سایت اصول دین


دين در ژاپن


دکتر رحمت الله قاضیان

دين در ژاپن.

وضع جغرافيايي و ديني ژاپن

ژاپن كه به معني آفتاب طالع مي¬باشد، شامل چهار هزار جزيره¬ی كوچك و بزرگ است. اقوام بومي ژاپن كه «آينو» ها هستند و از نژاد زرد مي¬باشند، تا قرن دوّم ميلادي به حال توحّش به سر مي¬بردند؛ ولي در طول قرون مردمي از چين، كره، اندونزي، به ژاپن مهاجرت كردند و همين¬ها هم سبب شدند كه مردم ژاپن متمدّن گردند.

نخستين امپراتور ژاپن «جيموتنو» حدود سال 660 ميلادي سلطنت كرده و مردم ژاپن تا جنگ دوّم جهاني براي امپراتور خود جنبة الوهيّت قائل بودند و او را را پرستش مي-كردند.

احترام و تقديس نسبت به كشور نزد ژاپنيان امري ثابت و استوار است، به طوري كه هر كوه و درّه و رودخانه و درياچة جزاير ژاپن نزد مردم آن ديار عزيز و محبوب است‌ و روح ايشان بدانها چنان پيوسته است كه انفصال از آن¬ها را نمي¬توانند تصوّر كنند و همين امر هم سبب شده كه هر وقت سرزمين ژاپن در معرض خطر قرار گيرد،‌ مردم آن سرزمين با كمال سهولت براي نجات آن جان خود را نثار كنند.

دين¬هاي رايج ژاپن در درجة¬ اوّل «شينتو» يي است كه دين ملّي آن كشور مي¬باشد، و در درجه¬ی بعد دين¬هاي بودايي، كنفوسيوسي و تائويي است. اين اديان در خلال هزار و چهار صد سال در ژاپن با هم مي¬زيسته¬اند و با يكديگر آميزش داشته¬اند. و اين بدان خاطر است كه يكي از عقايد اساسي و عمومي ژاپني¬ها اين است كه همه¬ی خدايان، ارواح، مردم و طبيعت از پدر و مادر واحدي متولّد شده¬اند؛ ازاين¬رو، همه¬ی¬ اشياء نهان و آشكار داراي طبيعتي الهي مي¬باشند.

در نتيجه¬ی¬ چنين اعتقادي يك ژاپني مي¬تواند در ضمن اين¬كه يك شين¬تو است يك بودايي، مسيحي و يا پيرو يكي از صدها مذهبي كه امروزه در ژاپن يافت مي¬شود، باشد؛ و اين همان چيزي است كه «عطيّه¬ی¬ منحصر به فرد ژاپني¬ها» است، يعني «جذب افكار و انديشه¬هاي جديد و تغيير شكل دادن به آن¬ها در قالب يك بيان ژاپني.»

آيين شين¬تويي

دين بومي و نيز دين اكثر مردم ژاپن «شين¬تو» است. شين¬تو به معنی «راه خدايان» است؛ ولي دين شين¬تويي برخلاف اديان ديگر، نه بنيانگذار تاريخي دارد، نه متون مقدّس ديني و نه اصول جزمي.

ژاپني¬ها مي¬پنداشتند؛ كه از نژاد الهي هستند و ازاين¬رو، بر ساير مردم برتري دارند كه اين فكر به تدريج به صورت اعتقاد به ارواح و روح¬پرستي در بين آنان رواج يافت؛ يعني پيروان اين دين برآن شدند كه تمام پديده¬هاي طبيعي، روحي مجزّا از ظاهر فيزيكيشان دارند.

دين شين¬تو براي مردگان احترام زيادي قائل¬است و آن¬ها را تا سرحدّ الوهيّت بالا برده و بر آن است كه هر مشكلي با توسّل به ارواح حّل مي¬شود. هم¬چنين پيروان اين دين مي¬پندارند كه همه¬ی¬ حوادث جهان از جمله سرنوشت انسان¬ها، حاصل¬خيزي مزارع و حتّي قحطي و بلا از جانب ارواح است؛ ازاين¬رو، اگر آن¬ها را پرستش نكنند، دست-خوش ناملايمات مي¬شوند. و نيز آنان مي¬پندارند كه ارواح به مايحتاج زندگي اين دنيا نيازمندند؛ ازاين¬رو، بايد غذا و ساير مايحتاج زندگي را در قبرهاي مردگان بگذارند.

مراسم دين شين¬تو عبارتند از: تقديس خانواده، تقديس مردگان، تعهّد به اصول اخلاقي، تعليم و تربيت فرزندان، نظافت، خواندن نماز و ذكر، رقص و آوازخواني، نذر و قرباني براي خدايان، برتر دانستن نژاد ژاپني¬ها از ساير نژادها و پرستش امپراتور.

پيدايش خلقت:‌ هيچ ديني به اندازه¬ی¬ دين شين¬تويي، ميهن¬دوستي و ملّي¬گرايي را با دينداري نياميخته است. بنا بر اساطير ژاپني، خلقت خدايان پس از تشكيل آسمان و زمين بوده است. بدين معني كه در آغاز، جهان هستي آشفته و درهم بود، از اين به هم پاشيدگي يك تخم ظاهر شد، آن¬گاه از دل آن تخم آسمان و زمين و پشت سر آنها خدايان و موجودات روحاني ديگر به وجود آمدند. خدايان با هم در ستيز بودند، تا آن¬كه سرانجام تنها دو خدا باقي ماند كه خواهر و برادر بودند: يكي«ايزاناگي» كه نراست و ديگر «ايزانامي» كه مادّه است؛ آن¬گاه اين دو خدا بر پل شناور آسمان ايستادند، نيزه¬اي جواهرنشان در اقيانوس فرو بردند و بركشيدند و از آن نيزه 4223 قطره چكيد كه مجمع¬الجزاير ژاپن را به وجود آوردند. آن¬گاه اين دو خدا، خدايان و ارواح را خلق كردند، با تولّد خداي آتش، اندام¬هاي جنسي ايزانامي سوخت و درگذشت. ايزاناگي خداي آتش را خاموش كرد و مردة¬ خواهر و همسر خود را تا ملكوت مرگ تعقيب كرد. وقتي كه ايزاناگي از سرزمين مردگان مراجعت نمود، در يك نهر به تطهير خويش پرداخت، همان طور كه خود را مي¬شست، موجودات مختلف از وي متولّد شدند، از چشم چپش الهه¬ی¬ خورشيد،‌ از چشم راستش الهه¬ی ماه و از بينيش خداي درياها به وجود آمد.

ژاپنيان نخستين معتقد بودند بسا شقاوت¬ها از اراده¬ی¬ اموات¬اند. ازاين¬رو، براي رام كردن آن¬ها،‌ اشياي گران¬بها در قبور مي¬نهادند، مثلاً‌ در گور مردان شمشير و در گور زنان آينه مي¬گذاشتند، هر روز در برابر الواح نياكان دعا مي¬خواندند، براي بازداشتن باران زيان¬بخش يا دوام عمارت به قرباني كردن انسان دست مي¬زدند؛ و گاهي كه بزرگي درمي¬گذشت، ملازمانش را نيز با او به خاك مي¬سپاردند، تا در سفر آخرت هم ملازم و مدافع او باشند.

بزرگ¬ترين خداي دين شين¬تويي «آماتراسوا» الهة خورشيد، روشنگر همة‌ امور روشن عالم است و خانوادة¬ سلطنتي نيز از جنب وي به وجود آمده¬اند. برادر وي «سوسانوو» نمايشگر نيروهاي تاريكي است و دائماً‌ آماتراسوا الاهه¬ی¬ خورشيد را عذاب مي¬دهد؛ چنان¬كه يك بار آماتراسوا را چنان خشمگين كرد كه به غاري در آسمان رفت و تا مدّتي سراسر زمين را تاريكي فراگرفت، تا آن¬كه روح آسمان با تقديم جواهراتي بي¬نظير او را بيرون آورد و دوباره آسمان و زمين روشن گرديد؛ ولي او سوسانوو را از آسمان تحريم كرد و به ايالت ايزومو تبعيد نمود. وي در آن¬جا با يكي از شاهزادگان ازدواج كرد، اژدهاي هشت سري را كشت‌ و شمشيري را كه با آن اژدهاي مذكور را كشته بود به خدمت الهه-ی¬ خورشيد هديه كرد و اين همان شمشيري است، كه يكي از نشانه¬هاي امپراتور ژاپن است.

سرانجام آماتراسو زمين را آرام ساخت و نوه¬ی¬ پسريش «ني¬ني¬جي» را براي حكومت بر زمين اعزام نمود. نامبرده به عنوان سمبول اقتدارش، آيينه و رشته¬اي از جواهرات بي-نظير و شمشيري كه از طرف سوسانوو به عنوان علامت صلح به الهه¬ی¬ خورشيد تقديم داشته بود‌ به همراه آورد و اين هرسه گنجينه¬ی الهي جزء علايم قدرت الهي امپراتور ژاپن درآمد.

خدايان زيادي نيز همراه ني¬ني¬جي به زمين آمدند كه پس از آن¬كه ني¬ني¬جي به وسيلة¬‌ آن خدايان كنترل زمين را به دست گرفتند، سرانجام نوة پسري ني¬ني¬جي به نام امپراتور «جيمو» اوّلين فرمانرواي انساني ژاپن گرديد.

تعداد خدايان (كامي¬ها)‌ در ژاپن بسيار است، به طوري كه ادّعا شده كه ژاپن سرزمين مادري هشت ميليون خدا مي¬باشد. در ژاپن هزاران معبد و زيارتگاه وجود دارد كه هريك به خدايي از خدايان بي¬شمار تقديم شده است. در كنار اين معابد تعداد بي¬شماري كاهن شين¬تويي وجود دارد. خدايان ژاپني متولّد مي¬شوند، ازدواج مي¬كنند، صاحب فرزند مي¬شوند، خشمگين مي¬گردند، خرابي به بارمي¬آورند و سرانجام مي¬ميرند.

كسي كه مي¬خواهد به معبد شين¬تويي برود و عبادت كند، پس از اين¬كه نزديك محوّطه¬ی معبد شد، يك توري را كه در واقع جهان معنوي را از جهان مادّي جدا مي-كند، كنار زده و وارد محوّطه¬ی¬ معبد مي¬شود؛ و چون وارد شد، دست و صورت خود را مي-شويد و آن¬گاه براي عبادت و نيايش به سمت معبد مي¬رود. در اتاقك نمازخانه معمولاً زنگي قرار گرفته كه افراد براي جلب توجّه خدايي كه در آن معبد عبادت مي¬شود، آن را به صدا درمي¬آورد. آن¬گاه شخص زاير تعظيم كرده و در جلوي محراب مي¬ايستد و به دعا مشغول مي¬شود. اگر فرد بخواهد دعاها و مراسم عباديش را مفصّل¬تر انجام دهد، از يك كاهن كه در آن¬جاست كمك مي¬گيرد و او مراسم نيايش را براي وي به جا مي¬آورد. در پشت اتاق نمازخانه معبد اصلي كه «هوندن»‌ ناميده مي¬شود قرار دارد و مقدّس¬ترين محلّ معبد است كه روح الهي خداي مورد نظر در آن حضور دارد و معمولاً‌ آن را يك آيينه نشان مي¬دهد. اين اتاق غالباً به جهت تبرّك و تقدّسي كه دارد، به روي عموم بسته است.

بعضی از بوميان قوم آينو خود را از نسل خرس می¬دانند و بعضی از نسل روباه. کسانی که توتم خود را به خرس می¬رسانند، معتقدند که در اثر آميزش خرسی با زنی به وجود آمده¬اند و در مراسم خود، خرسی را به زنی می¬دهند تا شير دهد و چون بزرگ شد آن را می¬خورند؛ و آنانی که توتم خود را به روباه می¬رسانند در معابد خود روباه ترسيم می-کنند و بسياری از آنان گرفتار اين بيماری می¬شوند که روباه در آن¬ها حلول کرده است.

از جمله¬ی خدايان ژاپنی الهه¬ی¬ خورشيد است که امپراتوران ژاپن خود را فرزندان او می¬دانستند؛ و ازاين¬رو، پرستش امپراتور تا بعد از جنگ جهانی دوّم در ژاپن رواج داشت.

مردم قديم ژاپن دين ساده¬ای داشتند، بدون بت، بدون کتاب مقدّس و بدون روحانی. در ژاپن علاوه بر معابد عمومی در هر خانه جايی وجود دارد که معبد خانواده است و روان¬های نياکان خود را در آن¬جا پرستش می¬کنند.

ژاپني¬هاي قديم مي¬پنداشتند زندگي در آسمان¬ها به مانند زندگي در زمين است، منتها زندگاني در آسمان بهتر از زندگي در زمين است. و نيز ژاپني¬ها معتقد بودند، كه مدخل جهان زيرزميني ابتدا باز بود و مردم روي زمين مي¬توانستند از آن ديدار كنند، ولي بر اثر زلزلة¬ عظيمي كه روي داد، سنگ بزرگي برآن مدخل قرارگرفت و آن را بست.

در هر خانه غالباً معبد كوچكي است كه صورت كوچكي از معابد بزرگ را منعكس مي¬سازد و غالباً افراد خانواده،‌ ايّام مقدّس،‌ در آن غرفه به عبادت و انجام مناسك و آداب ديني مي¬پردازند. و عجيب آن¬كه در اين معابد خانوادگي عقايد بودايي نيز دخيل شده است. گاهي روحانيون بودايي نيز براي انجام مراسم و آداب مذهبي در برابر ضريح خانوادگي شركت مي¬كنند، مخصوصاً در مواقع ماتم و عزاداري و هنگام مرگ افراد خانواده در پيشگاه اين محراب¬ها عمليّات ديني انجام مي¬دهند.

مهم¬ترين معابد ژاپني¬ها يكي معبد «ايسه» است و ديگر «آماته راسو»‌.

اندرزهايي از كتاب¬هاي مقدّس شين¬تويي

1 ـ سازش نيكو است و پرهيز از ستيزه ماية¬ سرافرازي.

2 ـ‌ كسي كه مطلقاً بد باشد، كمياب است.

3 ـ‌ خوبي ديگران را مپوشان و اگر بدي ديدي آن را اصلاح كن.

4 ـ‌ كسي با خرد به دنيا نمي¬آيد، فرزانگي حاصل انديشه است.

5 ـ هر كاري را از كوچك و بزرگ به صاحب فنّ بسپار، تا به خوبي انجام بشود.

6 ـ در امور مهمّ، تصميم بايد از شورا باشد، نه از يك نفر.

7 ـ بهشت و دوزخ در قلب ماست.

8 ـ وقتي در دل كينه داري، به زبان مهر نورز.

9 ـ تنها به فكر خود نباش، از رنج ديگران نيز بينديش.

(به نقل از خلاصه اديان دكتر مشكور، ص 52)

آئين بودايی در ژاپن

آئين بودايي در قرن ششم از طريق چين و كره وارد ژاپن شد. ولي دين اصيل بودايي كه ديني لاادري و بدبين و فناانديش بود، به ژاپن نرسيد، بلكه صورت بعدي آن كه مذهب مهايانه است و باتغييراتي كه توسّط شخصي به نام «ژود شين تو» درآن داده شد، وارد ژاپن شد.‌ آيين بودايي در ژاپن به سرعت دگرگون شد و داراي خدايان نگهبان و مراسم خوش¬آيند و جشن¬هاي پرسرور و بهشت آرامش بخش و بر محور خداياني رئوف، تشريفاتي بهجت¬آور كه دم از خلود مي¬زد. البتّه آيين بودايي در ژاپن ديو و جهنّم نيز دارد. آيين بودايي ژاپني داراي 128 دوزخ متفاوت و يك دنيا براي پارسايان و يك دنيا براي ديوان مي¬باشد.

چون دين بودايي به سرعت در ژاپن رواج يافت، بسياري از روحانيون دين شين¬تو برای آن¬که دينشان کاملاً از بين نرود اعلام کردند که در مکاشفات خود دريافته¬اند که مذهب بودايی هم، حقّ و درست است؛ و بدين ترتيب، دينی به نام «ريوبو» يعنی «شينتوی ترکيبی» به وجود آمد.

آيين مسيحيّت در ژاپن

آيين مسيحي در سال 1549 به وسيله¬ی¬ كشيش «فرانسيس گزاويه» به ژاپن راه يافت و به سرعت پيش رفت و تعداد زيادي از مردم ژاپن مسيحي شدند.

دين اسلام در ژاپن

با كمونيستي شدن روسيه تعدادي از مسلمانان روسيه هم به ژاپن پناهنده شدند. ازاين¬رو، هم¬اكنون تعداد قابل توجّهي از مردم ژاپن مسلمان¬اند.


کتاب تاریخ ادیان

دکتر رحمت الله قاضیان