سایت اصول دین


بخش چهارم - دين در بين مردم ابتدايي کنونی


دکتر رحمت الله قاضیان

بخش چهارم - دين در بين مردم ابتدايي کنونی.

1 ـ دين در بين بوميان هند

پيرهورها از قبايل باستاني بومي هند (دراويديان) هستند، كه در فلاتي مستور از جنگل در شرق هند مركزي در ايالت «ناگپور» هنوز بيشتر آن¬ها كوچ¬نشين هستند. خوراك اينان كه هنوز در سطح مردم عصر حجر زندگي مي¬كنند از گوشت پرندگان، حشرات، موش-هاي صحرايي و برگ¬و ريشه¬ی نباتات،‌ مخصوصاً گوشت بوزينگان است. پيرهورها به دسته¬هايي به نام «تاندا»‌ تقسيم مي¬شوند كه بزرگ آن دسته هم رئيس آنان است و هم كاهن قبيله.

از نظر پيرهورها تمام ناراحتي¬ها و ناخوشي¬ها از ارواحي ناشي مي¬شوند كه در همه چيز و همه جا وجود دارند؛ ازاين¬رو، به كودكان خود مي¬آموزند كه هر لحظه ممكن است در معرض ارواح شرير قرار گيرند و كاهن¬ها مي¬كوشند كه با افسون¬ها و اوراد و طلسم¬ها و اعداد و ارقام، انسان¬ها را از شرّ آن¬ها در امان دارند.

و نيز از نظر اين پيرهورهاي كوچ¬نشين، هر چيزي داراي روحي است و ارواح خدايان و ارواح اجداد آن¬ها نيز با اين ارواح¬اند؛ ولي معتقدند خداي بزرگ¬تري وجود دارد كه آن را «سينگابنگا» مي¬نامند و او را آفريدگار و خالق همه مي¬دانند و مي¬گويند: «آفتاب علامت و نشانه¬ی¬ اوست.» و هر از گاهي براي او قرباني مي¬كنند.

اينان به خداي مادري هم به نام «دوي¬مي» معتقدند، كه به جزييات امور آدميان مراقبت دارد و اگر كسي درست او را عبادت كند، قرين صحّت و نعمت و اولاد كثير خواهد شد.

اين ارواح و خدايان دائماً‌ نياز به قرباني دارند؛ ازاين¬رو، اگر براي خانواده¬اي پشت سر هم بدبختي وارد شود، كاهني فرامي¬خوانند، تا روح مزاحم آن خانواده را تعيين كند و براي درامان ماندن از شرّ او هديه و قرباني ¬كنند.

2 ـ دين در بين «ديري» هاي استراليا

مردم بومي استراليا كه فعلاً‌ در جنوب¬شرقي استراليا زندگي مي¬كنند و «ديري» ناميده مي¬شوند به رنگ قهوه¬اي شوكولاتي هستند، با بيني¬هاي پهن، چشم¬هاي فرورفته، پيشاني عقب¬رفته و موهاي صاف و غيرمجعّد. اين مردم نه زراعت بلدند و نه دامپروري مي¬كنند؛ بلكه روزگار را با صيد و كشتن و خوردن جانوران مي¬گذرانند. اسلحه¬ی¬ آن¬ها چوب بلندي است كه بر سر آن سنگ چخماق نوك تيزي با ريشه¬ی¬ الياف مي¬بندند و در انداختن آن براي شكار خيلي مهارت دارند. كارد و تبر آن¬ها نيز از سنگ¬هاي تراشيده است.

هر چند پس از ورود اروپاييان به استراليا بسياری از بوميان اين سرزمين به شيوه¬ی زندگی اروپايی روی آوردند؛ ولی هنوز بسياری از آنان به سنّت و سبک زندگی نياکانشان باقی مانده¬اند. بعضی از مشترکات اقوام مختلف بومی استراليا عبارتند از:

1 ـ اعتقاد به توتم: بوميان استراليا هم¬چون بسياری از مردمان ابتدايی به توتم قائل¬اند؛ يعنی هر قبيله اصل و ريشه¬ی خود را حيوانی چون روباه، عقاب، خرس و... می¬دانند و برايش احترام خاصّی قائل¬اند. هم¬چنين هر قبيله معتقد است که گياهی خاصّ برای تأمين خوراک قبيله آفريده شده و ازاين¬رو بين آن¬ها و آن گياه رابطه¬ی خاص وجود دارد.

در هر تيره از ديري¬ها اشخاصي به نام «كونكي»‌ وجود دارد، كه علاوه بر طبابت و معالجه¬ی¬ زخم¬ها و مريضي¬هاي افراد قبيله، كارهاي سحري و مذهبي قبيله را نيز عهده-دار است. بدين معني كه از نظر ديري¬ها كونكي با موجودات فوق طبيعت و نيز ارواح بزرگان و پهلوانان آن¬ها ارتباط برقرار مي¬كند و قوّه¬ی مرموز خود را از آنان دريافت -مي¬كند. كونكي خواب و رؤياهاي افراد قبيله را نيز تعبير مي¬كند و نيز اين بوميان استراليا معتقدند كه مريضي در نتيجه¬ی ارواح شرير است و تنها كونكي مي¬تواند آن ارواح موذي را از بدن مريض¬ها خارج كند. هم¬چنين از نظر ديري¬ها كونكي مي¬تواند موجب ريزش باران گردد.

ديري¬ها عقيده دارند كه آسمان كشوري هم¬چون زمين است، داراي اشجار و انهار كه در آن¬جا ارواح مردگان زندگي مي¬كنند؛‌ ولي مردگان مي¬توانند به زمين هم بيايند و گردش كنند و در هنگام خواب به ملاقات آدميان بيايند و هرگاه مرده¬اي به خواب زندگان آيد، بايد براي آن مرده خوراكي تهيّه كنند و به سر قبر او ببرند؛ وگرنه آن مرده غضبناك شده و موجب اذيّت و آزارشان مي¬شود. بسياري از بدويان استراليا، به يك موجود مافوق طبيعي، غيرمخلوق، ازلي و ابدي معتقدند كه رئيس مملكت آسمان است و اين آداب مذهبي را براي آن¬ها نهاده است. (جان بی ناس، تاريخ جامع اديان، ص 33 )

اعتقاد به موجودی برتر: عموم بوميان استراليا به موجودی برتر با صفات ويژه قائل¬ هستند. از نظر بعضی از قبايل استراليا اين موجود برتر که قدرت مطلق دارد مذکّر و پدر همه¬ی موجودات است؛ ولی از نظر بعضی از قبايل ديگر مؤنّت و مادر همه¬ی موجودات می¬باشد.

ارواح يا نيروهای واسطه: غير از اعتقاد به موجود برتر، بوميان استراليا به ارواح بسياری اعتقاد دارند که در واقع دستياران آن موجود برترند و وظيفه¬ی اصلی آنان آموختن شعاير و آيين¬های مذهبی است.

اشيا و اماکن مقدّس: از نظر بوميان استراليا اشيا زيادی دارای تقدّس¬اند؛ زيرا به عقيده¬ی آنان آن موجود برتر اين اشيا را در زمين به جا گذاشته و مقداری از قدرت او هم در آن¬هاست. از نظر بوميان استراليا بعضی اماکن نيز مقدّس¬اند؛ چه آن¬ها را مکان رؤيايی خدايان در وقتی که در زمين زندگی می¬کردند، می¬دانند.

رهبران مذهبی: هر چند اکثر مراسم مذهی بوميان استراليا بدون کاهن و کشيش بلکه به صورت فردی اجرا می¬شود؛ ولی در ميان آن¬ها کسانی نيز وجود دارند که مجری شعائر دينی هستند. اينان کسانی هستند که در حالت خلسه و با قدرتی که از اجداد توتمی خود به دست آورده¬اند، می¬توانند بيماران را شفا دهند.

مهم¬ترين آيين¬ها در بين بوميان استراليا مراسمی است که برای مورد لطف قرار گرفتن در نزد موجودات روحانی، زياد شدن ارزاق، حاصل¬خيزی و يا ايجاد محبّت بين زن و شوهر انجام می¬گيرد. بوميان استراليا در مراسم دينی بدن¬های خود را با پر پرندگان، روغن، خاک رس و... رنگ آميزی کرده و آيين¬های خود را با رقص¬های خاصّی اجرا می¬کنند.

اعتقاد به زندگی پس از مرگ: از نظر بوميان استراليا انسان علاوه بر جسم دارای روحی است که پيش از تولّدش وجود داشته و بعد از مرگ نيز به صورتی در روی زمين يا در زير زمين به زندگی ادامه می¬دهد.

3 ـ دين در بين بوميان آمريكا

از آن¬جا که قارّه¬ی آمريکا از اقيانوس منجمد شمالی تا اقيانوس منجمد جنوبی کشيده شده است، در اين قارّه هم اسکيموهای شمال زندگی می¬کنند و هم سرخ¬پوستانی که در سراسر اين قارّه پراکنده¬اند و هر دسته فرهنگ و زبان و دين ويژه¬ی خود دارند

همه¬ی¬ قبايل بومي آمريكا معتقدند فضا و محيط پر است از يك رشته قدرت¬هاي مافوق طبيعي، اعمّ از خدايان و ارواح گوناگون. بوميان آمريكا زمين را نيز مادر خود پنداشته و بسياري از حوادث و وقايع عالم طبيعت را داراي اهمّيّت مذهبي مي-دانند. آنان هم¬چنين قائل¬اند بعضي اشخاص يا اشياء داراي قدرت روحي خارق¬العادّه مي¬باشند.

همه¬ی¬ قبايل بومي آمريكا به يك خداي اعلا يا خداي خالق نيز قائل¬اند كه در رأس همه¬ی خدايان و ارواح است و در اعلا علّيّين آسمان سكنا دارد و فرمان خود را به واسطه¬ی¬ يك عدّه پيام¬رسان يا واسطه به كره¬ی خاكي و خاكيان مي¬رساند. البتّه قدرت و ارتباط و عمل¬كرد چنين خداي برتري، از نظر هر دسته و قبيله از بوميان آمريكا با دسته و قبيله¬ی ديگر فرق دارد. بعضي قبايل خداي متعالي را هم¬چون راز سرپوشيده¬اي مي¬دانند كه هرگز به طور كامل قابل شناخت نيست؛‌ امّا به هر صورت از بعضي چيزها راضي و از بعضي چيزها ناراضي مي¬باشد و كمك و مساعدت وي را از طريق كفّاره، قرباني و شفاعت مي¬توان به دست آورد كه البتّه اين رضايت عمدتاً از طريق رسولان بايد انجام گيرد. ( جهان مذهبی، ص 43)

بدويان آمريکا عموماً به ارواحی اعتقاد دارند که برخی مهربانند و به انسان¬ها خدمت می¬کنند و برخی شرورند و به انسان¬ها زيان می¬رسانند. ارواح مشفق در کوه¬ها و بلندی¬ها زندگی می¬کنند و ارواح شرير که غول¬ها و عفريت¬ها هستند در مرداب¬ها و اعماق درياها و زير زمين. ارواح مردگان نيز برای انسان ها درد و غم و مرگ به همراه دارند.

بوميان آمريکا به زمين، درختان، حيوانات، رودخانه¬ها و همه¬ی مظاهر طبيعت به عنوان موجوداتی هم¬چون انسان دارای روح می¬نگرند و ازاين¬رو برای آنان احترام قائل¬اند و انسان بايد خود را با آنان هماهنگ کند.

بوميان آمريکا برای انسان قائل به روحی هستند که با مرگ انسان از بين نمی¬رود، بلکه با مرگ زندگی جديدی آغاز می¬کند. روح هنگام خواب يا بيماری نيز از بدن جدا شده و دوباره بدان بازمی¬گردد. اکثر بوميان آمريکا همراه مرده اشيايی که به عقيده¬ی آنان مورد نياز آن¬هاست با او دفن می¬کنند.

آيين مکاشفه: يکی از آدابی که در بين اکثر بوميان آمريکا رواج دارد «آيين مکاشفه» است. بدين معنی که آنان در مواقع حسّاس و مهمّ زندگی هم¬چون تغيير در مراسم عبادی و تشريفات مذهبی، هدايت جنگ، روش¬های شکار، سرودهای دينی و نام¬گذاری فرزندان با انجام مراسم و آداب خاصّی، با عالم روحانی ارتباط برقرار کرده و از آن عالم قدرت و هدايت می¬گيرند. صورت کلّی آيين مکاشفه که به صورت¬های مختلفی انجام می¬شود اين است که فرد در گوشه¬ای دور از جامعه خلوت گزيده و به روزه و دعا و نيايش مشغول شده و از نيروهای غيبی مدد می¬طلبد تا او را ياری رسانده و راهنمايی کنند.

چپق مقدّس: يکی از نمادهای بوميان آمريکا که منحصر به آنان است و در جای ديگر نظير ندارد «چپق مقدّس» می¬باشد. چپق مقدّس کاربرد دينی و قومی دارد و از نظر آنان منشأ الاهی دارد. اين چپق که از خاک رس، سنگ، استخوان و اخيراً هم از فلز و به شکل¬های مختلف از جمله شکل حيوانات می¬سازند کاربرد زيادی دارد؛ از جمله از آن در پذيرايی از مهمان و تصويب قراردادها و معاهده¬ها استفاده می¬کنند. اهدای چپق به کسی نشانه¬ی پيوند محکم دوستی و برادری با اوست. سوگند به اين نماد هم ابدی و غيرقابل شکستن است.

فضايل اخلاقی: بوميان آمريکا خود را از ساير موجودات طبيعت برتر نمی¬دانند و ازاين¬رو هرگز در پی سلطه بر طبيعت نيست بلکه در صدد هماهنگی با آن است. اين نگرش بومی آمريکا به طبيعت از وی انسانی قانع ساخته است، به گونه¬ای که آن¬چه طبيعت به وی می¬بخشد قانع است و هرگز بيش از آن¬چه نياز دارد طلب نمی¬کند.

در ميان بوميان آمريکا امر و نهی¬هايی وجود دارد که بايد بدان¬ها عمل شود؛ و اگر کسی يکی از آن¬ها را زير پا بگذارد او را بيماری می¬دانند که جن زده شده و ارواح شرير به او آسيب رسانده¬اند و برای درمان او را نزد شمن يعنی کاهن و شفادهنده می¬برند تا او را درمان کند و اگر پس از مدّتی درمان توسّط شمن شفا نيابد، او را به پيران قبيله می-سپارند تا با قتل وی، جامعه و او را نجات دهند.

در ميان بوميان همواره حقوق جامعه بر آزادی فرد تقدّم دارد. هر قبيله فهرستی از کارهای درست و نادرست دارد که افراد بايد آن¬ها را مراعات کنند.

هر چند در اثر فشارهای سفيدپوستان بسياری از بوميان آمريکا به مسيحيّت گرويده¬اند؛ ولی هنوز بسياری از آداب و رسوم خود را حفظ کرده¬اند و به سنّت نياکانشان پای بندند.

4 ـ اديان بومي آفريقا

بعضي برآنند كه آفريقا مهد بشريّت و زادگاه انسان است، و دانشمندان بر اين باورند که حدود سه ميليون پيش انسان نماهايی در آفريقا می¬زيسته¬اند؛ و باستان¬شناسان دريافته¬اند كه حدود سي هزار سال قبل از ميلاد نوعي تدفين منظّم در بخش¬هايي از آفريقا وجود داشته است. هم¬چنين از اين زمان نوعي تصويرها با چهره¬هاي نقابدار از مناطق مختلف آفريقا به دست آمده كه جملگي نمايانگر تفسيرشان از هستي و حضور فعّاليّت¬هاي مذهبي در آن دوران مي¬باشد.

نمونه¬هاي خاصّي از صنايع مستظرفه¬ی¬ ديني در مناطق آفريقايي پايين¬تر از صحرا به دست آمده است كه به عصر مفرغ تعلّق دارد. انواع مختلف ابزاري ¬كه در مراسم مذهبي فالگيري و غيبگويي به كار گرفته مي¬شده¬اند، با تاريخچه¬ی ممتدي كه از آن دوره تا عصر حاضر ادامه مي¬يابد، نيز نشانگر وجود فعّاليّت¬هاي مذهبي كهن در اين قارّه مي-باشند.

امروزه با آن¬كه بيشتر مردم آفريقا مسلمان هستند و عدّه¬ی خيلي كمتري مسيحي مي¬باشند؛ ولي هنوز بسياري از مردم آفريقا بر همان اديان بومي خود هستند.

مانا در همه چيز و همه جا: از نظر بدويان آفريقايي، يك نيروي حياتي و به اصطلاح «مانا» در همه¬ی موجودات حتّيٰ مكان¬ها وجود دارد؛ هر چند اين نيرو در بعضي موجودات قوي¬تر است؛ ازاين¬رو، از نظر بدويان آفريقا امور يا ارواحي خيرند و عامل خيررساني؛ و بعضي ديگر از امور شرّند و مي¬توانند عامل صدمه زدن و درد و مرض و ديوانگي در انسان¬ها گردند.

اعتقاد به خدای برتر: هر چند بدويان آفريقا در زندگی روزمرّه خدايان زيادی می¬پرستند؛ امّا همگان برآنند که ورای همه¬ی اين خدايان، خدايی برتر و متعالی وجود دارد که قائم به ذات، خالق جهان، حاکم بر سرنوشت انسان، قادر مطلق، در همه جا حاضر، عادل و خيرخواه همه است؛ و به همين جهت برخی انسان-شناسان معتقدند که اديان بوميان آفريقا در اصل توحيدی بوده¬اند. بدويان آفريقا برآنند که خدا به انسان¬های اوّليّه بسيار نزديک بود و در اثر گناه آدميان از آن¬ها دور شد و به آسمان¬های دوردست رفت.

از نظر بدويان آفريقا،‌ آب،‌ رودخانه، غارها، گودال¬ها،‌ تپّه¬ها، كوه¬ها، درختان، بيشه-ها، خارستان¬ها و ... مقدّس هستند؛ زيرا از نظر آنان ارواح نياكان در آن¬جا زندگي مي-كنند.

بدويان آفريقا به ارواح نياکان و قدرت آن¬ها بسيار معتقدند و اعتقاد دارند که آن¬ها می¬توانند در زندگی به آن¬ها بسيار کمک کنند و در صورت ناراضی بودن از آن¬ها صدماتی بر آن¬ها وارد کنند؛ ازاين¬رو، برای جلب نظرشان برايشان احترام قائل¬اند و برای آن¬ها قربانی می¬کنند و گاه نوبر محصولاتشان را به آن¬ها تقديم می¬دارند.

بدويان آفريقا علاوه بر خدايان و ارواح نياکان به ارواح شريری نيز قائل¬اند که در ميان انسان¬ها ساکن هستند و می¬توانند به آن¬ها زيان رسانند.

بعضي از سمبل¬ها نيز از نظر بدويان آفريقا مقدّس است. مثلاً بعضي از قبايل در مراسم برداشت محصولات كشاورزي «آتش» روشن مي¬كنند. در ميان بعضي از قبايل عدد «نُه»‌ مقدّس است؛ ازاين¬رو، در بعضي از مراسم قبيله¬اي بايد حتماً از نُه ظرف و يا نه چيز ديگر استفاده كرد. رنگ¬هايي هم¬چون سياه و سفيد نيز معنايي مذهبي دارند؛ لذا در پاره¬اي از مراسم و اعياد ديني تنها حيواناتي را قرباني مي¬كنند كه به رنگ سفيد يا سياه باشند.

و بدين ترتيب، از نظر بدويان، بُعد معنوي و روحاني¬اي وجود دارد كه در كنار بعد مادّي دنيا، حيات داشته‌ و روي¬هم رفته، مبيّن دو بعد مادّي و معنوي عالم مي¬باشند.

مردم بومي آفريقا، علاوه بر خدای برتر، به وجود خدايان كوچك¬تري نيز اعتقاد دارند كه هر يك بر بخشي از حيات و يا فعّاليّت¬هاي انسان حكومت دارند و احتمالاً‌ با يك شئ و يا مكان نظير يك صخره يا رودخانه، ارتباط دارند. اين ذوات يا خدايان كوچك¬تر، قدرت خويش را از ذاتي متعالي يا خدای برتر كسب مي¬كنند و وسايل ارتباط بين آن ذات متعالي و افراد انساني مي¬باشند. اين خدايان هر چند اكثرشان منشأ خير مي¬باشند؛ ولي گاهي هم ممكن است در شرايط خاصّي خطرناك شوند وعامل تنبيه و زيان به انسان¬ها گردند. ( جهان مذهبی، ص 98)

از نظر بدويان آفريقا، از جمله افراد قبيله¬ی¬ «يوريا» در «نيجريّه»،‌ هر چند نياكان قبيله مرده¬اند؛ ولي هنوز به صورت «مردگان داراي حيات» با اين دنيا و زندگي دنيا اتّصال دارند و افراد زنده¬ی منتسب به خودشان را مورد حفاظت و حمايت قرار مي¬دهند. بدين ترتيب، هر فرد، خانواده و گروه، رابطه¬ی خاصّي با ارواح نياكان خود دارد كه هنوز به صورت يك جزء اصلي از زندگي ايشان و نيز كانون و محور هويّتشان دوام و بقا دارند.

رهبران دينی: هر چند از آن¬جا که بدويان آفريقا مراسم عبادی را بيشتر به صورت انفرادی انجام می¬دهند؛ مردم کمتر به کاهن و روحانی نياز دارند؛ ولی معابد بسياری هم دارند که در آن¬ها مراسم مذهبی توسّط کاهن به صورت دسته جمعی انجام می¬شود. اعتقاد به ارواح شرير در ايجاد بيماری¬ها نيز وجود کاهن برای دفع آن¬ها ضروری می نمايد. بوميان هم¬چنين معتقدند که در مواقع حسّاس هم¬چون هجوم استعمارگران به سرزمينشان خدايان برای آن¬ها پيامبرانی می¬فرستند، تا آن¬ها را در مبارزه با استعمار رهبری نمايند. هم¬چنين بدويان آفريقا پادشاه شخصيّتی دينی است و به همين دليل برای او احترام قائل¬اند.

مرگ از نظر بدويان آفريقا: در اكثر اديان بومي آفريقا‌، مرگ،‌ يك انتقال از اين جهان مادّي به جهان ديگر كه معنوي است، تلقّي مي¬شود، نه پايان كلّي همه چيز. بدين معني كه بدويان آفريقا معتقدند، هر چند صورت مادّي و فيزيكي يك فرد نابود مي¬شود؛ ولي روح وي به حيات خود ادامه داده و به ارواح نياكان خويش پيوسته است. بدين ترتيب،‌ از نظر بوميان آفريقايي، مرگ نوعي استمرار حيات در شكل روحاني است.

از نظر بوميان آفريقا روح فرد هرگز به طور كامل از خانواده و بستگانش جدا نمي-شود؛‌ ازاين¬رو، افراد مزبور به هرحال به نحوي با ارواح گذشتگان خويش در ارتباط هستند ازاين¬رو، برای آن¬ها هديه و قربانی تقديم می¬دارند. وجود معبدي در نزديكي دهكده¬ نيز يادآور همين تماس و دوستي بين زندگان و «مردگان زنده» است. به اعتقاد بعضی از بدويان آفريقا جهان مردگان در آسمان است و به اعتقاد برخی ديگر در زير زمين.

امّا افراد قبيله¬ی¬ «ايبو» در نيجريّه به تناسخ و حلول مجدّد روح معتقدند و برآنند كه پاره¬اي از خصايص روح فرد در گذشته به زندگي دنيوي (زميني) بازگشت كرده و در بدن فرد ديگري به زندگي مادّي خود ادامه مي¬دهد.

اخلاق و رعايت قانون: بوميان آفريقا قوانين و مقرّرات و اوامر و نواهی را ميراث نياکان خود می¬دانند و در ميان آن¬ها حسن اخلاق و معاشرت اخلاقی بسيار بااهمّيّت است.

5 ـ دين در بين بوميان باوندا

«باوندا»‌ نام قبيله¬اي است از شُعَب قوم «بانتو» در آفريقاي جنوبي. باونداها زندگي خود را از طريق كشاورزي و دامپروري مي¬گذرانند. هر فردي از افراد باوندا، علاوه بر اين¬كه خود را به خانواده و اقوام پدري و مادريش وابسته مي¬داند، خود را به يك گروه بزرگ¬تر كه «توتم» آن¬هاست و اسم جانوري هم¬چون شير، فيل، تمساح، خوك، گاوميش، بز، كبوتر و حتّيٰ گاهي اسم گياه يا جمادي دارد،‌ نيز وابسته مي¬داند.

باونداها، افزون بر اعتقاد به تعداد زيادي قواي غيبي و ارواح، به موجودي متعالي و مرموز به نام «لوهيمبا» قائل¬اند كه از همه¬ی¬‌ اين ارواح ناپيدا بزرگ¬تر و عالي¬تر است. اين خداي بي¬مانند يگانه كه در آسمان است، دست در كار خلقت است، به هنگام خشكسالي با تضرّع و مناجات از او طلب باران مي¬كنند. و چون زمين لرزه¬اي در منطقه-شان رخ دهد، همه¬ی¬ افراد از خانه¬ها بيرون مي¬ريزند و ندا مي¬كنند: «لوهيمبا، به ما باران و سلامت بده.»

افراد قبيله¬ی باوندا برآنند كه هر موجودي ـ خواه جاندار يا بي¬جان ـ داراي نيرويي خاصّ براي اعمال خير يا شرّ است؛ ازاين¬رو، براي جلب و جذب نيروهاي خير و دفع نيروهاي شرّ، دو طايفه در ميان آن¬ها به وجود آمده¬اند: يكي طبيبان و ديگر غيبگويان.

از نظر افراد اين قبيله، مُوجد بيماري، ارواح مضرّ يا خشم ارواح گذشتگان و يا جادوي جادوگران است؛‌ و طبيبان آن¬ها با دواها و سموم نباتي، بسياري از امراض را مداوا مي-كنند.

از نظر باونداها هر كسي در هر وقت ـ مخصوصاً به هنگام خواب ـ ممكن است منزلگاه ارواح موذي و شرّ‌ شود و در نتيجه شخصي كه ارواح موذي در او جاي گرفته¬اند، دچار مريضي گردد يا مالش از بين رود. در اين هنگام طبيب يا ساحر به وسايل مرموز سحرانگيز، آن روح شرير را از بدن آن شخص خارج سازند.

باونداها برآنند، بعد از آن¬كه جان كسي جسدش را ترك كرد، پس از مدّتي سرگرداني در آن نواحي عاقبت جايي را براي خود پيدا مي¬كند، مثلاً به بدن شخصي يا حيواني چون شير، پلنگ، مار و غيره برود. به هر حال در نزد آن قبايل واجب است كه اولاد و اعقاب مرده، همواره اموات خود را به عزّت و احترام ياد كنند.


کتاب تاریخ ادیان

دکتر رحمت الله قاضیان