سایت اصول دین


زنا و مفاسد آن


دکتر رحمت الله قاضیان

زنا و مفاسد آن.

گوشه‏اى از مفاسد زنا از اين قرار است:

1 ـ زنا منشأ‏ بسيارى از درگيرى‏ها، خودكشى‏ها، فرار از خانه‏ها، فرزندان نامشروع، بيمارى‏هاى مقاربتى و دلهره براى خانواده‏هاى آبرومند است.

2 ـ زناكاران چون براى شهوترانى سراغ يكديگر مى‏روند، ميانشان انس و الفت عميق و آرامش نيست.

3 ـ زناكار، طرف مقابل را شريك زندگى نمى‏داند، بلکه وسيله‏ى اطفاى شهوت مى‏داند.

4 ـ زنا، سبب كاهش تشكيل خانواده از طريق ازدواج و موجب به وجود نيامدن ارتباط¬هاى فاميلى و قطع صله‏ رحم است. چون باز شدن راه زنا، بى‏رغبتى به ازدواج را در پى دارد.

5 ـ در زنا، احساس تعهّد و تكليف نسبت به بقاى نسل و تربيت كودك نيست و احساس پدرى و مادرى از ميان مى‏رود.

6 ـ زنا، نظام ارث‏برى را بر هم مى‏زند و وارث واقعى معلوم نمى‏شود.

7 ـ زنا سبب از بين رفتن شخصيّت و هويّت انسانى مى‏شود و موجب مرگ‏هاى زودرس مى‏گردد.

8 ـ چون ارتكاب زنا، بدون زحمت وخرج نيست، زناكار براى ارضاى هوس خود، به سراغ گناهان زيادى مى‏رود. مثلاً گاهى براى كاميابى خود، به تهمت، ارعاب و دزدى دست مى‏زند و حتّىٰ مرتكب قتل مى‏شود

9 ـ در جامعه، فرزندان نامشروع و بى‏هويّت پديد مى‏آيند، كه زمينه‏ بسيارى از مفاسد و جرائم است و مصداق روشنى براى فحشا است.

رسول اکرم (ص) فرمود: «اِذا کَثُرَ زِنا مِن بَعدی کَثُرَ مَوتُ الفُجاَةِ: هرگاه بعد از من زنا زیاد شود، مرگ¬های ناگهانی زیاد می¬شود». (وسایل 14/23)

برنامه¬های اسلام براى پيشگيرى از زنا

1 ـ زنا از نگاه شروع می¬شود، چشم می¬بیند و دل می¬خواهد. به قول بابا طاهر: «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد».

ازاین¬رو، قرآن کريم می¬فرمايد: «قُل لِلمُؤمِنینَ یُغُضوا مِن اَبصارِهِم... وَ قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِهِنَّ: [ای پیامبر] به مردان مؤمن بگو چشم از نامحرم برگیرند... و به زنان مؤمنه نیز بگو چشم از نامحرم برگیرند». (سوره نور، آیات 30 و 31)

2 ـ ممنوعيّت اختلاط زن و مرد در بعضى مكان‏ها.

2 ـ ممنوعيّت خلوت مرد با زن نامحرم.

3 ـ حرمت زينت زن براى نامحرمان.

4 ـ حرمت نظر به نامحرم و دست دادن با نامحرم و پرهيز از فكر زنا و تماشاى عكس‏هاى تحريك كننده.

5 ـ مجازات شديد براى زناكار.

6 ـ توصيه به ازدواج و پايين‏گرفتن مهريّه.

7 ـ نكوهش از ازدواج دير هنگام.

8 ـ عبادت شمردن همسردارى و تلاش براى خانواده. (تفسير نور)

امام باقر (ع) فرمود: «ما مِن عِبادَةٍ اَفضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ وَ فَرجٍ: هیچ عبادتی از عفّت شکم و شهوت جنسی برتر نیست». (وسائل 14/270)

همجنس¬گرایی

خداوند برای ارضای شهوت جنسی مرد و زن آن¬ها را به وسیله¬ی ازدواج و زناشوئی برای هم قرار داده و عدول از ازدواج و زناشویی را تجاوز از حدود الهی و سقوط اخلاقی دانسته و فرموده: «فَمَنِ ابتَغیٰ وَراءَ ذالِکَ فَاُولئِکَ هُمُ العادونَ». (سوره معارج، آیه 31)

زشتی و گناه همجنس¬گرایی از زنا شدیدتر است. چون هم خلاف دین است و هم خلاف طبیعت؛ چون دو حیوان همجنس هم با هم چنین کاری نمی¬¬کنند. همجنس¬گرائی اگر میان دو مرد باشد «لواط» و اگر میان دو زن باشد «مساحقه» گویند.

فعل زشت همجنس¬گرائی اگر در جامعه رواج یابد، یعنی مردها با مردها و زن¬ها با زن¬ها جفت شده و میل جنسی خود را ارضا نمایند، نسل بشر به انقراض و نابودی کشیده خواهد شد. چنان¬که قرآن کریم به قوم لوط می¬فرماید: «اَئِنَّکُم لَتَأتونَ الرِّجالَ وَ تَقطَعونَ السَّبیلَ: آیا شما با مردان درمی¬آمیزید و راه تولید نسل را قطع می¬کنید؟». (سوره عنکبوت، آیه 29)

و امام صادق (ع) فرمود: «لَوکانَ إتیانِ الغُلامِ حَلالاً، لَاستَغنَی الرِّجالُ مِنَ النِّساءِ وَ کانَ فیهِ قَطعُ النَّسلِ وَ تَعطیلُ الفُروجِ: اگر لواط با پسران حلال بود، مردان از زنان بی¬نیاز می¬شدند و ازدواج تعطیل می¬شد». وسائل 14/252)

امام رضا (ع) فرمود: «وَاعلَم اِنَّ حُرمَةَ الدُّبُرِ اَعظَمُ مِن حُرمَةِ الفَرجِ؛ لِاَنَّ اللهَ تَعالیٰ اَهلَکَ اُمَّةً بِحُرمَةِ الدُّبُرِ وَ لَم یُهلِک اَحَداً بِحُرمَةِ الفَرجِ: بدان حرمت همجنس گرایی از حرمت زنا بیشتر است؛ زیرا خداوند امّتی (قوم لوط) را به کیفر همجنس گرایی نابود کرد؛ امّا هیچ امّتی را به خاطر زنا نابود نکرده است». (بحارالانوار 76/71)

امام صادق (ع) فرمود: «هُما یورِثانِ صاحِبُهُما اِثنَینِ وَ سَبعینَ داءٍ فی الدُّنیا وَالآخِرَةِ: همجنس¬گرائی سبب می¬شود انجام دهندگان آن به هفتاد و دو نوع بیماری و بلا گرفتار آیند». (بحارالانوار 76/71)

از جمله بیماری¬هائی که بر اثر همجنس¬گرائی دامنگیر انجام دهندگان آن می¬شود بیماری «اَیدز» است، که از بیماری¬های قرن اخیر است و با شیوع همجنس بازی انتشار یافته است.

پیامبر اکرم (ص) در مورد مجازات اخروی مردی که مفعول واقع می-شود می¬فرماید: «لایَجِدُ رایِحَةُ الجَنَّةِ الزُّنُّوقِ وَ هُوَ المُخَنَّثُ: مخنّث که مورد تجاوز جنسی قرار می¬گیرد، بوی بهشت استشمام نمی¬کند». (بحارالانوار 76/67)

و پیامبر اکرم (ص) فرمود: «مَن قَبَّلَ غُلاماً مِن شَهوَةٍ، اَلجَمَهُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ بِلِجامٍ مِن نارٍ: مردی که پسربچه¬ای را از روی شهوت ببوسد، خداوند روز قیامت دهان بندی از آتش بر دهانش زند». (بحار 76/72)

و امام صادق (ع) فرمود: مَن جامَعَ غُلاماً، جاءَ یَومَ القِیامَةِ جُنُباً لایَنقیهِ ماءِ الدُّنیا وَ غَضَبَ اللهِ عَلَیهِ وَ لَعَنَهُ وَ اَعَدَّ لَهُ جَهنَّم : هرکس با پسربچّه¬ای جمع شود، روز قیامت ناپاک خواهد بود به طوری که با همه آب¬های دنیا پاک نخواهد شد و مورد غضب الهی و لعنت اوست و برایش دوزخ آماده کرده است». (وسائل، 14/249)

از نظر اسلام راه صحیح غریزه جنسی ازدواج مرد با زن است و جز این راه برای مرد و زن ممنوع و حرام است.

حجاب.

نظافت در اسلام

قبل از بيان فلسفه حجاب در اسلام بايد بگوييم، که اصولاً اسلام با فکر رياضت و رهبانيّت سخت مبارزه کرده است. اسلام به نظافت تشويق کرده و به جای اين¬که همچون مسيحيّت قرون وسطیٰ شپش را مرواريدهای خدا بداند، گفته است: «اَلنِّظافَةُ مِنَ الاِيمانِ». (مستدرک الوسائل 16/319)

همچنين استحباب پوشيدن جامه¬ی سفيد يکی به خاطر زيبائی است و ديگر به خاطر پاکيزگی است، چون لباس سفيد چرک را بهتر نمايان می¬سازد.

قرآن¬ کريم از تحريم زينت¬های دنيا برخود، سخت انتقاد قرار کرده و فرموده است: «قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ الله الَّتی اَخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ: بگو چه کس زينت خدايي و روزی¬های پاک را که خداوند برای بندگانش پديد آورده، حرام کرده است؟». (اعراف 32)

ائّمه¬ی اطهار (ع) با متصوّفه کرارًا مباحثه کرده و مرام آنان را با استناد به همين آيه باطل نشان داده¬اند. (تفسیر صافی، ذيل تفسیر این آیه)

حجاب در تمام ادیان الهی و ملل مختلف

در حالی که بی¬حجابی و بدحجابی در اکثر کشورهای دنیا شیوع پیدا کرده، ممکن است بعضی بپندارند حجاب مخصوص اسلام است؛ درحالی که نه فقط همه¬ی ادیان الهی بلکه زنان همه ادیان آسمانی بلکه همه¬ی مردم روی زمین دارای نوعی حجاب بوده¬اند. و این بدان خاطر است که خداوند غیور صفت حیا و عفّت در زن و غیرت در مرد را در فطرت و سرشت آن¬ها نهاده است؛ بنابراین، زن به طور فطری عفّت و پاکدامنی را دوست دارد و از برهنگی و بی¬حجابی نفرت دارد و بی¬حجابی در نتیجه تربیت غلط و محیط فاسد است.

و اینک فرازهایی از ادیان و ملل مختلف در مورد حجاب:

در سِفر پیدایش تورات باب 24 فقره 64 آمده: رِفقَه چشمان خود را بلند کرده، اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد و از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می¬آید؟ خادم گفت: آقای من است؛ پس برقع (نقاب) خود را گرفته، خود را پوشاند.

و در تورات، کتاب روت، باب سوّم، فقره 15 آمده است: بوعز گفت: زنهار کسی نفهمد که این زن به خرمن آمده است و گفت: چادری که بر تو است بیاور و بگیر.

و «ویل دورانت» می¬گوید: در قرون وسطیٰ یهودیان همچنان زنان خویش را با لباس¬های فاخر می¬آراستند. کسی به آن¬ها اجازه نمی¬داد که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می¬ساخت. از جمله تعالیم شرع یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست دست به درگاه خدا بردارد.» (تاریخ تمدّن 12/62)

در انجیل رساله پولس رسول بتیطُس، باب دوّم، فقره 1 ـ 8 آمده: همچنین در سیر متّقی باشند و نه غیبت¬گو و نه بنده شراب زیاده بلکه معلّمات تعلیمات نیکو، تا زنان جوان را خرد بیاموزند که شوهر دوست باشند و فرزند دوست باشند و خرداندیش و عفیفه و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متّهم شود.

و در انجیل رساله اوّل پولس رسول به یُموتاؤس باب دوّم فقره 1 و 9 و 15 آمده است: و همچنین زنان خویش را بیارایند به لباس مزیّن به حیا و پرهیز، نه مزیّن به زلف¬ها و طلا و مروارید و رخت گران¬بها.

و در انجیل متیٰ باب هجدهم فقره 10 آمده است: اگر چشمت تو را لغزش دهد آن را قلع کرده و از خود دور انداز؛ زیرا برای تو بهتر است با یک چشم وارد حیات شوی از این¬که با دو چشم در آتش افکنده شوی.

در تاریخ تمدّن ویل دورانت ج 3 ص 63 می¬خوانیم: اگر مقصود از حجاب پوشاندن بدن به وسیله چادر و روسری و نقاب و امثال آن است، این موضوع قبل از اسلام و حتّیٰ پیش از دین مسیح بوده است و مسیحیّت هم در آن تغییری نداده است و تا قرون وسطیٰ در اروپا حجاب معمول بوده و تا به امروز هم آثار حجاب در اروپا باقی است.

و امّا حجاب در «شریعت زردشت»، حسن صدر در کتاب «حقوق زن در اسلام و اروپا» ص 52 می¬نویسد: در کیش آریایی زنان محترم و محجوب بوده¬اند. زنان محترم ایران برای حفظ حیثیّت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنان را از زنان عادّی و طبقه چهارم امتیاز دهد، صورت خود را می¬پوشاندند و گیسوان خود را پنهان نگه می¬داشتند.

داستان دختران کسریٰ: هنگامی که سه تن از دختران کسریٰ با ثروت فراوانی برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب چهره خود را پوشانده بودند واداشتند. عمر دستور داد با آوازی بلند روی آنان فریاد کشند که پوشش از چهره برگیرند، تا مسلمانان آن¬ها را ببینند و خریداران بیشتر با پول زیادتری پیدا شوند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و یک مشت به سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. عمر خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد. در همین حال حضرت علی (ع) به عمر فرمود: در رفتارت مدارا کن، از پیغمبر خدا6 شنیدم که می¬فرمود: «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده گرامی دارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی (ع) آتش خشمش فرو نشست. (حجاب در اسلام، ص 59)

در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» ص 75 می¬خوانیم: «به زنانی از این دوره برمی¬خوریم که از پهلو بر اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه¬ی لباس خود افکنده¬اند و در زیر آن یک پیراهن دامن بلند و زیر این نیز یک پیراهنی دیگر بلندتر تا به مچ پا نمایان است.»

و در همان کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» ص 194 می¬خوانیم: لباس زنان ایرانی پیراهنی بلند تا به روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است، پیراهن دیگری داشته¬اند که روی اوّلی می¬پوشیدند. اندازه این یک نسبت به اوّلی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیرهن نیز چادری سر می¬کردند.»

و در همان کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» ص 307 می¬خوانیم: «در مقایسه چندین نقش سنگی آناهیتا و نقوش سنگی دیگر با هم، به نظر می¬رسد که بانوان ساسانی پیراهن بلند بسیار پرچین و گشاد می¬پوشیدند و آن را با نواری در زیر سینه جمع کرده می¬بستند. گاهی چادری گشاد و پرچین سر می¬کردند که تا وسط ساق پا می¬رسیده است. نقوشی که از بانوان ایرانی مانده حکایت می¬کند که هر یک از بانوان چادری به خود پیچیده بودند.»

«ویل دورانت» در مورد زنان ساسانی گوید: «زنان بالای طبقات اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخته¬روان روپوش¬دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی¬شد که آشکارا با مردان رفت و آمد داشته باشند و سخن گویند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقش¬هایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی¬شود.» (تاریخ تمدّن، 1/52)

حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه در وصف شیرین همسر خسرو پرویز گوید:

چنین گفت شیرین که ای مهتران جهان گشته و کار دیده سران

بسی ســـــــال بانوی ایران بدم به هر کار پشت دلیران بدم

نجستم همیشه جز از راستی ز من دور بد کژی و کاستی

سه چیز باشـــد زنان را بهی که باشند زیبـــــای گاه مهی

یکی آن¬که با شرم و با خواستست که جفتش بدو خانه آراستست

دگر آن¬که فرّخ پسر زاید او ز شوی خجسته بیفزاید او

سه دیگر که بالا و رویش بود به پوشیدگی نیز مویش بود

بدان¬گه من جفت خسرو بدم به پوشیدگی در جهان نو بدم

و تهمینه همسر رستم گوید:

به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست چو من زیر چرخ کبود اندکیست

کس از پرده بیرون ندیدی مرا نه هرگز کس آواز شنیدی مرا

و منیژه دختر افراسیاب گوید:

منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب

آيا حجاب ناشی از رهبانيّت و رياضت است؟

بعضی حجاب زن¬ها را از رهبانيّت و رياضت دانسته¬اند. در پاسخ بايد گفت: هر چند رهبانيّت و رياضت در اديان هندی و مسيحيّت و بعضی نحله¬های فلسفی يونان مانند کلبيّون وجود داشته است؛ ولی اسلام التذاذ و کامجوئی زن و شوهر از يکديگر را نه تنها تقبيح نکرده است، بلکه ثواب¬هائی هم برای آن قائل شده است. اسلام مزاح و ملاعبه زن و شوهر، آرايش کردن زن برای شوهر، پاکيزه کردن شوهر خود را برای زن، مستحبّ می¬داند. اسلام التذاذات جنسی در حدود قانون را تحسين کرده است، تا جائی که امام صادق (ع) فرموده است: «دوست داشتن زن از صفات انبياست: «مِن اَخلاقِ الاَنبياء حُبُّ النِّساءِ» (کافی 13/190).

آيا حجاب معلول استثمار زن است؟

بعضی ديگر حجاب را يادگار عهد استثمار زن دانسته و گفته¬اند: «مرد به خاطر اين¬که از وجود زنان بهره اقتصادی بيشتر ببرد، حجاب و دوری او را از ديگران وضع کرده تا مدام در خانه بماند و کار کند». در پاسخ گوییم: هرچند درگذشته مرد هم از زن و هم از بچّه بهره کشی اقتصادی کرده است؛ ولی مسلّماً حجاب در اسلام هرگز به منظور بهره¬کشی اقتصادی مرد از زن نبوده است؛ زيرا در اسلام زن استقلال اقتصادی تامّ دارد و کار زن متعلّق به خود اوست. زن اگر مايل باشد در خانه کاری انجام می¬دهد و اگر نخواهد مرد حقّ ندارد او را مجبور کند. حتّیٰ زن می¬تواند هرکاری همين¬قدر که فاسد کننده خانواده و مزاحم حقوق ازدواج نباشد برای خود انتخاب کند و درآمدش هم متعلّق به خود اوست.

آيا حجاب نتيجه¬ی حسادت مرد است؟

بعضی هم علّت حجاب را حسادت و خودپرستی مرد نسبت به مردان ديگر دانسته¬اند و گفته¬اند: مرد نمی¬خواهد و رشک می¬برد، که مردان ديگر ولو با نگاه کردن يا هم¬سخن شدن، از زنی که تحت اختيار اوست استفاده کنند.

پاسخ اين است که : اوّلاً غيرت با حسادت فرق دارد. ريشه حسادت خودخواهی است و از غرايز و احساسات شخصی می¬باشد؛ ولی غيرت يک حسّ اجتماعی و نوعی است و فايده و هدفش متوجّه ديگران است. غيرت نوعی پاسبانی است که آفرينش برای مشخّص بودن و مختلط نشدن نسل¬ها در وجود بشر نهاده است، اگر هم پدر نداند که بچّه از آنِ اوست يا از آن ديگری، هيچ مسئوليّتی در قبال او احساس نمی¬کند و در نتيجه حاضر نيست از بام تا شام برای خانواده کار کند، ولی علّت حجاب در اسلام منحصر به حسّ غيرت مرد نيست.

لزوم پوشيدگی زن در برابر مرد بيگانه يکی از مسائل مهم اسلامی است که در قرآن کريم بدان تصريح شده است. چنان که گفتیم حجاب در ايران باستان و در ميان قوم يهود و هند؛ امّا در عربستان حجاب وجود نداشته و به وسيله¬ اسلام در عرب پيدا شده است. در ايران باستان حجاب شديدی حکمفرما بوده است، حتّیٰ پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده شده¬اند و حجابی هم که در قوم يهود معمول بوده است از حجاب اسلامی بسی سخت¬تر و مشکل¬تر بوده است؛ چنان که اگر زنی بی¬حجاب در ميان مردم ظاهر می¬شد يا صدايش به گوش همسايه¬ها می¬رسيد، شوهرش حق داشت بدون مهريّه او را طلاق دهد.

حجاب ارزش زن را بالا می برد

فلسفه¬ی حجاب يک تدبير ماهرانه¬ی غريزی است، که در خود زن است. يعنی حيا و عفاف و پوشش تدبيری است، که خود زن بايک نوع الهام برای گران¬بها کردن خود وحفظ موقعيّتش در برابر مرد به کار برده است.

زن باهوش فطری و با يک حسّ مخصوص به خود دريافته است، که از لحاظ جسمی نمی¬تواند با مرد برابری کند؛ ازاين¬رو، همان¬طوری که متوسّل شدن زن به زيور و خودآرائی و تجمّل سبب شد که با آن قلب مرد را تصاحب کند، همین طور فهمید با دور نگاه داشتن خود از دسترس مرد برای او عزیزتر و گران¬بهاتر می¬شود؛ ازاین¬رو نبايد خود را رايگان در اختیار مرد قرار دهد، بلکه بايست با حجاب آتش عشق و طلب او را تيزتر کند و در نتيجه مقام و موقع خود را بالا برد.

«ويل دورانت» مورّخ معروف امریکایی در مقدّمه کتاب «لذّات فلسفه»¬اش می¬گويد: «حيا امری غريزی نيست، بلکه اکتسابی است، زنان دريافتند که دست و دلبازی مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند، خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترين سلاح برای شکار مردان است.

آنچه بجوييم و نيابيم عزيز و گران¬بها می¬گردد» به طور کلّی رابطه¬ای است ميان دست نارسی و فراق از يک طرف و عشق و سوز و گران¬بهائی از طرف ديگر. عشق در زمينه¬ی فراق¬ها و نارسي¬ها می¬شکفد، چنان¬که دست نارسی مجنون به ليلی باعث اين همه عشق و شور در مجنون شد، که زبانزد عالم است.

حجاب در اسلام

در اسلام و فقه اسلامی «ستر» به معنی پوشش آمده است نه حجاب که به معنی پرده نشينی است. کاش همان لغت اصلی خودش يعنی ستر و پوشش به کار می¬رفت تا بهانه به دست مغرضين ندهد و بگويند اسلام با وضع حجاب خواسته است، که زن هميشه پشت پرده و در حجاب بماند. چون هرچند که در بعضی کشورهای قديم مثل ايران و هند زن را تقريباً در خانه زندانی می¬کردند؛ ولی در اسلام چنين چيزی نيست. پوشش زن در اسلام اين است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه¬گری و خودنمائی نپردازد.

عدّه¬ای از غربيان و پيروان متجدّد آن¬ها در شرق قائل¬اند، که مرد می¬تواند در هر محفلی از هر زنی حدّ اکثر تمتّعات را به استثناء زنا ببرد؛ هر چند که اين مسأله را به نحو دلسوزانه¬ای به عنوان اسير نبودن و آزاد بودن زن مطرح می¬کنند؛ ولی اسلام که به روح مسائل می¬نگرد، قائل است، که مردان فقط در محيط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج همراه با يک سلسله تعهّدات سنگين می¬توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کام-جوئی کنند.

فلسفه¬ی حجاب اسلامی

فلسفه¬ی حجابی که اسلام وضع کرده و محدوديّت کاميابي¬های جنسی به محيط خانوادگی و همسران مشروع سبب نتایج زیر می¬شود:

اوّلاً، حجاب از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک کند؛ زيرا نبودن حريم ميان مرد و زن و آزادی معاشرت¬های بی¬بندوبار، هيجان¬ها و التهاب¬های جنسی را فزونی می¬بخشد و به صورت يک عطش روحی و يک خواست اشباع نشدنی درمی¬آورد. چون همان¬طوری¬که روح بشر از تصاحب ثروت و مال و جاه و مقام سير نمی¬شود، در ناحيه جنسی نيز هيچ مردی از تصاحب زيبارويان و هيچ زنی از متوجّه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلی از هوس سير نمی¬شود. و از طرفی تقاضای نامحدود چون هميشه انجام شدنی نيست؛ ازاين¬رو دست نيافتن به آرزوها منجر به اختلالات روحی و بيماري¬های روانی می¬گردد، که نمونه¬ی آن بالا بودن ضعف اعصاب¬ها و بيماري¬های روانی در دنيای غرب است.

ثانياً، حجاب از جنبه خانوادگی سبب تحکيم روابط افراد خانواده و برقراری صميميّت کامل بين زوجين می¬گردد؛ زیرا حجاب سبب می¬شود زوجين از هرگونه استمتاع از غيرهمسر يا همسران قانونی چشم بپوشند، مرد چشم به زن ديگر نداشته باشد و زن نيز در صدد تحريک وجلب توجّه کسی جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعيّت هر نوع کاميابی جنسی در غير کادر خانواده حتّیٰ قبل از ازدواج هم رعايت شود.

ثالثاً، حجاب باعث می¬شود، که روابط زناشوئی مرد و زن قانونی تنها بايکديگر باشد و ازاين¬رو، نسل سالم بماند؛ چه همان طوری که قبلاً گفتيم اگر پدر نداند که بچّه از آن اوست هرگز حاضر نیست شبانروز برای خانواده و فرزندان به تلاش و زحمت بپردازد. و اين¬که بعضی امثال برتراند راسل گفته¬اند: «زن می¬تواند با داشتن همسر قانونی با مرد مورد عشق و علاقه¬ی خود هم رابطه داشته باشد، ولی در موقع آبستنی بايد تنها از همسر قانونی خود آبستن شود.» هيچ تضمينی ندارد؛ بلکه برعکس زن هميشه می¬خواهد بچّه¬اش از مردی باشد، که مورد علاقه¬ی اوست، نه از مردی که به زور قانون او را به ريش او بسته¬اند.

رابعاً، حجاب از جنبه¬ی اجتماعی موجب حفظ و استبقاء نيروی کار و فعاليّت جامعه می¬گردد، نه آن¬که همان طوری که مخالفين می¬گويند «حجاب موجب فلج کردن نيروی نيمی از اجتماع ¬گردد». آنچه که موجب فلج کردن نيروی زن و حبس استعدادهای اوست، حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعاليّت¬های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنين چيزی وجود ندارد

در اسلام علم و دانش فريضه¬ی هر مرد و زن مسلمانی است و پوشانيدن بدن به استثناء صورت و دست¬ها تا مچ مانع هيچ¬گونه فعاليّت فرهنگی يا اجتماعی يا اقتصادی نيست. آيا اگر پسر و دختری در محيط جداگانه درس بخوانند يا آن¬که اگر در يک محيط هستد دختران بدن خود را بپوشانند و هيچ¬گونه آرايشی نداشته باشند بهتر درس می¬خوانند و فکر می¬کنند و به سخن استاد گوش می¬کنند يا وقتی که کنار هر پسری يک دختر آرايش کرده با دامن کوتاه تا يک وجب بالای زانو نشسته باشد؟

«استاد مطهّری» می¬فرمايد: گاهی وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن، معنی¬دار است و به زبان بی¬زبانی گويد: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقيب کن... و گاهی برعکس با زبان بی¬زبانی گويد: دست تعرّض از اين حريم کوتاه است. (مسأله حجاب، ص 178)

و «استاد مطهّري» مي¬فرمايد: حجاب اسلامي مستلزم راكد و معطّل و مهمل گذاشتن استعدادهاي طبيعي زن نيست. حجاب اسلامي بر محور دو اصل است: يكي اين¬كه كاميابي جنسي به هر شكل، چه به شكل نظر كردن و چه لمس و چه رقص و چه آميزش و چه خوانندگي بايد محدود باشد به همسر مشروع؛ و ديگر اين¬كه زن نبايد وسيله¬ی تحريك و تهييج مردان بيگانه را فراهم كند. امّا اگر انسان، چه مرد و چه زن، تصميم بگيرد كه ميل جنسي را منحصر كند [به محيط خانواده] و محيط اجتماع را محيط كارها و فعّاليّت¬هاي اجتماعي خود محسوب كند، تصميم بگيرد همين¬كه از كنار همسر خود بيرون آمد در باره اين مسائل فكر نكند، بهتر مي¬تواند فعّال و آزاد باشد، يا اين¬كه در بيرون همه¬اش متوجّه اين زن و آن زن و آن قد و بالا و آن قر و ناز و آن جلوه¬گري و در فكر وسيله آشنايي با آن خانم و آن دختر باشد؟ و آيا اگر زن،‌ ساده و باوقار به دنبال كار خود برود، سرمايه‌ انساني اجتماع بهتر به كار مي¬افتد، يا آن¬كه براي بيرون رفتن و قصد جلوه¬گري چهار ساعت پاي آيينه و ميز توالت معطّل شود و در بيرون افكار و اراده‌ مردم را از كار متوجّه خود كند و جوانان را كه بايد مظهر اراده و فعّاليّت و تصميم اجتماع باشند، به موجوداتي هوسباز و چشم¬چران و بي¬اراده تبديل كند؟... دو چيز سبب طغيان غريزه مي¬گردد: يكي حالت طبيعت جسماني را برنياوردن و ديگر با وسايل سمعي و بصري و لمسي موجبات تهييج و تحريك شهوت جنسي را فراهم كردن. طريقه آرامش منحصر به اين است كه حاجت طبيعت را برآوريم‌ و ظرفيّت جسماني طبيعت را پر كنيم و موجبات جنون و هيجان غريزه را فراهم نكنيم. (يادداشت¬هاي استاد مطهّري 3/164)


کتاب خانواده اسلامی

دکتر رحمت الله قاضیان