سایت اصول دین


مسئوليّت انسان.


دکتر رحمت الله قاضیان

مسئوليّت انسان.

اندکی دقّت معلوم می¬دارد، که همه¬ی موجودات از حيوان و نبات و جماد گرفته تا زمين و خورشيد و ماه و ستارگان هريک دارای مسئوليّت¬اند و به قول قرآن¬کریم «يُسبِّحُ لِِلّه ما فی السَّماواتِ وَما فی الاَرضِ» و بديهی است، که مسئوليّت انسان که اشرف مخلوقات است سنگين¬تر است؛ زيرامسئوليّت موجودات ديگر حتّیٰ ملائکه جبری است؛ ولی مسئوليّت انسان با اختيار است: «اِنّا هَدَيناهُ السَّبيلَ اِمّا شاکِرًا وَ اِمّا کَفورًا: ما به انسان راه را نشان داديم، خواه شاکر و پذيرا گردد يا ناسپاس». (سوره انسان 76/2)

مسئوليّت و وظايف انسان ـ خواه مرد يا زن يا فرزندان ـ سه گونه است: يکی مسئوليّت عبودی¬ که انجام وظيفه انسان نسبت به خالقش است، دوّم مسئوليّت فردی که وظيفه انسان نسبت به جسم و روح و اعضا و اميال و عواطفش است و سوّم مسئوليّت اجتماعی، که خود دو قسم است: يک قسم وظيفه انسان نسبت به افراد اجتماع است و قسم ديگر وظيفه¬ی انسان نسبت به خانواده¬اش می¬باشد.

زناشويی از نظر هگل: «هگل» می¬گويد: عشق به طور کلّی، آگاهی بر يگانگی خود و ديگری است». در زناشوئی، زن و شوهر از شخصيّت¬های مستقل خود چشم می¬پوشند تا به يک شخص بدل شوند. در واقع همگی افراد يک خانواده را بايد در حکم يک فرد دانست، که اعضايش تا زمانی که از آن جدا نشده و پا به عرصه زندگی مستقل ننهاده و از راه زناشويی، خانواده¬های ديگری برپا نکرده-اند، شخصيّت مستقلی از خود ندارند. به اين دليل زناشويی با خويشاوندان امری برخلاف اخلاق اجتماعی است؛ زيرا اصل در زناشويی آن است که دو فرد مستقل، استقلال خود را به يکديگر واسپارند. هر جا که اين اصل ممکن نباشد، مثلاً در مورد خويشاوندان که عضو خانواده¬ای واحدند و از يکديگر استقلال ندارند، فکر زناشوئی نمی¬تواند تحقّق پذيرد... زناشويی را نبايد صرفاً تدبيری برای تأمين لذّت فرد يا مصلحت فردی و ملاحظاتی ديگر از اين گونه دانست. زناشويی در طبع ذاتی و اصلی خود، وحدتی اخلاقی است و ارضاء غريزه جنسی فرع بر آن است. زناشوئی می¬تواند فرازآورده لذّت [جويی] باشد، ولی پيش از هر چيز تکليفی است؛ غايتی اخلاقی است، که از لذّت فردی برتر است. پس اگر چه طلاق را بايد در بعض موارد مجاز دانست، وقوع آن را بايد هرچه می¬توان دشوار کرد. نبايد روا داشت، که طلاق صرفاً وابسته به ميل زن و شوهر باشد. زناشويی به عنوان يکی از تأسيسات اخلاقی، تجسّم کلّی است و به پاس اين، بر تمايلات وآرزوها وهوس¬های فردی رجحان دارد.» (فلسفه هگل، ص 570)

تفاوت¬هاي زن و مرد

زن و مرد گرچه هردو انسانند و ازاين¬رو هردو آزادند و از حقوق مساوی برخوردارند؛ ولی زن انسانی است با چگونگي¬های خاصّ خودش و مرد انسانی است با چگونگي¬های ديگر؛ يعنی گرچه زن و مرد در انسانيّت برابرند؛ ولی دوگونه انسانند با خصلت¬های متفاوت و به قول الکسيس کارل در هر سلول از سلول¬های انسانی نشانی از جنسيّت او هست.

بی¬وفائی و باوفائی زن

اين¬که گفته¬اند : زن وفا ندارد، پيمان محبّت زن سست است و به عشق زن نبايد اعتماد کرد هم راست است و هم دروغ. راست است اگر زنی ابتدا عاشق مردی بشود و به او دل ببندد آتشش زود سرد می¬شود و به چنين عشقی نبايد اعتماد کرد؛ امّا دروغ است در صورتی که عشق آتشين زن به صورت عکس العملی از عشق صادقانه¬ی مردی و به عنوان پاسخگوئی به عشق راستين مردی پيداشده باشد. اين چنين عشقی معمولاً فسخ نمی¬شود؛ مگر آن¬که عشق مرد نسبت به او به سردی گرايد.

مطالعات عميق پزشكي و رواني و اجتماعي جديد در مورد مرد و زن به نتايج زير رسيده¬: از لحاظ جسمي، مرد به طور متوسّط درشت¬تر و زن كوچك اندام¬تر است، مرد بلندقدتر و زن كوتاه قدتر است. مرد خشن¬تر است و زن ظريف¬تر. صداي مرد كلفت¬تر و خشن¬تر است و صداي زن نازك¬تر و لطيف¬تر. رشد بدني زن سريع¬تر است و رشد بدني مرد بطئ¬تر. رشد عضلاني مرد و نيروي بدني او از زن بيشتر است. مقاومت زن در مقابل بسياري از بيماري¬ها از مرد بيشتر است. زن زودتر از مرد به بلوغ مي¬رسد و زودتر از مرد هم از نظر توليد مثل از كار مي¬افتد. دختر زودتر از پسر به سخن مي¬آيد.‌ مغز متوسّط مرد از مغز متوسّط زن بزرگ¬تر است.

از لحاظ رواني، ميل مرد به ورزش و كارهاي پرحركت بیش از زن است. احساسات مرد مبارزانه و جنگي و احساسات زن صلحجويانه و بزمي است. مرد متجاوزتر است و زن آرام¬تر و ساكت¬تر. زن از توسّل به خشونت می¬پرهيزد؛ ازاین¬رو خودكشي در زنان كمتر از مردان است.

احساسات زن از مرد جوشان¬تر است. زن از مرد سريع¬الهيجان¬تر است، يعني زن در مورد امور مورد علاقه يا ترسش سريع¬تر تحت تأثير احساسات قرار مي¬گيرد. زن طبعاً به زينت و زيور و جمال و آرايش و مُدهاي مختلف بيشتر از مرد علاقه دارد. احساسات زن بي¬ثبات¬تر از مرد است. زن از مرد محتاط¬تر، مذهبي¬تر، پرحرف¬تر، ترسوتر و تشريفاتي¬تر است. احساسات زن مادرانه است، و اين احساسات از دوران كودكي در او نمودار است. علاقه¬ی زن به خانواده و توجّه ناآگاهانه¬ی او به اهمّيّت كانون خانوادگي بيش از مرد است. زن در علوم استدلالي و مسائل خشك عقلاني به پاي مرد نمي¬رسد؛ ولي در ادبيّات، نقّاشي‌ و ساير مسائلي كه با ذوق و احساسات مربوط است، دست كمي از مرد ندارد. مرد از زن بيشتر قدرت كتمان راز را دارد و اَسرار ناراحت كننده را در درون خود حفظ مي¬كند و به همين دليل ابتلاي مردان به بيماري¬های ناشي از كتمان راز بيش از زنان است. زن از مرد رقيق القلب¬تر است و فوراً به گريه و احياناً به غشّ متوسّل مي¬شود.

از نظر احساسات نسبت به يكديگر، مرد بنده¬ی شهوتش است و زن در بند محبّت مرد. مرد زني را دوست ¬دارد، كه او را پسنديده و انتخاب كرده باشد و زن مردي را دوست مي¬دارد، كه ارزش او را درك كرده باشد و دوستي خود را قبلاً‌ اعلام كرده باشد. مرد مي-خواهد شخص زن را تصاحب كند و در اختيار بگيرد و زن مي¬خواهد دل مرد را مسخّر كند و از راه دل بر او مسلّط شود. مرد مي¬خواهد از بالاي سر زن بر او مسلّط شود و زن مي¬خواهد از درون قلب مرد بر مرد نفوذ كند. مرد مي¬خواهد زن را بگيرد و زن مي-خواهد او را بگيرند. زن از مرد شجاعت و دليري مي¬خواهد و مرد از زن زيبايي و دلبري. زن حمايت مرد را برترين چيزها براي خود مي¬داند. زن بيش از مرد قادر است بر شهوتش مسلّط شود. شهوت مرد ابتدايي و تهاجمي است و شهوت زن انفعالي و تحريكي. (برداشت از حقوق زن، استاد مطهّري، ص 43)

يك پروفسور روان¬شناس مشهور آمريكايي به نام «پروفسور ريك» مي¬گويد: دنياي مرد با دنياي زن به كلّي فرق مي¬كند، اگر زن نمی¬تواند مانند مرد فكر¬ كند يا عمل نمايد، ازاين¬رو است كه دنياي آن¬ها با هم فرق مي¬كند: براي مرد خسته¬كننده است كه دائم نزد زني كه دوستش دارد به سر برد؛‌ امّا هيچ لذّتي براي زن بالاتر از اين نيست كه هميشه در كنار مرد مورد علاقه¬اش باشد. مرد دلش مي¬خواهد هر روز به همان حال هميشگي باقي بماند، امّا يك زن هميشه مي¬خواهد موجود تازه¬اي باشد و هر صبح با قيافه تازه-تري از بستر برخيزد. بهترين جمله¬اي كه يك مرد به زني مي¬گويد: «عزيزم تو را دوست دارم» است و زيباترين جمله¬اي كه زن به مرد مورد علاقه¬اش ¬گويد: «به تو افتخار مي¬كنم» است. (به نقل از شماره 90 مجلّه زن روز)

از نظر زنان مردي كه با چندين معشوقه به سر برده باشد، مردي جالب است؛ ولي مردها از زني كه بيش از يك مرد در زندگيش وجود داشته باشد، بدشان مي¬آيد. مردها وقتي پير ¬شوند، احساس بدبختي مي¬كنند، چون كارشان را كه تكيه¬گاهشان بود از دست داده-اند؛ ولي پيرزنان احساس رضايت مي¬كنند، چون خانه و نوه¬ دارند. خوشبختي براي مرد به دست آوردن مقام و شخصيّت اجتماعي است؛ ولي خوشبختي براي زن به دست آوردن قلب يك مرد و نگهداشتن آن است. مرد همواره مي¬خواهد زنش را به دين و ملّيّت خودش درآورد، ولي براي زن همان¬قدر كه تغيير نام خانوادگيش بعد از ازدواج آسان است، عوض كردن دين و ملّيّتش هم به خاطر مرد مورد علاقه¬اش آسان است. (به نقل از شماره 90 مجلّه زن روز)

خانم روان¬شناسی به نام «كلودالسون» مي¬گويد: تمام زن¬ها علاقمندند كه تحت نظر شخص ديگري كار كنند يعني مرئوس باشند. و نيز تمام زن¬ها مي¬خواهند احساس كنند كه وجودشان مؤثّر و مورد نياز است. و اين خود نشان مي¬دهد كه خانم¬ها تابع احساسات و آقايان تابع عقل¬اند. نقطه ضعف خانم¬ها احساسات شديد آن¬هاست؛ ازاين¬رو، مردها همواره عملي¬تر فكر مي¬كنند، بهتر قضاوت مي¬كنند، بهتر سازمان¬¬دهي می¬کنند، بهتر هدايت مي¬كنند؛ ولی كارهاي فكري زن را خسته مي¬كنند؛ پس برتري مردان بر زنان چيزي است كه طرّاح آن طبيعت مي¬باشد. (زن روز، شماره¬ 101)

پيوندي بالاتر از شهوت: صرف¬نظر از فرق¬هاي فوق و فرق¬هاي ديگري كه بين مرد و زن است، خداي حكيم براي اين¬كه پيوند ميان مرد و زن فراتر از مسأله جنسي و فراتر از منفعت¬طلبي باشد، جسم و جان آن¬ها را طوري متفاوت آفريده، كه طالب همزيستي با يكديگرند، به طوري كه هريك از آن¬ها سعادت و آسايش ديگري را مي¬خواهد و از فداكاري در باره ديگري لذّت مي¬برد.

محبّت و دوستی زنان فراتر از شهوت است. محبّت مال دل است و شهوت مال نفس. در زمان و محیطی که زنان مورد بدترین تحقیرها بودند، پیامبر (ص) و ائمّه (ع) به محبّت و دوستی آن¬ها توصیه فرموده¬اند.

«استاد مطهّري» مي¬فرمايد: [در ازدواج] خودخواهي و منفعت¬طلبي¬كه لازمه¬ هر ذي¬حياتي است، تبديل به خدمت، ‌تعاون،‌ گذشت‌ و ايثار می¬گردد... و براي اين¬كه اين طرح عملي شود و جسم و جان آن¬ها را بهتر به هم بپيوندند، تفاوت¬هاي جسمي و روحي در ميان آن¬ها قرار داده شده است و همين تفاوت¬هاست كه آن¬ها را بيشتر به يكديگر جذب مي¬كند، عاشق و خواهان يكديگر قرار مي¬دهد. اگر زن داراي جسم و جان و خُلق و خوي مردانه بود، محال بود كه بتواند مرد را به خدمت خود وادارد‌ و مرد را شيفته¬ وصال خود نمايد، و اگر مرد همان صفات جسماني و رواني زن را مي¬داشت،‌ ممكن نبود زن او را قهرمان زندگي خود حساب كند و عالي¬ترين هنر خود را صيد و تسخير قلب او به حساب آورد. (نظام حقوق زن در اسلام،‌ ص 178)

عواطف و احساسات مختلف در زن و مرد

زن و مرد احساسات و عواطف متفاوت دارند. گفته¬اند: «زن همچون دنده¬ کج است، اگر بخواهی راستش کنی می¬شکند؛ ولی با همان-کجی می¬توان از آن بهره مند شد» (وسایل 14/123). خداوند مهربان برای محافظت سينه دنده¬ها را مناسب آن کج آفريده و اگر راست بود فايده¬ای نداشت؛ همان طور که شاسی ماشين راست است و فنر آن کج. هر يک از مرد و زن هم به گونه¬¬ی خاصّ آفريده شده¬اند، که يکی مرد باشد و ديگری زن؛ بنابراين هريک از نظر ديگری کج است؛ ازاين¬رو، مرد مورد خطاب واقع شده که صبر و شکيبائی مرد بيشتر است و اين اوست که بايد صبر کند و با زن مدارا نمايد؛ ولی واقع اين است¬که چون زن و مرد متفاوت آفريده شده¬اند و ازاين¬رو، هريک احساسات وعواطف خاصّ خود دارند؛ بنابراين هريک بايد کار خود را انجام دهد و مزاحم ديگری نشود؛ يعنی هيچ-گاه مرد هوس نکند که زن مطابق نظر او فکر کند و يا زن نبايد انتظار داشته باشد که مرد مطابق نظر او فکر کند. مخصوصاً به مرد سفارش شده است که بعضی از خصوصيّات زن را که به نظرش خلاف است تحمّل کند.

مثلاً زنان طبعاً پرحرف آفريده شده¬اند، تا به بچّه¬ها حرف زدن بياموزد و به دخترها خانه داری؛ و چون پير شدند با بيان حوادث تلخ و شيرين¬های زندگی برای اعضای خانواده، گذشت و فداکاری و بردباری و صبر و تعاليم اسلام و دينداری بياموزند؛ ازاين¬رو به مرد سفارش شده است که در مقابل پرگوئي¬های زن صبر و تحمّلش را از دست ندهد.

ويژگی¬های ستودنی زن

در مجموعه مسائل دينی بعضی از ويژگی¬های ممتاز زنان عبارتند از:

1 ـ خدای تعالیٰ زنان را شش سال زودتر از مردان لايق خطاب خويش کرده و مکلّف به انجام تکاليف دينی نموده. دختر را در نه سالگی بالغ دانسته و پسر در پانزده سالگی.

2 ـ زنان بر اثر برخورداری از طبعی لطيف و ر قيق، در مناجات با پروردگار و انجذاب به سوی او مستعدتر و در پذيرش موعظه مهيّاترند و سخنان حکيمانه انبيا و ائمّه (ع) در زنان مؤثّرتر و پذيرش حقايق و معارف قرآن کريم از سوی زنان نسبت به مردان بيشتر است.

3 ـ سلاح گريه بر اساس فرموده¬ اميرمؤمنان (ع) در خطبه 80 نهج البلاغه: «وَ سِلاحُهُ البُکاء» که وسيله¬ی اظهار ذلّت در برابر مولاست، بيش از مردان در اختيار زنان است.

4 ـ امام علی (ع) فرموده است: «اَلمَرأةُ رَيحانه وَ لَیسَت بِِقَهرَمانَه: زن گل است نه قهرمان » (من لايحضرالفقیه ¬3/556)؛ بنابراين زن بايد در خانه چون گل شکفته و شادی آفرين باشد.

امانتداری

حکما فرموده¬اند: اَلمَجالِسُ بِالاَمانةِ: مجلس¬ها امانت¬اند».

يکی از صفات مهمّ زن و شوهر امانتداری است، هر چه در خانه می¬گذرد و همه اسرار خانوادگی همچون کمبودهای اقتصادی، نواقص جسمی و روحی و اخلاقی، اماناتی هستند، که بايد زن و شوهر کاملاً آن¬ها را ـ حتّیٰ در صورت جدايي ـ تا آخر عمر حفظ کنند و به هيچ¬وجه به ديگران، حتّیٰ پدر و مادرشان آن¬ها را ابراز ندارند.

همه¬ی اموال مرد در خانه نزد زن امانت است؛ ازاين¬رو، از اثاث و ابزار خانه کاملاً بايد محافظت کند و نبايد نابجا از آن¬ها استفاده کند که موجب خسارت شود. زن خق ندارد بدون اجازه شوهر اموال او را به ديگران حتّیٰ فقرا بدهد. زن نسبت به پخت و پز نباید سهل انگار باشد و موجب سوختن و حيف و ميل غذاها شود.

در حدیثی پيامبر اکرم (ص) می¬فرمايد: خدای تعالیٰ فرموده است: وقتی بخواهم خير دنيا و آخرت برای مسلمانی فراهم آورم، چهار چيز به او می¬دهم: دلی متواضع و باپروا، زبانی ذکر گوينده، بدنی در برابر بلا صابر و زن با ايمانی که چون به او نگاه کند، شاد شود و در نبودن شوهر عفيف و در اموال شوهرش امين باشد. (فروع کافی 5/327)

همه روز اگر غم خوری غم مدار چو شب غمگسارت بود در کنار

امام صادق (ع) فرمود: سه چيز برای مؤمن راحتی است: از جمله: «... وَامرأةٌ صالِحَةُ تُعينُهُ عَلیٰ اَمرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ: زن صالحه¬ای که در کار دنيا و آخرت وی را ياری کند». (کافی 5/328)

زن شايسته و با برکت

يکی از صفات زن خوب تعديل خواسته¬هايش است؛ يعنی برای تهيّه لباس و زيورآلات و خورد وخوراک و لوازم منزل شوهرش را به مشقّت نيندازد.

حضرت فاطمه (س) به علی (ع) گفت: پيامبر (ص) به من فرمود: از پسر عمويت چيزی مخواه، اگر آورد که خوب وگرنه از او درخواست نکن. (بحارالانوار 43/31)

بعد از عروسی حضرت علی و حضرت فاطمه (س)، رسول خدا (ص) از علی (ع) پرسيد: فاطمه را چگونه ديدی؟ عرض کرد: «نِعمَ العَونِ عَلیٰ طاعةِ اللهِ: بهترين کمک برای فرمانبرداری خدا». (بحاراالانوار 43/117)

امام صادق (ع) فرمود: از برکت زن اين است که کم خرج و آسان¬زا باشد. (وسائل 14/78)

البتّه صرفه جويي¬های نابجای مرد هم که موجب آبروريزی و مريض شدن افراد خانواده ¬شود، با قناعت و اعتدال در زندگی فرق دارد. سخن در تناسب درآمد و مخارج است، نه اين¬که با وجود امکانات، به خاطر بخل و حرص خانواده را تحت فشار و سختی قرار دادن.

تکبّر و بخل و ترس در زن

خداوند متعال زن و مرد را هريک برای کاری آفريده؛ ازاين¬رو عواطف و صفات اخلاقی آنان هم متفاوت است. بعضی از صفات مانند تکبّر و بخل و ترس که برای مردان زشت است برای زنان خوب است و هر زن خوبی بايد اين صفات را داشته باشد.

چنان¬که حضرت امير (ع) ¬فرمود: «خصلت¬های نيک زنان، خصلت¬های بد مردان است که عبارتند از: تکبّر، ترس و بخل». هرگاه زن متکبّر باشد خود را در اختيار بيگانه نمی¬گذارد و اگر بخيل باشد مال خود و همسرش را حفظ می¬کند و اگر زن ترسو باشد از هر چيزی که در برابرش قرار گيرد و احتمال خطر در آن دهد دوری می¬جويد. (نهج البلاغه حکمت 234)

اطاعت از شوهر

زن در امور بسياری از جمله امور مربوط به زناشويي به طور واجب بايد از شوهر اطاعت کند و نيز زن برای خروج از خانه واجب است از مرد اجازه بگيرد؛ امّا در امور ديگر جنبه¬ی توصيه و لازمه¬ی نظم و سعادت خانواده و موجب صفای بيشتر خانواده است. البتّه اگر مرد خواست¬های نابجايي از زن داشته باشد، مثل رعايت نکردن حجاب اسلامی يا وارد شدن به مجالس حرام و غنا، زن نبايد از شوهر اطاعت کند.

امام باقر (ع) فرمود: زنی نزد پيامبر (ص) آمد و عرض کرد: يا رسول الله، حق شوهر بر زن چيست؟ حضرت فرمود: او را اطاعت کند و نافرمانی او نکند، بدون اجازه شوهر چيزی از مال او صدقه ندهد و روزه¬ مستحبّی نگيرد و اگر بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود، ملائکه رحمت و غضب همه او را لعنت می¬کنند تا برگردد. آن زن پرسيد: چه کسی بيش از همه بر گردن مرد حق دارد؟ حضرت فرمود: پدر. پرسيد: چه کسی بيشتر از همه بر زن حق دارد؟ فرمود: شوهر. (کافی 5/506)

رسول خدا (ص) فرمود: «لاتُؤَدِّ المَرأةِ حَقّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَتّیٰ تُؤَدّی حَقَّ زَوجِها: زن تا حق شوهرش را ادا نکند، حق خدای تعالیٰ را ادا نکرده است». (مستدرک الوسائل، 2/552)

در حديث ديگری پيامبر اکرم (ص) فرموده: زن نبايد نماز خود را آن قدر طول دهد، که مانع کاميابی شوهرش از او شود. (فروع کافی 5/508)

و در روايت ديگری آمده: پيامبراکرم (ص) در مورد زنی که شوهرش با او کار دارد؛ امّا او آن قدر معطّلش می¬کند تا به خواب رود فرموده: اين زن همواره مورد لعنت ملائکه است تا شوهرش بيدار شود. (کافی 5/508)

رسول خدا (ص) فرمود: «کُلُّ امرَأةٍ صالِحَةٍ عَبَدَت رَبَّها وَ اَدّت فَرضَها وَ اَطاعَت زَوجَها دَخَلَتِ الجَنَّة: هر زن شایسته¬ای عبادت خدا را انجام دهد، واجبات خود را انجام دهد و از شوهرش اطاعت نماید، وارد بهشت می¬گردد». (مستدرک الوسائل، 2/548)

البتّه مسلّم است که مرد حق ندارد مانع عبادات واجب مانند نماز، روزه و حج زن گردد؛ یا اگر مرد از زنش بخواهد در کوچه و خیابان حجاب اسلامی را رعایت نکند یا در مجالس لهو و لعب شرکت کند، زن به هیچ وجه نباید از او اطاعت نماید.

چنان¬که امیرالمؤمنین (ع) در این مورد می¬فرماید: «لادینَ لِمَن دانَ بِطاعَةِ المَخلوقِ فی مَعصِیَةِ الخالِقِ: کسی که با اطاعت از مخلوق، معصیت خالق نماید، دین ندارد». (بحارالانوار، 70/393)

و در روايت است: زن¬های يهود مدينه همسايه حضرت فاطمه (س) نزد پيامبر (ص) رفتند، تا به حضرت فاطمه (س) اجازه دهد در محلس عروسی آن¬ها شرکت کند، حضرت فرمود: فاطمه همسر علیّ بن ابی¬طالب است و در اختيار اوست. (بحارالانوار 43/30)

وراثت

هم از نظر اسلام و هم امروزه علم ثابت کرده است که صفات پدر و مادر، چه صفات ظاهری مانند شکل و شباهت و چه صفات باطنی مانند شجاعت و ترس، سخاوت و بخل، حسادت و رأفت و... از طریق ژن¬ها که در سلّول¬ها است به بچّه منتقل می¬شود. هر چند شخص می¬تواند با خواندن قرآن و احادیث ائمّه معصومین (ع) و با تأسّی از انبیا و اولیا با اراده خود بر وراثت غلبه کند و صفات زشت ترس، بخل، حسادت و... را به صفات ضدّ آنها یعنی شجاعت، سخاوت، رأفت و... تبدیل کند؛ امّا باید توجّه داشت که بر طبق قانون وراثت، چه از نظر اسلام و چه از نظر علم صفات ظاهری و باطنی پدر و مادرها از طریق ژن¬ها به فرزندان منتقل می¬شوند.

بسا این آیه شریفه هم اشاره به قانون وراثت دارد: «وَالبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخرُجُ نَباتُهُ بِاِذنِ رَبِّهِ وَالَّذی خَبُثَ لایَخرُجُ اِلّا نَکِدا: زمین پاک گیاهش به اذن پروردگارش از خاک برون می¬آید و از آن¬که ناپاک است، جز گیاهکی بی مقدار برون ناید.» (اعراف 58)؛ یعنی زمین خوب محصول خوب و فراوان می¬دهد؛ ولی زمین شوره¬زار محصولش کم و بد است.

همین¬طور از پدر شجاع، باسخاوت و بافضیلت و مادر باعفّت و مؤمنه فرزند باتقوا و بافضیلت متولّد می¬شود و از پدر ومادر غیرمهذّب و بی¬عفّت فرزند بی¬تقوا و رذل متولّد می¬شود. ازاین¬رو، در حدیثی رسول اکرم6 فرموده: «اُنظُر اِلی ماتَضَعُ نُطفَتَک؛ فَاِنَّ العِرقَ دَسّاس: بنگر چه زنی برای قراردادن نطفه¬ات انتخاب می¬کنی؛ چون اصل هر چیزی کارش را می¬کند.

و رسول اکرم6 فرموده: «اِنَّ الوَلَدَ سِرُّ اَبیهِ: فرزند سرّ پدرش است.» (کافی 4/568)

ازاین¬رو اسلام با امضای اصل وراثت به صاحبان دختر توصیه می¬کند: «اِذا جائَکُم مَن تَرضونَ خُلقَهُ وَ دینَهُ وَ اَمانَتَهُ یَخطِبُ اِلَیکُم، فَزَوِّجوهُ وَ اِلّا تَکُن فِتنَةٌ وَ فَسادٌ کَبیرٌ: اگر خواستگاری برای دختر شما آمد که از اخلاق و دین و امانت او راضی هستید، دختران را به او تزویج کنید؛ وگرنه فتنه و فساد بزرگ روی خواهد داد.» باید تحقیق شود که این پسری که به خواستگاری دختر شما آمده با نماز، مسجد، منبر سر و کار دارد یا ندارد؟ کسی که با نماز و مسجد سر و کار ندارد خطرناک است. همین¬طور باید تحقیق کرد دوستان و رفقای خواستگار چه کسانی هستند؟ آیا با دینداران و روحانیان سر و کار دارد یا با اشخاص شرابخوار و قمارباز و هرزه؟

و رسول خدا6 به پسرها توصیه می¬فرماید: «اِیّاکُم وَ خَضراءَ الدِّمَن، قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، وَ ماخَضراءُ الدِّمَنِ، قالَ: اَلمَرأةُ الحَسناءِ فی مَنبَتِ السُّوءِ: برحذر باشید از گلی که در مزبله روییده است. گفتند: یا رسولَ الله، گلی که در مزبله روییده چه گلی است؟ فرمود: دختر زیبایی که در خانواده پست و بی¬تقوایی پرورش یافته باشد.» با چنین دختری ازدواج نکنید.

بدین ترتیب، اسلام توصیه می¬کند، اگر طالب سعادت خود و نسل و فرزندانت هستی، باید حتماً مواظب دو چیز باشی، مابقی در حاشیه است و آن دو چیز یکی اخلاق است و دیگر دین.

در حدیثی آمده: شخصی به امام مجتبی (ع) عرض کرد: «دخترم را به چه کسی شوهر دهم؟ حضرت فرمود: به کسی که باتقوا باشد؛ چون انسان باتقوا اگر دخترت را دوست بدارد اکرامش می¬کند و اگر او را دوست نداشته باشد به او ظلم نمی¬کند». (مکارم الاخلاق، ص 204)

اگر یکی از پسر یا دختر بد باشد، ممکن است شش ماه تا یک سال غریزه جنسی مانع از بروز بدی¬هایش باشد؛ ولی بعد از آن طبق فرموده¬ی قرآن¬کریم: «کُلٌّ یَعمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ: هرکس بر سرشت خود عمل می¬کند» از کوزه همان برون تراود که در اوست، خباثت-هایش را ظاهر می¬کند.

هرگاه به دستوراتی که دين مقدّس اسلام بیان داشته عمل شود، خانواده به کانون محبّت تبدیل می¬شود و اينک نکاتی چند در اين مورد:

1 ـ انتخاب همسر: اسلام تأکيد فرموده دختری که می¬خواهید بگيرید، بايد متديّن و دارای اخلاق خوب باشد و نیز تأکید شده خواستگاری را که دارای ایمان و اخلاق خوب است، رد نکنید و از دادن دختر به شرابخوار و نيز ازدواج با دختر زیبای بی¬دین و بی-نجابت نهی شده است.

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «مَن تَزَوَّجَ امرَأةً لایَتَزَوَجُها اِلّا لِجَمالها لَم¬يَرَ فیها مایُحِبُّ؛ وَ مَن تَزَوَجَّها لِمالِها لایَتَزَوَجُها اِلّا لَهُ وَکَلَهُ اللهُ اِلَیهِ؛ فَعَلَیکُم بِذاتِ الدّينِ: کسی¬که با زنی به¬ خاطر جمالش ازدواج کند، آنچه هم خواهد در او نیابد وکسی¬که با زنی به¬ خاطر مالش ازدواج کند خدا او را با همان مال واگذارد؛ پس با زنی ازدواج کنید که دین داشته باشد». (وسایل 14/31)

البتّه اشکال ندارد زن صاحب جمال و ثروت باشد؛ بلکه منظور این است که فقط زیبایی یا ثروت زن ملاک نباشد، که عاقبت خوبی ندارد.

بر مال وجمال خویشتن غرّه مشو کان را به شبی برند و این را به تبی

امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّمَا المَراَةُ قَلادَةٌ؛ فَانظُر اِلیٰ ماتَقَلُّدُهُ: زن قلّاده است؛ پس بنگر چگونه گردن¬بندی به گردن می¬اندازی». (وسایل¬14/28)

رسول خدا (ص) فرمود: «اِیّاکُم وَ خضراءُ الدَّمَنِ. قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، وَ ماخَضراءُ الدَّمَنِ؟ قالَ: اَلمَرأۀُ الحَسناءُ فی مَنبَتِ السُّوءِ: از سبزی روی مزبله بپرهیزید. عرض شد: سبزی روی مزبله چیست؟ فرمود: زن زیبایی که از خاندان بد و پلید به وجود آمده باشد». (فروع کافی، 5/332)

2 ـ ملاک انتخاب همسر: پدر و مادر نباید دختر مورد علاقه¬ خود را بر پسرشان تحميل کنند یا دخترشان را به هرکه دلخواهشان است بدهند. البتّه پسر و دختر هم باید بدانند که پدرشان هم دلسوز آن¬هاست و هم تجربه بیشتر دارد؛ مخصوصاً دخترکه در ازدواج اوّلش رضایت پدر شرط است.

ابن یعفور گويد: به امام صادق (ع) عرض کردم: می¬خواهم با زنی ازدواج کنم؛ ولی پدر ومادرم زن ديگری پيشنهاد می¬کنند. حضرت فرمود: «تَزَوَّجِ الَّتی هُويتَ وَ دَع الَّتی يَهویٰ اَبَواکَ: با زنی ازدواج کن که خودت می¬خواهی و زنی را که پدر و مادرت می¬خواهند، رها کن». (کافی 5/401)

امام موسیٰ کاظم (ع) فرمود: «ثَلاثٌ یُجَلّينَ البَصَرَ: اَلنَّظَرُ اِلَی الخَضرَةِ، وَالنَّظَرُ اِلَی الماءِ الجاری، وَالنَّظَرُ اِلَی الوَجهِ الحَسَنِ: سه چیز دیده را روشن می¬کنند: نگاه کردن به سبزه زار، نگریستن به آب جاری و نظاره کردن به رخسار نيکو». (وسایل 14/38)

رسول خدا (ص) فرمود: اِذا جائَکُم مَن تَرضَونَ خُلقَهُ وَ دينَهُ فَزَوِّجوهُ: کسی¬که اخلاق ودینش مورد رضایتتان است، به او همسر دهید. (وافی 3/17)

امام صادق (ع) فرمود: «اَلکُفوُ اَن یَکونَ عَفیفاً وَ عِندَهُ یَسارٌ: کفو کسی است که عفیف باشد و مالی هم داشته باشد». (وافی 3/18)

امام صادق (ع) فرمود: مَن زَوَّجَ کَريمَتَهُ مِن شارِبِ خَمرٍ، فَقَد قَطَعَ رَحِمَها: کسی¬که دخترش را به ازدواج مشروبخواری درآورد، قطع رحم کرده». (فروع کافی 5/347)

جویبر مؤمنی سیاه پوست وکوتاه قد و فقیر بود. روزی پیامبراکرم (ص) به او فرمود: جویبر، چرا ازدواج نمی¬کنی؟ عرض کرد: کی به من زن می¬دهد؟ پيامبر (ص) فرمود: اسلام هر خواری را عزیز کرده، برو نزد زیاد بن لبید، که از اشراف انصار است و دخترش را خواستگاری کن. وی نزد لبید رفت و دخترش را خواستگاری کرد. لبید نزد پیامبر (ص) رفت و جریان را عرض کرد. رسول خدا (ص) به او فرمود: ای زیاد، جویبر مؤمن است و مرد مسلمان کفو زن مسلمان است؛ پس دخترت را به او بده و او را رد نکن». (کافی 5/341)

امام صادق (ع) فرمود: «لاتَناکَحوا مِنَ الاَکرادِ اَحَداً: با هيچ کردی ازدواج نکنید». (کافی 5/352)

3 ـ آسانگيری: وقتی که تدیّن و اخلاق پسر و دختر برای هم محرز شد و دیدند با اندکی اغماض و گذشت می¬توانند با هم زندگی مشترکی داشته باشند، ديگر در مورد امور جزیی نباید سخت بگیرند. به قول حافظ:

آسان گیر بر خود کارها، کاز روی طبع

سخت می¬گيرد جهان بر مردمان سختگیر

امام صادق (ع ) فرموده: «مَن کانَ رَفیقاً فی اَمرِهِ، نالَ مايُریدُ مِنَ النّاسِ: کسی¬که اهل مدارا باشد، مرادش از مردم به دست می¬آورد. (سفینة 1/532)

ویژگی¬های زن خوب

در تاریخ زنان، زنان با ایمان و با شهامت بسیاری بوده¬اند، که زندگیشان سراسر ایثار و از خودگذشتگی و فداکاری بوده است؛ از جمله ساره و حاجر زنان حضرت ابراهیم (ع) ، زن ایّوب، آسیه زن فرعون، سمیّه همسر یاسر که به جرم اسلام آوردن اوّلین شهیده اسلام شد، فاطمه بنت اسد مادر مکرّمه امیرالمؤمنین (ع) ، حضرت خدیجه همسر مکرّمه پیامبر اسلام (ص) ، حضرت زهرا (س) که سیّدةُ نِساءِ العالمین است، امّ البنین که چهار فرزند از جمله حضرت عبّاس (س) تربیت کرد که جانشان را فدای اسلام و امام زمانشان کردند، حضرت زینب که به قول معروف اگر نبود «کربلا در کربلا می¬ماند» و صدها زن دیگر.

بانوان بايد توجّه داشته باشند، که آنچه اصل است و سعادت خانواده بدان بستگی دارد رضايت شوهر برای آنان است؛ خانه، لباس، اثاث و ساير اشياء، اگر با نارضايتی شوهر همراه باشد، کم ارزش و ناچيز است. بانوی خوب در گفتار و رفتار و کردار خود نسبت به شوهرش وظايف ويژه¬ای دارد، که بعضی از آن¬ها عبارتند از:

آراسته بودن: زن و شوهر بايد متوجّه اين نکته باشند، زندگی مشترک زناشويي بر محبّت و ارضای جنسی يکديگر استوار است و اين دو امر مهمّ هر دو به زيبايي و آراسته بودن نياز دارند.

امام باقر (ع) فرمود: «لايَنبَغی لِلمَرأةِ اَن تُعَطِّلَ نَفسَها وَلَو تُعَلِّقُ فی عُنُقِها قلادَةٌ: شايسته نيست که زن به خود نپردازد، گرچه با انداختن گردن بندی به گردنش باشد. (کافی 5/508)

زنی از پيامبر اکرم (ص) از حقوق شوهر پرسيد، فرمود: بر زن است، که با بهترين عطر خود را خوشبو کند، بهترين لباس خود را بپوشد، با بهترين زينتش خود را زينت دهد و هر صبح و شام خود را بر شوهر عرضه کند. (فروع کافی 5/509)

بر مرد و زن هر دو جهاد لازم است؛ منتها جهاد مرد در جبهه¬های نبرد با کفّار و منافقين است؛ ولی جهاد زن به فرموده امام کاظم به خوب شوهرداری کردن است: جَهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ» (وسايل 14/116)

رسول اکرم (ص) فرمود: «مِن سَعادَةِ المَرءِ الزَّوجَةُ الصّالِحَةُ: از خوشبختی مرد، داشتن همسر صالحه است». (وسائل 14/23)

زن خوب و فرمانبر و پارسا کند مرد درويش را پادشاه

چو مستور باشد زن خوبروی به ديدار او در بهشت است شوی

رسول اکرم (ص) فرمود: زن¬های بامحبّت نسبت به فرزندانشان اگر برخورد تند با شوهرانشان نداشتند، به آن¬ها گفته می¬شد: بی¬حساب وارد بهشت شويد». (وسايل 14/126)

امام صادق (ع) فرمود: هر زنی که بخوابد، در حالی که شوهرش به حق از او خشمگين است، هيچ نمازی از او مورد قبول نيست، تا اين¬که شوهر از او راضی شود و هر زنی که برای غير شوهرش خود را خوشبو کند، خداوند هيچ نمازی از او قبول نکند، تا اين¬که از اين خوشبو کردن غسل کند». (وسائل 14/113)

پيامبر اکرم (ص) از یارانش پرسید: چه وقت زن به خدا نزدیک¬تر است؟ حضرت زهرا (س) سؤال پدر را شنید و پاسخ داد: وقتی که زن در خانه بماند به خدا نزدیک تر است». (بحارالانوار 43/92)

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: خداوند عذاب قبر را از سه گروه از زنان برمی¬دارد و آنان را با فاطمه محشور می¬کند: زنی که با تنگدستی شوهرش بسازد، زنی که بر بدخلقی شوهرش صبر کند و زنی که مهریه¬اش را به شوهرش ببخشد». (مواعظ العددیّه، ص 162)

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «مَن صَبَرَت عَلیٰ سوءِ خُلقِ زَوجِها، اَعطاها مِثلَ ثوابِ آسيه بِنتِ مُزاحم: هر زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند، خداوند به او پاداشی همچون آسيه عطا خواهد کرد». (بحار 100/247)

و پيامبر اکرم (ص) فرمود: «وَيلٌ لِاِ مرَأةٍ اَغضَبَت زَوجَها وَ طوبیٰ لِإمرَأةٍ رَضِیَ عَنها زَوجَها: وای بر زنی که شوهر خويش را به خشم آورد و خوشا به حال زنی که شوهر از وی خشنود باشد». (وسايل 14/51)

اسماء بنت یزید از زنان انصار نزد رسول خدا (ص) رفت و عرض کرد: من فرستاده¬ی زن¬ها به سوی شما هستم. ما زن¬ها در خانه نشسته، وسیله انجام خواسته¬های شما مردها هستیم و بار فرزندانتان را بر دوش می¬کشیم، شما مردها برای حجّ و عمره و جهاد می¬روید و ما از خانه و اموال و اولادتان محافظت می¬کنیم؛ ولی شما مردها با شرکت در نماز جمعه و جماعت و انجام حج و از همه بالاتر جهاد بر ما برتری داده شده¬اید؟ پیامبر اکرم (ص) به آن زن فرمود: باز گرد و به سایر زنان اعلام کن که خوش¬رفتاری یک زن با شوهرش و جلب رضایت او با همه¬ی آن فضایل و اعمال مردان برابری می¬کند.» (المیزان 4/350)

امام خمینی ره فرمود: از دامن زن مرد معراج می¬رود. (صحیفه نور، 6/194)

و امام خمینی ره در یک سخنرانی خطاب به زن¬ها ¬فرمود: شغل تربیت فرزند از همه شغل¬ها بالاتر است. اگر یک فرزند خوب تحویل جامعه بدهید برای شما بهتر از همه عالم است. اگر شما یک انسان تربیت کنید برایتان بقدری شرافت دارد که من نمی¬توانم بیان کنم.» (صحیفه نور، 7/76)

و فرمود: مادرها مبدأ خیراتند. یک مادر ممکن است یک بچّه را خوب تربیت کند و آن بچّه یک امّت را نجات دهد.» (صحیفه نور، 8/161)

زنان بد

زنان زیادی نیز در طول تاریخ بوده¬اند، که مرتکب مفاسد و جنایات بسیار شده¬اند. از جمله: زن حضرت نوح (ع) و زن حضرت لوط (ع) و هند جگرخوار مادر معاویه که جگر حمزه عموی پیامبر (ع) را جوید و زنان امام حسن و امام جواد (ع) که به آن حضرات سمّ خوراندند

پیامبر اکرم (ص) فرمود: چهار چيز کمرشکن است: پيشوايي که معصيت خدا می¬کند و حرفش را گوش می¬کنند؛ زنی که شوهرش او را مراعات می¬کند ولی او به شوهر خيانت می¬کند؛ تنگدستی که چاره ندارد و همسايه بد». (سفينة البحار، ماده ربع)

امام صادق (ع) فرمود: « يکی از دعاهای پيامبر اکرم (ص) اين بود: اَعوذُ بِکَ مِنِ امرأةٍ تُشيبُنی قَبلَ مُشيبی: خدايا، از همسر بدی که مرا قبل از پيری پير کند، به تو پناه می¬برم». (من لايحضر الفقیه، 3/558)

دل آرام باشد زن نيکخواه وليک از زن بد خدايا پناه

امام صادق (ع) فرمود: «اَيُّما اِمرَأةٍ قالَت لِزَوجِها مارأيتُ قطُّ مِن وَحهِکَ خَيراً فقَد حَبِطَ عَمَلُها: هر زنی که به شوهرش بگويد: من هرگز از تو خيری نديده¬ام، اعمالش باطل می¬گردند». (وسايل 14/115)

پيامبر اکرم (ص) فرمود: هر زنی که با شوهر مدارا نکند و او را به آنچه نمی¬تواند وادار کند، خداوند هيچ کار خيری از او قبول نمی¬کند و خدا را در حالی که بر او خشمگين است ملاقات می¬کند».

تهی پای رفتن به از کفش تنگ بلای سفر به که در خانه جنگ

به زندان قاضی گرفتــــــار به که در خانه بينی بر ابرو گره

در خرّمی بر سرايي ببند که بانگ زن از وی برآيد بلند

خدای تعالیٰ می¬فرمايد: «وَ يَقضُضنَ اَبصارِهِنَّ: زن¬ها هم بايد چشمان خويش را از نگاه به نامحرم فرو بندند». (سوره نور، آیه 31)

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «اِشتَدَّ غَضَبِ اللهِ عَلیٰ إمرَأةٍ ذاتِ بَعلٍ مَلَأت عَينُها مِن غَير زَوجِها: خشم خدا شديد است بر آن زن شوهرداری که با نگاه به اجانب چشمش پر کند». (بحارالانوار 101/39)

امام صادق (ع) فرمود: شومی در سه چيز است: زن، اسب و خانه. شومی زن در زياد بودن مهر او و ناراحت کردن شوهر است، شومی اسب در رام نبودن آن است و شومی خانه در تنگ بودن و بدی همسايه¬ها و عيوب زيادش است». (وسايل 15/11)

امام صادق (ع) فرمود: «ثَلاثَةٌ تُکَدِّرُ العَیشَ: اَلسُّلطانُ الجائِرُ وَالجارُ السُّوءُ وَالمَرأةُ البَذِيَّةُ: سه چیز زندگی را تیره نماید: زمامدار ستمکار، همسایه بد و زن بی¬ادب». (تحف العقول، ص 576)

پيامبر اکرم (ص) فرمود: اگر تمام طلاها و نقره¬های روی زمين را زنی به خانه شوهر برد ولی يک روز به شوهرش سرکوفت زند و بگويد: تو چه کاره¬ای، مال خودم است، اعمالش باطل ¬شود ولو از عابدترين مردم باشد؛ مگر توبه کند و از شوهرش معذرت بخواهد». (مکارم الاخلاق، ص 231)

و پيامبر اکرم (ص) فرمود: بدترين زن¬ها زنی است که در ميان خوانواده¬اش خوار است ولی پيش شوهرش تکبّر می¬کند، نازا و کينه توز است، از کار زشت پرهيز ندارد، زينتش را به نامحرم نشان می¬دهد، به حرف شوهرش گوش نمی¬کند و چون شوهر برای کاميابی با او خلوت می¬کند، همانند مرکب چموش امتناع می¬کند، نه عذری می¬پذيرد و نه از خطايي می¬گذرد». (وسايل 14/8)

و پيامبر اکرم (ص) فرمود: «اَيُّما اِمرأةٍ سَألَت زَوجُهَا الطّلاقُ مِن غَير بَأسٍ فَحَرامٌ عَليهِ رائحَةُ الجَنَّةِ: هر زنی که بی¬دليل از شوهرش تفاضای طلاق کند، بوی بهشت بر او حرام است». (مکارم الاخلاق، ص 231)

امام صادق (ع) فرمود: «اَیُّما اِمرَأةٍ باتَت وَ زَوجُها عَلَیها ساخِطٌ فی حَقٍّ، لَم تُقبَل مِنها صَلاةٌ حَتّیٰ یَرضیٰ عَنها: هر زنی بخوابد، درحالی که شوهرش از او ناراضی است، خداوند نماز چنین زنی را قبول نخواهد کرد، مگر این¬که شوهرش از او راضی گردد». (وسائل 14/113)

البتّه اگر شوهر هم به هر نحوی زنش را اذیّت و آزار نماید، نماز و عبادتش قبول نمی¬شود و خداوند او را عذاب خواهد کرد

چنان¬که رسول اکرم (ص) بعد از بیان عذاب زنی که شوهرش را اذیّت کند می¬فرماید: «وَ عَلَی الرَّجُلِ مِثلُ ذالِکَ الوِزرِ وَالعَذابِ اِذا کانَ لَها موذِیاً ظالِماً: اگر مردی هم زنش را اذیّت کند، همان مجازات و عذاب را خواهد داشت». (وسائل الشّیعه 14/116)

امیرالمؤمنین (ع) فرمود: من و فاطمه محضر رسول خدا (ص) مشرّف شدیم و دیدیم شدیداً گریه می¬کند، عرض کردم: پدر و مادرم فدایت، چرا گریه می¬کنی؟ فرمود: شبی که به معراج رفتم، زنان امّت خود را در عذاب شدید دیدم؛ ازاین¬رو برای آن¬ها گریه می¬کنم. زنی را دیدم که به موهایش آویزان بود، چون موهایش را از نامحرم نمی¬پوشانید. زنی را دیدم که با زبانش آویزان بود؛ چون با زبانش شوهرش را اذیّت می¬کرد. زنی را دیدم که گوشت بدنش را می¬خورد؛ چون بدنش را برای مردم زینت می¬کرد. زنی را دیدم که با پاهایش آویزان بود؛ چون بدون اجازه شوهر از خانه بیرون می¬رفت. زنی را دیدم که با پستانش آویزان بود؛ چون از همبستر شدن با همسرش خودداری می¬کرد. زنی را دیدم که کر و کور و لال بود؛ چون از زنا بچّه دار می¬شد و او را به شوهرش نسبت می¬داد. زنی را دیدم که با قیچی صورت و بدنش را جدا می¬کردند؛ چون خود را بر مردان عرضه می¬کرد. زنی را دیدم که صورت و بدنش می¬سوخت و روده¬هایش را می¬¬خورد؛ چون واسطه عمل منافی عفّت بود. زنی را دیدم که سر خوک و بدن الاغ داشت؛ چون سخن¬چین و دروغگو بود. زنی را دیدم که به صورت سگ بود؛ چون آوازه خوان و حسود بود. آن¬گاه رسول خدا (ص) فرمود: وای بر زنی که شوهرش را ناراحت کند و سعادتمند آن زنی که شوهرش از او راضی باشد.» (بحار 103/246)

آری، تمام اعمال آدمی ثبت و ضبط می¬شوند و در دنیای دیگر به حساب آن¬ها رسیدگی می¬شود؛ هرچند پاداش و کیفر بعضی از گناهان در همین دنیا هم به انسان می¬رسد.

قرآن کریم می¬فرماید: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ ماعَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَراً وَماعَمِلَت مِن سوءٍ تَوَدُّ لَو اَنَّ بَینَها وَ بَینَهُ اَمَداً بَعیداً: روزی که هرکس آنچه نیکی کرده باشد و آنچه بدی کرده باشد نزد خود حاضر بیند و آرزو کند کاش میان او و کار بدش فرسنگ¬ها فاصله باشد.» (آل عمران، 30)

وظايف مرد خوب نسبت به خانواده

مرد به عنوان سرپرست خانواده و تنظيم¬کننده برنامه زندگی وظايفی دارد، که بايد انجام دهد. از نظر اقتصادی، مرد مسئول تأمين مخارج همسر و فرزندانش می¬باشد و بايد در حدّ توان برای انجام اين وظيفه بکوشد؛ امّا وظيفه¬ مهم¬تر مرد داشتن اخلاق نيک و تربيت فرزندان شايسته است. اينک آيات و رواياتی در مورد وظايف مرد نسبت به همسر و فرزندانش:

خداوند تبارک و تعالیٰ در مورد رفتار شايسته مرد نسبت به همسرش می¬فرمايد: «عاشِروهُنَّ بالمَعروفِ: با زن¬های خود به نيکويي رفتار کنيد». (سوره نساء، آیه 48)

معروف در اينجا حدّ اعتدال نگه داشتن است؛ يعنی نه نسبت به زن¬ها ظلم و بداخلاقی و بخل کرد و نه مطيع کامل زن و ولخرجی-های او شد.

حضرت علی (ع) فرمود: هر مردی که امور او را زن بگرداند ملعون است». (وسايل 14/131)

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «اِستَوصوا بِالنّساءِ خَیراً؛ فَاِنَّهُم عِندَکُم عَوارٌ، لایُمکِنُ لِاَنفُسِهِنَّ شَیئاً؛ وَ اِنَّمَا التَّخَذتُموهُنَّ اَمانَةَ اللهِ وَاستَحلَلتُم فُروجَهُنَّ بِکَلِمَةِ اللهِ: به شما سفارش می¬کنم، که نسبت به زنانتان خوشرفتار باشید؛ زیرا آنان در برابر شما امانت می¬باشند؛ آن¬ها قدرت زیادی ندارند و به عنوان امانت خدا به ازدواج شما درآمده¬اند و به دستور خدا بر شما حلال گشته اند، تا از آنان کامیاب شوید». (مستدرک الوسائل، 2/551)

و پيامبر اکرم (ص) فرمود: «اَلرَّجُلُ راعٌ عَلیٰ اَهلِ بَیتِهِ، وَ کُلُّ راعٍ مَسئولٌ عَن رَعِیَّتِهِ، وَالمَرأةُ راعِیَةٌ عَلیٰ مالِ زَوجِها وَ مسئولةٌ عَنها: مرد سرپرست افراد خانواده¬اش است و هر سرپرستی در برابر افراد تحت سرپرستی خود مسئولیّت دارد؛ و زن هم سرپرست اموال مرد است و در برابر آن مسئولیّت دارد». (مستدرک الوسائل، 2/550)

و حضرت علی (ع) هم در ضمن سفارشاتش به فرزندش «محمّد حنفيّه» فرمود: «پسرم، اگر بتوانی که زن را بيش از آنچه مربوط به اوست، اختيار ندهی، انجام ده؛ چون اين کار جمال زن را پيوسته و خاطرش را آسوده و حال او را نيکو می¬کند: اِنَّ المَرأةَ رَيحانَةٌ وَ لَيسَت بِِقَهرَمانَةٍ؛ فَداروهُنَّ عَلیٰ کُلِّ حالٍ وَ اَحسِنوا لَهُنَّ المَقالَ لَعَلَّهُنَّ يُحسِنُ الفِعالَ: چون زن گل است نه قهرمان: به هر حال با زن-ها مدا را کنيد و با زيبايي با آن¬ها صحبت کنيد، شايد کارهای خود را درست کنندو زندگيت با صفا شود. (من لايحضره الفقیه، 3/556)

امام صادق (ع) فرمود: «رَحِمَ اللهُ عَبداً اَحسَنَ فيما بَينَهُ وَ بَينَ زَوجَتِهِ: رحمت خدا بر آن بنده، که با همسرش به نيکی رفتار کند، همانا خداوند زن را در اختيار او قرار داده و او را سرپرست وی کرده است». (من لايحضره الفقیه، 3/443)

مایه آرامش: زن گل و ریحان است و گل و ریحان به انسان آرامش می¬دهند؛ ازاین¬رو، نشستن با مادر، خواهر، عمّه، خاله و خصوصاً همسر، به انسان آرامش می¬دهد؛ چنان¬که امام علی بن موسی الرّضا (ع) فرمودند: زنان بی¬گمان موجب آرامش انسان هستند». و نیز زن چراغ خانه و چراغ دل است و وجودش به انسان آرامش می¬دهد. چنان¬که کسانی که ازدواج کرده¬اند، آرامششان خیلی بیشتر از کسانی است که ازدواج نکرده¬¬اند.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: سه چیز از دنیا مورد علاقه¬ی من است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است» (فقیه 1/317)؛ از طرفی، هر اندازه کسی به پیامبر و اهل بیتش (ع) شبیه¬تر باشد، ایمانش بیشتر است؛ بنابراین یکی از معیارهای ایمان و ولایت، محبّت و دوستی زنان است.

اصولاً زن مظهر جمال حق تعالیٰ است؛ ازاین¬رو، هر اندازه شخص به زنان ـ اعمّ از همسر، دختر، خواهر، عمّه و خاله¬اش ـ که مظهر جمال حق تعالیٰ هستند بیشتر محبّت داشته باشد، ایمان و ولایتش بیشتر است.

از طرف سوّم، زن مظهر محبّت و عاطفه و لطافت است؛ ازاین¬رو، هرچه انسان زنان را بیشتر دوست داشته باشد، روحش لطیف¬تر می¬شود.

دست بلند نکردن روی همسر: پيامبر گرامی (ص) فرمود: «اِنّی اَتَعَجَّبُ مِمَّن يَضرِبُ امرَئَتَهُ وَ هُوَ بِالضَّربِ اَولیٰ: تعجّب می¬کنم از مردی که همسرش را می¬زند؛ درحالی که خودش مستحق¬تر به کتک خوردن است». (بحارالانوار 100/249)

امام باقر (ع) فرمود: «وَاهجُروهُنَّ في المَضاجِعِ» يعني پشت به زن كند و «وَاضرِبوهُنَّ» یعنی با چوب مسواك وي را بزند. (مجمع البيان)

تنبيه بدنى هم در مورد زنی كه هيچ وسيله ديگرى در مورد او مفيد واقع نمی¬شود، امروزه در تمام کشورها مجاز شمرده شده است.

عفو خطای زن: اسحاق بن عمّار گويد: به امام صادق (ع) گفتم: حق زن بر شوهر چيست؟ فرمود: او را سير کند، لباس بپوشاند و از خطايش درگذرد». (وسايل 15/223)

تکریم بانوان: رسول خدا هم خود احترام به بانوان را نشانه بزرگواری و با شخصیّت بودن و اهانت به آنان را نشانه پستی دانستنه و فرموده¬اند: «جز انسان کریم و بزرگوار زنان را تکریم نمی¬کند و جز انسان پست و فرومایه آنان را مورد اهانت قرار نمی¬دهد. (نهج الفصاحه، ص 290)

پاداش مرد صابر: پيامبر اکرم (ص) فرمود: «مَن صَبَرَ عَلیٰ خُلقِ امرَأةِ سَيِّئَةِ الخُلقِ: وَاحتَسَبَ فی ذالِکَ الاَجرَ، اَعطاهُ اللهُ ثَوابَ الشّاکِرينَ: هر مردی که بداخلاقی همسرش را به ¬خاطر پاداش آن، تحمّل کند، خدا پاداش شاکرين را به او عطا فرمايد». (وسايل 14/124)

و پيامبر اکرم (ص) فرمود: «جُعِلَ قُرَّةُ عَينی فی الصَّلاةِ وَ لَذَّتی فی الدّنيا النِّساءَ وَ رَيحانَتَیَّ الحَسَنُ والحُسَينِ: «نور چشم من در نماز است ولذّت من در دنيا زن¬ها و دو گل من حسن و حسين¬اند». (وسايل 14/10)

و پيامبر اکرم (ص) فرمود: «قَولُ الرَّجُلِ لِلمَرأَةِ اِنّی اُحِبُّکَ لايَذهَبُ مِن قَلبِها اَبَداً: گفته مرد به همسرش دوستت دارم، هرگز از دلش بيرون نمی¬رود». (وسايل 14/10)

پيامبراکرم (ص) فرمود: «اَوصانی جِبرَئيلُ بِالمَرأةِ حَتّیٰ ظَنَنتُ اَنَّهُ لايَنبَغی طَلاقها اِلّا مِن فاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ: جبرئيل آن قدر نسبت به زن به من سفارش کرد که پنداشتم جز در فحشای آشکار نبايد او را طلاق گفت. (وسايل 14/121)

و امام صادق (ع) فرمود: اَلعَبدُ کُلَّمَازدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً ازدادَ فی الايمانِِِِِ فَضلاً: هرچه محبّت بنده به زن¬ها بيشتر شود، ايمانش بيشتر فضيلت یابد. (وسايل 14/10)

با غيرت بودن: مرد تا می¬تواند بايد همسرش را از بی حجابی و بدحجابی، شوخی با اجانب و شرکت در مجالس نامحرمان حفظ کند.

پيامبر اکرم (ص) فرمود. : کانَ اَبی اِبراهيمُ غَيوراً وَ اَنَا اَغيَرُ مِنهُ وَ اَرغَمَ اللهُ اَنفَ مَن لايُغارُ مِنَ المُؤمِنينَ: پدرم ابراهيم با غيرت بود و من از او باغيرت¬تر هستم، خدا بينی مؤمنی را که غيرت ندارد به خاک مالد». (وسايل 14/170)

حضرت امير (ع) فرمود: «يا اَهلَ العِراقِ نُبِّهتُ اَنَّ نِسائَکُم يُدافِعنَ الرِّجالِ فی الطَّريقِ، اَما تستَحونَ؛ لَعَنَ اللهُ مَن لايُغارُ: ای مردم عراق، شنيده¬ام، که زن های شما در راه رفتن با مردها برخورد می¬کنند، آيا خجالت نمی¬کشيد؛ خدا لعنت کند شخص بی¬غيرت را». (وسايل 14/174)

و امام صادق (ع) فرمود: حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلَی الدَّيّوثِ: بهشت بر ديّوث حرام است» (ديّوث کسی است که از آميزش ديگران با زنش ناراحت نيست). (وسايل 14/175)

پيامبر اکرم (ص) فرمود: به پدرانتان نيکی کنيد، تا فرزندانتان به شما نيکی کنند؛ نسبت به زنان مردم عفّت داشته باشيد، تا زنانتان باعفّت باشند. (وسايل 14/270)

نفقه

از نظر اسلام تأمين بودجه کانون خانوادگی از جمله مخارج شخصی زن به عهده¬ی مرد است. اسلام از طرفی به زن استقلال و آزادگی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده؛ و از طرف ديگر با برداشتن مسئوليّت تأمين بودجه خانوادگی از دوش زن، او را از هرنوع اجبار و الزام برای دويدن به دنبال پول و تأمين معاش معاف کرده است. و فلسفه اين کار اين است که مرد مظهر نياز و احتياج و زن مظهر بی¬نيازی است. مرد خريدار و زن صاحب کالا، و ازاين¬رو مرد هزينه و نفقه خانواده را بايد بپردازد. و از طرف ديگر مسئوليّت و رنج و زحمات طاقت فرسای توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است، نگهداری نوزاد و کودک بر عهده زن است؛ ازاين¬رو اگر در اين ايّام مرد به حمايت زن برنخيزد، بلکه هرکدام موظّف باشند مخارج خانواده را يکسان تأمين کنند، زن کاملاً قادر به انجام وظيفه خود نخواهد بود؛ چنان¬که در جانداران هم در مدّت گرفتاری توليد نسل، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برمی¬خيزد و او را در خوراک و آذوقه¬ کمک می¬کند. به علاوه نيروی مرد از زن برای کارهای خشن توليدی و اقتصادی بيشتر است و اگر قرار باشد هر کدام سهم مخارح خود را تأمين کنند، زن هرگز به پای مرد نمی¬رسد. به علاوه، باقی ماندن زن بر جمال و نشاط و زيبائی مستلزم آسايش بيشتر و تلاش کمتر است.

بالاتر از همه اين¬ها اين¬که احتياج زن به لباس و زينت بيش از مرد است؛ چون تجمّل و زينت جزء زندگی زن و از احتياجات اصلی زن است؛ ازاين¬رو اگر زن بخواهد آن طور که دلش می¬خواهد زندگی کند، اگر به همسر قانونی خود متّکی نباشد، به مردان ديگر متّکی خواهد شد.

لذا برای اين¬که کانون خانواده گرم و محل آسايش و رفع خستگی باشد، زن بايد از تلاش¬های خرد کننده معاش معاف باشد، و سرّ اين¬که مردان بايد بدوند و با جان کندن پول درآورند و دو دستی تقديم زن کنند اين است¬که مرد نياز روحيش را به زن دريافته است، دريافته که خداوند زن را مايه¬ی آرامش و آسايش روح او قرار داده است (وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِيَسکُنَ اِلَيها) (اعراف 189)، زن از جنبه¬ی مالی نيازمند به مرد آفريده شده است و مرد از جنبه¬ی روحی.


کتاب خانواده اسلامی

دکتر رحمت الله قاضیان