/45)

علی (ع)‌ همان پيشتاز صحنه¬های پيکار است، که در تمام جنگ¬ها بر دشمن پيروز بود. جنگجويی که تا روز قيامت ضرب المثل است. کسی که هرگز به دشمن پشت نکرد و خود فرمود: «وَاللهِ، لَو تَظاهَرَتِ العَرَبُ عَلی قِتالی ماوَلَّيتُ عَنها: به خدا، اگر همه¬ی عرب در کارزار من بسيج شوند، از مقابله¬ی آن¬ها رو نمی¬گردانم. (امالی صدوق, مجلس 77)

علی (ع)‌ همان شهسواری است، که با نواختن يک ضربت دشمن را از پا درمی¬آورد و نياز به ضربه¬ی دوّم نبود. چنان¬که با ذوالفقارش عمرو بن عبدود قهرمان يل يل عرب که او را با هزار نفر برابر می¬دانستند بر زمين افکند و پيامبر اکرم (ص) در باره¬اش فرمود: «ضَربَةُ عَلیٍّ فی يَومِ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَينِ: ضربت علی در روز خندق از عبادت جنّ و انس برتر است». (شرح مقاصد 2/30) و (بحارالانوار 39/4)

علی (ع)‌ همان قهرمان بی¬همتايی است که شمشير برّانش با يک ضربت مرحب خيبری را بر زمين نقش بست و با کندن در محکم قلعه¬ی خيبر و سپر کردن آن و کشتار يهود، آن را به روی مسلمين گشود.

علی (ع)‌ همان ايثارگری است که با خوابيدن در جای رسول خدا (ص) جان خويش را فدای او و بقای اسلام نمود و آيه¬ی: «وَ مِنَ النّاسِ مَن يَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ الله» (بقره 2/207) در باره¬اش نازل شد.

علی (ع)‌ همان حلّال مشکلات خلفاست و عمر در باره¬اش گفت: «عَجَزَتِ النِّساءُ اَن تلِدنَ مِثلَ عَلیّ بن اَبی¬طالب» (مناقب خوارزمی، ص 48) و (ينابيع المودّه 1/65) و عمر بيش از هفتاد بار گفت: «لَولا عَلیُّ لَهَلَکَ عُمَر» (الغدير 6/110)

علی (ع)‌ همان مدّعی صادق وگوينده¬ی منحصر به فردی است که بارها فرمود: «سَلونی قَبلَ اَن تَفقِدونی؛ فَاِنّی بِطُرُقِ السَّماءِ اَعلَمُ مِن طُرُقِ الاَرضِ» از من بپرسيد که من به راه های آسمان از راه¬های زمين داناترم». (بحارالانوار 40/153)

علی (ع)‌ همان دانشمند بی¬نظير و خطيب توانايی است که خطابه¬های اعجازآميز او فروتر از کلام خدا و برتر از کلام آدمی است. (مقدّمه شرح ابن ابی الحديد)

و بالاخره علی¬ (ع)‌ هم شخصيّتی بين المللی است و هم شخصيّتی چند بعدی, تا جايی که بعضی آن¬قدر خارج عادت از او ديدند، خدايش خواندند و عدّه¬ای چون خوارج و نواصب از فرط بغض و جهالت کافرش گفتند؛ برخی او را هم¬سنگ معاويه شمردند؛ جمعيّتی او را خليفه¬ی بلافصل پيامبرش دانستند و گروهی خلافتش را در مرتبه¬ی چهارم قرار دادند؛ و غيرمسلمين هم در باره¬ی او بسيار سخن آورده¬اند و سخت اختلاف کرده¬اند.

«امام علي (ع)‌» وقتي كه به خلافت رسيد، با جدّيّت هر چه تمام¬تر بر آن شد كه اسلام راستين را پياده كند؛ ولي محور خلافت و حكومت آن قدر انحراف يافته بود كه بزرگان صحابه، كه برخلاف قرآن كريم و اسلام به جمع مال و ثروت خو كرده بودند، نتوانستند حكومت عادله¬ي آن حضرت را برتابند و با جنگ¬هايي نه فقط نگذاشتند آن طور كه بايد و شايد آرمان¬هاي بزرگش را كه همان اسلام راستين است پياده كند، بلكه عرصه را چنان بر وي تنگ ساختند كه بالاخره جان خودش را هم بر سر اين كار گذاشت و به قول «جرج جرداق» دانشمند مسيحي: «‌قُتِلَ لِشِدَّةِ عَدلِهِ في مِحرابِ عِبادَتِهِ».‌


کتاب امام علی (ع)

دکتر رحمت الله قاضیان