سایت اصول دین


بخش دوّم - فضايل و رذايل اخلاقي


دکتر رحمت الله قاضیان

بخش دوّم - فضايل و رذايل اخلاقي.

1 ـ آرزوهاي دراز (طول اَمَل)

يكي از نعمت¬هايي كه خداوند به انسان عطا فرموده «آرزو» است. آرزو مايه¬ی عمران و آبادي دنيا و منشأ فعّاليّت¬هاي بشر است. اين آرزوست، كه كشاورز را به كشاورزي و باغباني، دانشجو را به دنبال تحصيل علم و بازرگانان را به سفرهاي دور و دراز مي-كشاند.

اصل اميد و آرزو موتور محرّك وجود انسان است، يعنی انسان زنده دارای اميدها و آرزوهاست، چرخ وجود انسان را اميدها به حركت درمی¬آورند؛ ازاين¬رو، آرزو ذاتاً بد نيست، بلكه طول امل و آرزوی دور و دراز ناپسند است.

هرگاه پزشكي به مريضي بگويد: يك ماه ديگر بيشتر زنده نيستي، آن مريض همه¬ی فعّاليّت¬هاي زندگيش را تعطيل مي¬كند؛ درحالي¬كه ممكن است همان پزشك چون از مطب خارج شود، با ماشين تصادف كند و بميرد، ولي چون نمي¬داند، باخوشحالي به مريض¬هايش مي¬رسد. بسا يكي از علل مخفي بودن پايان عمر هر كسي اميد به ادامه¬ی‌ زندگي است.

رسول اكرم (ص) فرمود: «اَلاَمَلُ رَحمَةٌ لِاُمَّتي، وَ لَولَا الاَمَلُ مارَزَقَت والِدَةٌ وَلَدَها وَ لاغَرَسَ غارِسٌ شَجَراً: آرزو براي امّت من رحمت است‌ و اگر آرزو نبود، نه مادري فرزندش را شير مي¬داد‌ و نه باغداري درختي مي¬نشاند.» (سفينة البحار، مادّه امل )

آرزويي كه پيامبراکرم (ص) براي امّتش رحمت خوانده، آرزوهاي صحيح و عاقلانه است؛ ولي آرزوهاي دراز مايه¬ تضييع عمر وسدّ راه تكامل و تعالي بشر است. زيرا آرزوهاي باطل اگر مربوط به امور دنيايي باشند، شخص به جاي كار وكوشش، آرزوي يافتن گنج و وزارت و رياست در خود مي¬پروراند؛ و اگر مربوط به امور معنوي باشد، شخص خود را دانشمند و يا مقرّب درگاه خدا مي¬پندارد؛ و در هر صورت از واقعيّت باز مي¬ماند.

همين آرزويي كه رمز تلاش و زندگي است، هرگاه از حدّ بگذرد، همچون سيلابي ويرانگر همه چيز را با خود مي¬برد و سرانجام انسان را در ظلم و جنايت و گناه غرق مي-كند.

قرآن کريم ¬فرموده: «اِنَّ الَّذينَ ارتَدّوا عَلی اَدبارِهِم مِن بَعدِ ماتَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدي؛ الشَّيطانُ سَوَّلَ لَهُم وَاَملی لَهُم: كساني¬كه پس از روشن شدن راه هدايت به¬گذشته¬ی‌ خود برگشتند؛ شيطان آن گذشته را در چشمشان آراسته و به آرزوهاي دور و دراز دل خوش كردند.»(محمّد 47/25 )

و ¬فرموده: «قالوا لَن يَدخُلَ الجَنَّةَ اِلّا مَن كانَ هوداً اَو نَصاري؛ تِلكَ اَمانِيُّهُم، قُل هاتوا بُرهانَكُم اِن¬كُنتُم صادِقينَ: گويند: كسي داخل بهشت نمي¬شود، مگر آن¬كه يهودي يا نصراني باشد؛‌ اين آرزوي آن¬هاست، بگو: اگر راست مي¬گوييد، دليل خود را بياوريد.» (بقره 2/ 111 )

و ¬فرموده:‌ ‌«يُنادونَهُم اَلَم ¬نَكُن مَعَكُم قالوا: بَلي، وَ لَكِنَّكُم فَتَنتُم اَنفُسَكُم، وَ تَرَبَّصتُم وَارتَبتُم وَغَرَّتكُمُ الاَمانيُّ، حَتّی جاءَ اَمرُ اللهِ وَ غَرَّكُم بِاللهِ الغَرورُ: روز قيامت منافقان مؤمنان را ندا دهند:‌ آيا ما با شما نبوديم؟ ¬گويند: چرا؛ ولي شما خود را در بلا افكنديد و به انتظار [مرگ پيامبر (ص) نشستيد و در قيامت ترديد كرديد و آرزوها شما را فريفت، تا فرمان خدا در رسيد‌ و آن فريبكار (شيطان) نيز شما را در باره¬ی خدا فريفت.» (حديد 57/14)

پيامبر اكرم (ص) مي¬فرمايد: «اِنَّ اَشَدَّ مااَخافُ عَلَيكُم خِصلَتانِ: اِتِّباعُ الهَوی وَ طولُ الاَمَلِ. فَاَمَّا اتِّباعُ الهَوي، فَاِنَّهُ يَعدِلُ عَنِ الحَقِّ؛‌ اَمّا طولُ الاَمَلِ، فَاِنَّهُ‌ يُحبِبُ الدُّنيا:‌ از دو خصلت بر شما مي¬ترسم:‌ پيروي از هواي نفس و آرزوي دور و دراز؛‌ زيرا هواپرستي شما را از حقّ باز مي¬دارد،‌ و آرزوي دور و دراز سبب حرص بر دنيا مي¬شود.» (محجّة البيضاء 8/244)

پيامبر اكرم (ص) مي¬فرمايد:‌ «اَربَعَةٌ مِنَ الشَّقاءِ:‌ جُمودُ العَينِ وَ قَساوَةُ القَلبِ وَ طولُ الاَمَلِ وَالحِرصُ عَلَي الدُّنيا: چهار چيز نشانه¬ی‌ شقاوت و بدبختي است: خشك بودن چشم، سنگ¬دلي، آرزوهاي دراز و حرص بر دنيا.» (همان، حديث 662 )

و اميرمؤمنان (ع) ¬فرموده: «اَنَّ الاَمَلَ يُذهِبُ العَقلَ وَ يُكَذِّبُ الوَعدَ وَ يَحِثُّ عَلَي الغَفلَةِ وَ يورِثُ الحَسرَةَ: آرزوهاي دراز عقل را مي¬برند، وعده¬ی‌ آخرت را دروغ مي¬شمرد و انسان را به غفلت وامي¬دارد و سرانجامش حسرت و ندامت است.» (کهف 18/46 )

واميرمؤمنان (ع) ¬فرمود: «اَشرَفُ الغِنی تَركُ المُني: برترين بي¬نيازي ترك آرزوهاست.» (نهج البلاغه ،حکمت 34 ،ترجمه محمد دشتی)

و اميرمؤمنان (ع) ¬فرموده: «اِنَّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكُم بِطولِ آمالِهِم وَ تَغَيُّبِ آجالِهِم،‌ حَتّی نَزَلَ بِهِمُ المَوعودُ الَّذي تُرَدُّ عَنهُ المَعذِرَةُ،‌ وَ تُرفَعُ عَنهُ التَّوبَةُ، وَ‌ تَحُلُّ مَعَهُ‌ القارِعَةُ وَالنَّقمَةُ: آنان¬كه پيش از شما بودند، به خاطر آرزوهاي دراز و نهان بودن اَجل¬ها نابود گرديدند، تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد، مرگي كه عذرها را نپذيرد و درهاي توبه را ببندد وحوادث سخت و مجازات¬هاي پس از مردن را به همراه آورد.» ( بحارالانوار 8/261 )

و اميرمؤمنان (ع) مي¬فرمايد:‌ «مَن اَطالَ اَمَلَهُ، ساءَ عَمَلُهُ:‌ هركه آرزويش را طولاني كرده است،‌ عملش بد است.»‌ (همان )

درمان آرزوهای دراز: براي ريشه¬كن كردن آرزوهاي دراز بايد انسان در باره¬ی بي¬اعتباري دنيا بينديشد، كه هر دم ممكن است اجلش فرا رسد.

چنان¬كه اميرمؤمنان (ع) مي¬فرمايد: «اَلا، فَاذكُروا هادِمَ الَّذّاتِ‌ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَواتِ‌ وَ قاطِعَ الاُمنِيّاتِ:‌ به هوش باشيد و مرگ را كه نابودكننده¬ی لذّت¬ها و شكننده¬ی شهوت¬ها و قطع¬ كننده¬ی‌ آرزوهاست به ياد آوريد.» (سفينة البحار، مادّه امل)

و اميرمؤمنان (ع) فرمود: «اَلاَمانِيُّ تُعمی عُيونَ‌ البَصائِر: تمنّيّات و آرزوهاي درازِ ناشدني، چشم دل را نابينا مي¬نمايند.» (4)

اميرمؤمنان (ع) فرموده: «اَلاَمَلُ سُلطانُ الشَّياطينِ عَلی قُلوبِ الغافِلينَ: آرزوي باطل، سلطان شيطان¬ها بر دل¬هاي افراد غافل است.» (5)

و امام سجّاد (ع) در دعاي مكارم¬الاخلاق به درگاه خدا عرض مي¬كند: «اَللَّهُمَّ اجعَل مايُلقَي الشَّيطانُ في روعي مِنَ التَّمَنّي ذِكراً لِعَظَمَتِكَ: بارالها، آن¬چه را كه شيطان از تمنّيّات باطل در ضمير من القا مي¬كند، تو با لطف خود آن را به ذكر عظمتت متحوّل فرما.»

البتّه آرزوي مقامات والا نشانه¬ی همّت والاست. قرآن ¬کريم فرموده:‌‌ اَلمالُ وَالبَنونَ زينَةُ الحَياةُ الدُّنيا وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيرٌ اَمَلاً: مال و فرزند زينت زندگي دنيايند‌ و نيكي¬هاي ماندگار، ثوابش نزد پروردگار تو بهتر و اميدبخش¬تر است. (6)

و امام صادق (ع) مي¬فرمايد: «گاهي بنده¬ی‌ مؤمن فقير مي¬گويد:‌ خدايا، به من روزي عطا كن، تا فلان كار خير و نيك را انجام دهم هرگاه خداوند بداند، كه او از سر صدق اين سخن را مي¬گويد، تمام پاداشي را كه در صورت انجام دادن اين كار خير به او مي¬رسيد، براي او نوشته مي¬شود؛‌ زيرا رحمت خداوند و كرمش بي¬پايان است.» ( )

و حتّی در روايتي رسول اكرم (ص) مي¬فرمايد: «مَن تَمَنّی شَيئاً، وَ هُوَ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضاً،‌ لَم¬يَخرُج مِنَ الدُّنيا حَتّی يُعطاهُ:‌ كسي كه آرزوي چيزي كند كه مورد رضايت خداوند است،‌ از دنيا نمي¬رود، مگر اين¬كه به آن خواسته¬اش مي¬رسد.» (2)

نقل شده است، كه حضرت عيسی (ع) پيرمردی را ديد، که با بيل زمين را شخم می¬‏زد. عيسی (ع) عرض کرد: خدايا، اميد را از او بگير، همان¬دم پيرمرد بيل را كنار گذاشته و خوابيد. پس از مدّتی حضرت عرض کرد: خدايا، اميد را به او برگردان. بلافاصله پيرمرد بلند شد و شروع به كار كرد، حضرت نزد او آمده و از او پرسيد: اين چه جريانی بود از تو ديدم؟ گفت: كار می¬كردم، ناگهان نفسم به من گفت: تا كی كار می¬‏كنی و تو پير و فرسوده شده‏ای، بيل را رها كرده و خوابيدم. سپس نفس به من گفت: به خدا قسم، تو ناگزيری از زندگی مادامی كه زنده‏ای، پس بلند شدم و بيل را به دست گرفتم. (3)

ازآن¬رو، آرزوهای دراز مذموم است، که عمر، نيروی عقل و قدرت انسان محدود است، حال اگر آرزوهايش نامحدود شد، تمام نيروی جسمی و فكريش را برای رسيدن به آرزوهايش صرف می¬کند؛ ولی نه تنها به كارهای ديگر نمی¬‏رسد، به آن¬ها هم نمی-رسد.

آرزو نوعی خواستن است، كه مطلوب و خواسته شده و فعلاً تحقّقی ندارد؛ و عللی هم كه ممكن است آن خواسته شده را در آينده تحقّق بخشند فعلاً وجود ندارند؛ ازاين-رو، انسان برای انجام آرزوهای دور و دراز مجبور است انرژی¬‏های مغزی خود را در ساختن تصنّعی علل و عوامل و جابه¬جا كردن حقايق و حذف و انتخاب نامعقول واقعيّات مستهلك نمايد، در صورتی كه اين نيروها و انرژي¬های مستهلك شده ممكن است آرمان¬های بسيار مفيدتر و ضروری‏تر از آن خواسته‏های آرزويی را تحقّق بخشند.

قرآن کريم می¬فرمايد: «فَاَمّا مَن طَغی وَ آثَرَ الحَياةَ الدُّنيا، فَاِنَّ الجَحيمَ هِيَ المَأوی؛ وَ اََمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفسَ عَنِ الهَوی؛ فَاِنَّ الجَنَّةَ هِیَ المَأوی: كسی كه گردن-كشی كند و زندگی دنيا را بر آخرت برگزيند، جايگاهش جهنّم است و هر که از ايستادن در محضر پروردگارش ترسيد و نفس را از هوا و هوس دور كرد، جايگاهش بهشت است.» (نازعات 79/37 ـ 41 )

خداوند هوا و تمايلات در حيات دنيوی را در اين آيه جمع فرموده: «اَِنَّمَا الحَيَاةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَينَكُم وتَكاثُرٌ فی الاَموالِ وَالاَولادِ كَمَثَلِ غَيثٍ اَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرّاً ثُمَّ يَكونُ حُطاماً وَفی الآخِرَةِ عَذابٌ شَدِيدٌ: زندگی دنيا بازی وسرگرمی و زيب و زيور است و فخر فروشی به يکديگر و افزون طلبی در اموال و اولاد، چونان بارانی که آن¬چه روياند برزگران را به حيرت افکند، امّا زان پس پژمرده گشته و زردش بينی و سرانجام خرد و ريز ريز شود و در آخرت عذابی است سهمگين.» (حديد 57/27 )

آن¬گاه قرآن کريم چيزهايی را كه اين پنج مرحله از آن حاصل می¬شوند هفت چيز شمرده و در اين آيه‏ جمع فرموده است: «زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَالبَنينَ وَالقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالخَيلِ المُسَوَّمَةِ وَالاَنعامِ‏ وَالحَرثِ ذالِكَ مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا وَاللهُ عِندَهُ حُسنُ المَآبِ‏: در چشم مردم آن¬چه خواستنی است از زن و فرزند و انبان¬های انباشته از سيم و زر و اسبان نشاندار و چهار پايان و کشت و زرع، زيبا جلوه داده شده؛ اين¬ها همه بهره¬های زندگی دنياست و فرجام نيکو تنها نزد خداست.» (آل عمران 3/14 )

نبیّ اکرم (ص) به ابوذر فرمود: «از آرزوهای دراز بپرهيز؛ زيرا تو در روز خود (امروز) هستی؛ اگر برای تو فردايی باشد، در فردا باشد؛ چنان¬که در امروزی؛ و اگر برای تو فردايی نبود، بر زياده¬روی خود در امروز پشيمان نيستی. چه بسيار کسانی که اميد به روزی بسته بودند و نتوانستند آن را تکميل کنند؛ و چه بسيار منتظر فردايی که به فردا نرسيدند. ای ابوذر، اگر در اجل و عاقبتش بنگری، از آرزو و فريبش غضبناک شوی. ای ابوذر، اگر صبح کردی، نسبت به عصر سخن مگو، و اگر عصر کردی نسبت به صبح سخن مگو؛ و از سلامتی خود قبل از بيماری استفاده کن، و از زندگيت قبل از مرگت فائده ببر.» (شرح خويی بر نهج البلاغه 4/204)

اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «اِيّاکَ وَ طولُ الاَمَلِ؛ فَکَم مِن مَغرورٍ افتَتَنَ بِطولِ اَمَلِهِ وَ اَفسَدَ عَمَلَهُ وَ قَطَعَ اَجَلَهُ؛ فَلااَمَلَهُ اَدرَکَ وَ لامافاتَهُ استَدرَکَ: از آرزوی طولانی بپرهيز که چه بسيار افراد مغروری که با آرزوهای دراز مفتون گشته و کار خود را تباه ساخته، مرگش فرارسيده نه به آرزويش رسيده و نه بدان چه از دست داده رسيده.» (غررالحکم، باب امل، حديث 599 )

سبب درازی آرزو، دوستی و محبّت دنياست، وقتی انسان با دنيا مأنوس شد و به لذّاتش مشغول شد، ترك آن سخت است و دوست دارد اين دنيا دائمی باشد و از آن¬ها بهره¬مند باشد و در اين حال ديگر به مرگی كه سبب مفارقت اوست نمی¬‏انديشد؛ ازاين¬رو، دائماً تمنّای بقای دنيا می¬كند. و اگر به ناچار مرگ و توبه هم به فکرش رسد، از روزی به روزی و از ماهی به ماهی و از سالی به سالی به تأخير می¬اندازد. وقتی هم پير شد گويد: اين خانه را تمام كنم، پسرم را داماد يا دخترم را عروس كنم، از اين سفر برگردم و همين طور توبه را به تأخير می¬‏اندازد، تا اين¬كه مرگش فرارسد در حالی كه غافل است و قلبش مستغرق امور دنيوی است و در آخرت جز حسرت و ندامت توشه‏ای ندارد و اين خسران مبين است.

اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «زيانکارترين مردم در معامله و نااميدترين آن¬ها در کوشش و تلاش کسی است، که جسم خود را برای رسيدن به آرزوهايش فرسوده کرده؛ ولی مقدّرات الهی او را به آرزويش نرسانده؛ از دنيا با حسرت¬های خود خارج شده و در آخرت با آثار آن¬ها قدم می¬زند.» (همان، حديث 592 )

و اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «ای مردم، بر شما از دو چيز می¬ترسم: هواپرستی وآرزوهای دراز. امّا پيروی از هوای نفس انسان را از حقّ باز می¬دارد و آرزوهای طولانی آخرت را از ياد می¬برد. آگاه باشيد، دنيا به سرعت پشت کرده و از آن جز باقي¬مانده¬ی اندکی از ظرف آبی که آن را خالی کرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد، که آخرت به سوی ما می¬آيد. دنيا و آخرت هر يک فرزندانی دارند، بکوشيد از فرزندان آخرت باشيد نه دنيا؛ زيرا در روز قيامت هر فرزندی به پدر و مادرش باز می¬گردد. امروز هنگام عمل است نه حسابرسی و فردا روز حسابرسی است نه عمل.» (نهج البلاغه، خطبه 42).


کتاب اخلاق اسلامی

دکتر رحمت الله قاضیان