سایت اصول دین


اهتمام به امور مسلمين - با حقّ بودن


دکتر رحمت الله قاضیان

14 ـ اهتمام به امور مسلمين.

از نظر قرآن کريم و مكتب اسلام، هدف از حسن خلق در درجه¬ی اوّل اطاعت فرمان خداوند تبارک و تعالی است‌؛ آن¬گاه تكامل روحي و تخلّق به فضائل اخلاقی و انسانی، و فوائد دنيوي حسن خلق هم¬چون كسب محبوبيّت‌ در بين مردم و نيز رفاه خود و ديگران است.

رسول خدا (ص) فرمود: «مَن اَصبَحَ لايَهتَمُّ بِاُمورِ المُسلِمينَ فَلَيسَ بِمُسلِمٍ: هركه صبح كند‌ و به امور مسلمين اهتمام نداشته باشد،‌ مسلمان نيست.» ( کافی، باب گره گشايی از مسلمين، ح 1 )

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «اَنسَكُ النّاسِ نُسكاً‌ اَنصَحُهُم جَيباً‌ وَ اَسلَمَهُم قَلباً لِجَميعِ¬المُسلِمينَ: عابدترين مردم كسي است‌ كه نسبت به همه¬ی مسلمين خيرخواه¬تر و پاكدل¬تر باشد.» (کافی، همان، ح 2)

رسول خدا (ص) فرمود: «اَلخَلقُ عِيالُ اللهِ، فَاَحَبُّ الخَلقِ اِلَي اللهِ مَن نَفَعَ عِيالِ اللهِ وَ‌ اَدخَلَ عَلی اَهلِ بَيتِهِ سُروراً: مخلوق عيال خدا هستند‌ و محبوب¬ترين آن¬ها نزد خدا كسي است كه به عيال خدا سود دهد و به خانواده¬اش شادي رساند.» (کافی، همان، ح 6)

و پيامبر (ص) فرمود: «مَن سَمِعَ رَجُلاً‌ يُنادي يالَلمُسلِمينَ‌ فَلَم¬يُجِبهُ‌ فَلَيسَ بِمُسلِمٍ: هركه بشنود مردي فرياد مي¬زند: مسلمان¬ها به دادم برسيد و جوابش نگويد،‌ مسلمان نيست.»‌ (کافی، هماان، ح 5 )

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «دَخَلَ عَبدٌ الجَنَّةَ بِغُصنٍ مِنَ الشَّوکِ¬کانَ عَلی طَريقِ المُسلِمين فَاَماطَهُ عَنهُ:کسی به واسطه¬ شاخه¬ خاری که از سر راه مسلمين برداشت اهل بهشت شد.» (سفينةالبحار 2/82 )

پيامبر اکرم (ص) می‏فرمايد: «مؤمنان برادرند و نيازهای يكديگر را برآورده می‏كنند. به همين سبب، خداوند نيز در روز قيامت نيازهای آنان را برمی‏آورد.» (بحارالانوار 17/311)

امام صادق (ع) فرمود: «اِصطَبغِ الخَيرَ اِلی مَن اَهلُهُ وَاِلی مَن لَيسَ هُوَ مِن اَهلِهِ؛ فَاِن ¬لَم تُصِب مَن هُوَ اَهلُهُ فَاَنتَ اَهلُهُ: كار خير را نسبت به كسی كه اهل آن يا غير اهل آن است انجام بده، اگر به فردی كه اهل آن نبود رسيد تو اهل خير و معروف هستی.» (بحارالانوار 74/419)

امام علی‏بن موسَی‏الرّضا (ع) می‏فرمايد: «اِنَّ لِلّهِ‏ عِباداً فی الاَرضِ يَسعَون فی حَوائِجِ النّاسِ؛ هُمُ الآمِنون يَومَ القِيامَةِ وَ مَن اَدخَلَ عَلی مُؤمِنٍ سُروراً فَرَّحَ اللهُ قَلبَهُ يَومَ القِيامَةِ: خداوند را در روی زمين بندگانی است كه در برآورده ساختن نيازهای مردم تلاش می‏كنند. اينان روز قيامت در امان‏اند؛ هر كسی كه مؤمنی را شاد سازد، خداوند در روز قيامت دل او را شاد می‏كند.» (کافی، باب سعی در برآوردن حاجت مؤمن، حديث 2 )

امام صادق (ع) فرمود: «هرکس هفت بار خانه¬ی خدا را طواف کند، خداوند عزّ و جلّ برای او ثواب شش هزار حسنه می¬نويسد و شش هزار گناه از نامه¬ی عملش محو می¬کند و شش هزار درجه به او می¬دهد و شش هزار حاجت او را برمی¬آورد، و برآوردن حاجت مؤمن برتر از ده طواف است.» (بحارالانوار 71/326 )

امام صادق (ع) فرمود: «لِلمُسلِمِ عَلی اَخيهِ المُسلِمِ مِنَ الحَقِّ: اَن يُسلِمَ عَلَيهِ اِذا لَقِيَهُ وَ يَعودَهُ اِذا مَرَضَ‌ وَ يَنصَحُ لَهُ اِذا غابَ‌ وَ يُسَمِّتَهُ اِذا عَطَسَ‌ وَ يُجيبَهُ اِذا دَعاهُ‌ وَ يَتَّبِعَهُ اِذا ماتَ: حقّ مسلمان بر برادرش اين است¬كه سلامش كند، در بيماري عيادتش كند، در غيبت خيرخواهيش كند، چون عطسه زند دعايش گويد وچون بميرد تشييعش كند.» (کافی، حقّ مؤمن بر برادرش، حديث 6 )

امام باقر (ع) فرموده است: «مِن حَقِّ المُؤمِنِ عَلی اَخيهِ المُؤمِنِ: اَن يُشبِعَ جَوعَتَهُ،‌ وَ يُواري عَورَتَهُ،‌ وَ يُفَرِّجُ عَنهُ كُربَتُهُ،‌ وَ يَقضي دَينَهُ؛ فَاِذا ماتَ خَلَفَهُ في اَهلِهِ وَ وَلَدِهِ: از حقّ مؤمن بر برادر مؤمنش اين است كه گرسنگي او را سير كند، عورتش را بپوشاند،‌ از گرفتاري نجاتش بخشد، بدهيش را بپردازد و چون بميرد به خانواده و فرزندانش از او جانشيني كند.» (کافی، همان، حديث 1 )

مردی نزد امام حسين (ع) گفت: عمل نيک ومعروف اگر به غيراهلش برسد ضايع شود؛ حضرت فرمودند: «لَيسَ کَذالِکَ، وَلکِن تَکونُ الصَّنيعَةُ مِثلَ وابِلٍ المَطَرِ تُصيبُ البِرَّ وَالفاجِر: چنين نيست؛ بلکه کار نيک مثل باران پربرکت است که به نيک و بد می رسد.» (بحارالانوار 56/117)

امام صادق (ع) به سفيان بن عيينه فرمود: «عَلَيکَ بِالنُّصحِ فی خَلقِهِ؛ فَلَن تَلقاهُ بِعَمَلٍ اَفضَلُ مِنهُ: بر تو باد که به خاطر خداوند خيرخواه بندگان او باشی و بدان¬ که هيچ¬گاه خدا را به کاری برتر از اين ديدار نخواهی کرد.» ( کافی، باب گره گشايی از کار مسلمين، ح 3 )

ابواسماعيل گويد: به امام باقر (ع) عرض كردم: قربانت گردم، نزد ما شيعه بسيار است، فرمود: «هَل يَعطِفَ الغَنِيُّ عَلَي الفَقيرِ وَ هَل يَتَجاوَزُ المُحسِنُ عَنِ المُسيءِ وَ يَتَواسَونَ؟‌ فَقُلتُ:‌ لا،‌ فَقالَ: لَيسَ هؤُلاءِ شيعَةٌ،‌ اَلشِّيعَةُ مَن يَفعَلُ هذا: آيا توانگر به فقير توجّه مي¬كند؟‌ آيا نيكوكار از بدكار درمي¬گذرد؟ و با يكديگر مواسات مي¬كنند؟ عرض كردم: نه. فرمود: آن¬ها شيعه¬ی ما نيستند. شيعه كسي است كه چنان كند.»‌ (کافی، حقّ مؤمن بر برادرش، ح 11 )

امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّ‌ مِن‌ حَقِّ المُؤمِنِ عَلَي المُؤمِنِ المَوَدَّةُ لَهُ في صَدرِهِ،‌ وَالمُوَاساةُ لَهُ في مالِهِ،‌ وَالخَلَفَ لَهُ في اَهلِهِ: از جمله¬ی حقّ مؤمن بر مؤمن دوستي قلبي او،‌ مواسات مالي با او‌ و سرپرستي كردن از خانواده¬اش به جاي اوست.» (کافی، همان، ح 7 )

رسول خدا (ص) فرمود: «عَلَي المُسلِمِ اِذا اَرادَ سَفَراً‌ اَن يُعلِمَ اِخوانَهُ،‌ وَ حَقٌّ عَلی اِخوانِهِ اِذا قَدِمَ اَن يَأتوهُ: بر مسلمان است كه چون آهنگ مسافرتي كند، برادرانش را آگاه سازد و بر‌ برادران اوست‌ كه چون برگشت، به ديدن او آيند.» (کافی، همان، حديث 17 )

پيامبراكرم (ص) فرمود: «رَأسُ العَقلِ بَعدَ الايمان بِاللهِ عَزَّ وَ جلّ اَلتَّحَبُّبِ اِلَی النّاسِ: كمال خِرَدورزي بعد از ايمان به خداي عزّ و جلّ دوست داشتن مردم است.» (بحار 71/158 )

از پيامبر اکرم (ص) سؤال شد: «كدام اعمال را خدا بيشتر دوست دارد؟‌» فرمود: «اِدخالُ سُرورٍ علی‏ مسلمٍ، اِطعامُ جَوعَتِهِ و كَساءُ عَورَتِهِ و قَضاءُ دَينِهِ. خوشحال¬كردن مسلماني،‌ سيركردن او، پوشيدن او و برآوردن حاجتش.» (تاريخ يعقوبی، 2/105)

اميرمؤمنان (ع) به پيرمردي شامي فرمود: «يا شَيخُ، اِرضَ لِلنّاسِ ماتَرضی لِنَفسِكَ وَ آتِ اِلَي النّاسِ ماتُحِبُّ اَن يُؤتی اِلَيكَ: براي مردم آن را بخواه كه براي خود مي¬خواهي‌ و با ديگران طوري رفتار كن‌ كه دوست داري با تو آن طور رفتار شود.» (مستدرک 2/309)

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ فی تَراحُمِهِم وَ تَعاطُفِهِم بِمَنزِلَةِ الجَسَدِ الواحِدِ؛ اِذا اشتَکی مِنهُ عُضوٌ واحِدٌ تَداعی لَهُ سائِرُ الجَسَدِ بِالحُمّی وَالسَّهِرِ: مؤمنان از نظر مهرورزی و عطوفت نسبت به يکديگر مانند يک پيکرند که هرگاه عضوی از آن دچار دردی شود، ساير اعضا از راه تب و بيداری با آن عضو همدردی می¬کنند.» ( سفينة البحار، مادّه اخا )

امام صادق (ع) فرمود: «مؤمنان برادر يكديگر و همانند اعضای يك پيكرند. اگر عضوی از آن به درد آيد، ديگر اعضا نيز آن را حس می‏كنند و روحشان نيز يكی است و ارتباط روح مؤمن با خدا سخت‏تر از ارتباط شعاع خورشيد با خود خورشيد است.» (باب برادری مؤمنين، حديث 4 )

در حديث است: «رَأسُ العَقلِ بَعدَ الدّينِ التَودُّد اِلَی النّاسِ وَاصطِناعُ الخَيرِ اِلیٰ كلِِّ برٍ و فاجرٍ: اوج خردورزي پس از دينداري دوست داشتن مردم و خيرخواهي به نيكوكار و بدكار است.» (مستدرک الوسائل 2/67 )

و امام علي (ع) مي¬فرمايد: «اَلتَّوَدُّدُ اِلَی النّاسِ نِصفُ الايمانِ: محبّت به مردمان نيمي از ايمان است.» (تاريخ يعقوبی، 2/108)

امام ‏صادق (ع) ‏فرموده است: «خداوند عزّ وجلّ مردمی را برای برآوردن نيازهای شيعيانِ برگزيده است، تا بدين¬سبب به آنان بهشت را پاداش دهد. اگر می‏توانی از آنان باش.» (باب روا کردن حاجت مؤمن، ح 2 )

امام صادق (ع) فرمود: «كسی كه مشكل برادر مؤمنش برطرف كند، خدا برای او 72 رحمت الاهی می‏نويسد: يكی از آن¬ها دنيای او را اصلاح می‏كند و 71 رحمت ديگر برای روز رستاخيز و سختی‏های آن‏ ذخيره می‏شود.» (باب رفع گرفتاری از مؤمن، ح 1)

معلّي بن خنيس گويد: از امام صادق (ع) در باره¬ی حقّ مؤمن پرسيدم،‌ فرمود:‌ هفتاد حقّ است¬كه جز هفت حقّ را به تو نگويم؛‌ زيرا به تو مهربانم ومي¬ترسم تحمّل نكني. تو سير نباشي و او گرسنه،‌ پوشيده نباشي و او برهنه، راهنماي او باشي،‌ زبان گوياي او باشي، براي او بخواهي آن¬چه را براي خود مي¬خواهي، اگر كنيزي داري او را بفرستي تا خانه-اش را مرتّب كند و شب و روز در حوائج او كوشا باشي؛ پس چون چنين كردي،‌ ولايت خود را به ولايت ما رسانده¬اي و ولايت ما را به ولايت خداي عزّ وجلّ.» ( کافی، حقّ مؤمن بر برادرش، حديث 14)

امام ‏صادق (ع) فرموده: «مؤمنان برادر و فرزندان يك پدر و مادرند. هرگاه يكی از آن¬ها دچار درد و رنجی شود، ديگران نيز به خواب نمی‏روند.» (کافی، باب برادری مؤمنين، حديث 1 )

حتّی اگر كسی می‏تواند با اعتبار وآبرويش نياز برادر مسلمانش را برآو د،‌ اخلاقاً موظف است اين كار را انجام دهد. ولي امور مردم منحصر در امور مادّی نيسست، بلكه كسانی كه در جهت هدايت روحی و معنوی مردمان و تعليم معارف الهی و توحيد در سطح جامعه گام برمی‏دارند، سودمنديشان برای مردم به مراتب، بيشتر از سودمندی مادّی و دنيوی است.

امام صادق (ع) فرمود: «به خدا و محمّد (ص) و علی (ع) ايمان نياورده است کسی که هرگاه برادر مؤمنش برای رفع حاحتی نزد او آيد، با چهره¬¬ی باز با او برخورد نکند و اگر بتواند حاجتش را بر نياورد، بايد و اگر نمی¬تواند نزد ديگران برود تا حاجت او را برآورده سازد و اگر کسی غير از اين باشد، ولايتی بين ما و او نيست.» (بحارالانوار 72/176 )

از شيخ محمّدحسين صاحب فصول، پرسيدند: «اگر بدانی چند ساعت ديگر به مرگت مانده، در اين چند ساعت چه می‏كنی؟» او گفت: «روی سكوی در خانه¬ام می‏نشينم تا نيازهای مردم را برآورم. شايد كسی از من چيزی بخواهد؛ گر چه آن نياز استخاره باشد.»

از سفارش‏های اميرمؤمنان (ع) به فرزندانش، در ساعات آخر عمر اين بود: «كونا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ عَوناً: با ستمكار در پيكار باشيد و ستمديده را يار.» (نهج البلاغه، نامه 47)

بنابراين، کسی که مرجع حاجات مردم است، بايد خوشحال باشد که خداوند او را دوست دارد؛ ولی اگر درِ خانه يا دفتر او به روی مردم بسته شد و مردم به او مراجعه نکردند، بداند که از رحمت خدا محروم شده است.

15 ـ با حقّ بودن

بشر دوست دارد همواره از او به خوبي ياد كنند؛ امّا اين كار ناشدني است. چنان¬كه پيامبران الهی كه شريف¬ترين انسان¬هاي روي زمين بودند، همواره مورد تهمت و اهانت بودند.

خداوند می¬فرمايد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا، كونوا قَوّامينَ بِالقِسطِ شُهَداءَ للهِ وَلَو عَلی اَنفُسِكُم اَوِ الوَالِدَينِ وَالاقرَبينَ : ای مؤمنين، همواره برپای دارنده¬ی عدل و انصاف باشيد و از برای خدا شهادت دهيد، هر چند به زيان خودتان يا پدر و مادر و نزديکانتان باشد.» (نساء 4/135 )

رسول خدا (ص) فرمودند: «اَتقَی النّاسِ مَن قالَ الحَقُّ فيما لَهُ وَ عَلَيهِ: باتقواترين مردم کسی است که در آن¬چه به نفع يا ضرر اوست، حقّ را بگويد.» (بحارالانوار 70/288)

امام صادق (ع) فرمود: «قالَ موسی يا رَبِّ،‌ اَساَلُكَ اَن لايَذكُرَني اَحَدٌ اِلَّا بِخَيرٍ. قالَ: مافَعَلتُ ذالِكَ لِنَفسي: موسيبه خداوند عرض كرد: پروردگارا،‌ از تو مي¬خواهم موجباتي فراهم آوري كه هيچ¬كس از من جز به خير و خوبي ياد نكند. خداوند به وي فرمود: من در باره¬ی خودم چنين كاري نكرده¬ام.» (اعيان الشّيعه، 1/655)

لقمان در وصايايش به فرزندش گفت: «لاتَعلَق قَلبَكَ بِرِضَا النّاسِ وَ مَدحِهِم وَ ذَمِّهِم؛‌ فَاِنَّ ذالِكَ لايَحصُلُ وَلَو بالَغَ الاِنسانُ في تَحصيلِهِ بِغايَةِ تَحصيلِهِ:‌ دل¬بسته به رضاي مردم و مدح و ذمّ آنان مباش كه اين كار حاصل نمي¬شود؛ هر چند انسان در تحصيلش بكوشد و نهايت كوشش خود را در تحصيل آن به كار گيرد.» (بحارالانوار 13/433 )

امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّ رِضَا المَخلوقِ لايَملِكُ وَ اَلسِنَتِهِم لاتُضبَطُ: رضا و خشنودي مردم به دست نمي¬آيد‌ و زبان آنان نظم و انضباط برنمي¬دارد.» (تفسير صافی 1/438 )

اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «يَعتَرِفُ بالحقِّ قبلَ اَن يُشهَد عَليه: پرهيزگار اعتراف به حق می¬كند، قبل از اين¬كه شهادت عليه او داده شود.» (نهج البلاغه، خطبه همّام )

اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «اَلحَقُّ اَبلَجُ، مُنَزَّهٌ عَنِ المُحابا وَالمُرايا: حقّ روشن است و نيازی به ياری و انکار ندارد.» (غررالحکم، باب حق، حديث 2093)

امام باقر (ع)‏ فرمود: «وقتی نزديك وفات پدرم امام زين‏ العابدي (ع) بود، مرا به سينه چسبانيد و فرمود: پسرم، آيا می¬خواهی تو را سفارش كنم، به آن¬چه پدرم در موقع شهادت به من سفارش فرمود و پدر او علی (ع) نيز او را به آن سفارش كرده بود: «اَی بُنَیَّ، اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن كانَ مُرّاً: پسرم! بر حق صبر كن ، اگر چه تلخ باشد.» ( بحارالانوار 70/184)

اميرمؤمنان (ع) در وصيّت به امام حسين (ع) می فرمايد: «يا بُنَیَّ اوصيكَ بِتَقوَی اللهِ فی الغِنی وَالفَقرِ وَ كَلِمَةُ الحَقِّ فی الرِّضا وَالغَضَبِ: فرزندم تو را سفارش می¬كنم به خداترسی در غنا ‏و فقر؛ و اين¬كه حق را مراعات كنی در حالت رضا و غضب.» (بحارالانوار 77/236 )

امام باقر (ع) می¬‏فرمايد: «اِصبِر نَفسَكَ عَلَی الحَقِّ؛ فَاِنَّهُ مَن مَنَعَ شَيئاً فی حَقٍّ اَعطی فی الباطِلِ مِثلِهِ: نفس خود را بر حق صبور گردان، زيرا كسی كه چيزی را در راه حق منع كند دو برابر آن را در راه باطل مصرف خواهد كرد.» (بحارالانوار 78/176)

امام باقر (ع) به شخصي فرمود: «دوست ما نيستي،‌ تا چنان گردي كه اگر همه گويند: مرد بدي هستي، مايه¬ی اندوهت نگردد‌ و اگر همه گويند: مرد خوبي هستي،‌ شادت نكند؛ خود را برابر قرآن بدار، اگر به راه قرآن مي¬روي و آن¬چه قرآن نخواسته نمي¬خواهي و آن¬چه را خواسته می¬خواهي و از آن¬چه بيم داده می¬ترسي،‌ برجا باش و هرچه در باره¬ی تو گويند به تو زياني ندارد؛ و اگر از قرآن جدايي،‌ پس براي چه به خود مي¬بالي؟» (تحف العقول، ص 292 )

اميرمؤمنان (ع) به نقل امام باقر (ع) فرموده‏: «در قبضه (دسته) يکی از شمشيرهای پيامبر (ص) صحيفه‏ای بود كه در آن سه چيز بود: «صِل مَن قَطَعَكَ و قُلِ الحَقَّ وَلَو عَلی نَفسِكَ وَ اَحسِن اِلی مَن اَساءَ اِلَيك: كسی كه با تو ارتباطش را قطع‏كرده تو ارتباط با او برقرار كن و حق را بگو گرچه بر ضرر تو باشد و به كسی كه به تو بدی كرده، نيكی كن!» ( بحارالانوار 74/157 )

و اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «اِصبِر عَلی مَرارَة الحَقِّ، وَ اِيّاکَ اَن تَنخَدِعَ لِحَلاوَةِ الباطِلِ: بر تلخی حقّ صبر کن و مراقب باش که فريب شيرينی باطل را نخوری.» (غررالحکم، باب حقّ، حديث 2095)


کتاب اخلاق اسلامی

دکتر رحمت الله قاضیان