ديبـاچه کتاب مقدمه ای بر قرآن کریم.
بسم ¬الله الرّحمن الرّحيم. الحمد لِلّه ربّ العالمين، و صلّي الله عليٰ جميع انبياء الله و رسله، سيّما أشرفهم و خاتمهم محمّد و آله الطّاهرين، الَّذين اذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهيراً، لاسيّما بقيّة الله الاعظم، و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین، والسّلام علينا و عليٰ عبادالله الصّالحين.
قرآن كريم در ميان جامعه¬اي ظاهر شد، كه حتّیٰ معلومات اندك زمان خود را هم نداشتند؛ ولي از يك طرف با دعوت آن¬ها به تفكّر و تدبّر و انديشه، فكرهاي خفته¬ی آنان را بيدار كرد؛ و از طرف ديگر، با دادن موضوعات جديدي به آن¬ها، راه را براي پيدايش علوم مختلف باز کرد؛ به طوري كه دو سه قرن بيشتر نگذشت، كه نهال افكار مسلمين شكوفا شد و به صورت دانشمندان برجسته¬اي در هر زمينه سرآمد تمام مردمان روي زمين گشتند.
به هر حال، تفسير قرآن مجيد از قديم¬ترين اشتغالات علمي جامعه¬ی اسلامي است و در آيه¬ شريفه¬: «کَما اَرسَلنا فيکُم رَسولاً مِنکُم يَتلوا علَيکُم آياتِنا وَ يُزَکّيکُم وَ يُعَلِّمُکُمُ الکِتابَ وَالحِکمَةَ وَيُعَلِّمُکُم ما لَم-تَکونوا تَعلَمونَ: همان¬گونه كه رسولي از خودتان فرستاديم، تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را پاك كند و به شما كتاب وحكمت آموزد و آنچه را نمي¬دانستيد به شما ياد دهد.» (بقره 2/151). منظور از تعليم كتاب، تفسير و تحقيق معاني آن است، نه تلاوت قرآن؛ چون آن جداگانه به صورت «يَتلوا علَيکُم آياتِنا» ذكر شده است.
قرآن¬کريم قانون اساسی جامع اسلام وتضمين¬کننده سعادت انسان در تمامی عرصه¬های فردی، اجتماعی، سياسی و... می¬باشد، که در صورت شناخت و به کار بستن دستوراتش برای بشر محقّق می¬شود: «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنوا استَجيبوا لِلّهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِمايُحييکُم: ای اهل ايمان، هنگامی¬که خدا و پيامبرش شما را به حقايقی که به شما حيات معنوی و زندگی واقعی می¬بخشد دعوت می¬کنند، اجابت کنيد. (انفال 8/24)
از سوی ديگر، قوانين اسلام و قرآن مجيد با فطرت و سرشت انسان انسجامی همه جانبه دارند. و اين معنا در تمام اصول و فروع و احکام ومقرّرات اسلام نمايان است. يعنی با عمل و به¬کاربستن احکام ودستورات قرآن، تمام نيازهای مادّی و معنوی، دنيوی و اخروی انسان تأمين می¬شود: «فَاَقِم وَجهَکَ لِلدّينِ حَنيفاً، فِطرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَيها؛ لاتَبديلَ لِخَلقِ اللهِ؛ ذالِکَ دينُ القَيِّمِ وَلکِنَّ اَکثَرَ النّاسِ لايَعلَمون: پس روی خود را با گرايش تمام به حقّ، به سوی اين دين کن و بر سرشتی که خداوند مردم را بر آن سرشته است، ثابت باش. برای آفرينش خدا هيچ¬گونه دگرگونی نيست. اين است دين استوار؛ ولی بيشتر مردم متوجّه اين مطلب نيستند.» (روم 30/30)
قرآن کريم معارف ارزشمندی با رساترين و حکيمانه¬ترين بيان در اختيار بشر نهاده است. تعليماتی که اگر قرآن در اختيار بشر نمی¬نهاد، بشر هيچ¬گاه بدان¬ها دست نمی¬یافت: «عَلَّمَ الاِنسانَ ما لَم¬يَعلَم: آنچه را انسان نمی¬دانست بدو آموخت. (علق 96/5). «وَ ماکُنتَ تَعلَمُها اَنتَ وَ لاقَومُکَ مِن قَبلِ هَذا: پيش از اين نه تو اين مطالب را می¬دانستی و نه قومت.» (نساء 4/113)
و به خاطر همين ويژگی¬ها بود، که هنوز نيم قرن از نزول قرآن نگذشته بود، که درخشش تابناک اسلام گستره¬ی وسيعی از ملّت¬های پيشرفته چون ايران و روم و مصر و... را فراگرفت و سرانجام صدايش در سراسر جهان پيچيد و سلطه¬ی به حقّش همه¬ی ملّت¬ها را فراگرفت.
قرآن¬ کريم نه به سادگی سخن عاميانه است و نه به پيچيدگی تعبيرات فلسفی و ادبی؛ بلکه سهل و ممتنع است؛ يعنی در عين اين¬که به نحوی است، که همگان آن را درک می¬کنند، از نظر معنا و مبانی و اهداف هم بسيار والاست و با ظاهری آراسته باطنی ژرف دارد. يعنی هم مردم عادّی از آن بهره می¬برند و هم دانشمندان در برابر عظمت آن سر فرو می¬آورند
پيامبر اعظم «صلّی الله علیه و آله و سلّم¬» فرمود: هرگاه آشوب-ها چون شب تار شما را فراگرفت، به قرآن روآوريد؛ زيرا آن شفيعی است، که شفاعتش قبول وگزارش دهنده¬ بدي¬هاست که گفته¬اش تأييد می¬شود. هر کسی که آن را رهبر خود کرد، او را به بهشت راهنمايی کند و هر کس که آن را پشت سر خود قرار دهد او را به جهنّم می¬کشاند. قرآن راهنمايی است که به بهترين راه¬ها راهنمايی می¬کند و کتابی است که در آن تفصيل و بيان و تحصيل مقاصد و جداکننده¬ حقّ و باطل است. شوخی و سرسری نيست، برای آن ظاهری و باطنی است؛ پس ظاهرش حکم و دستور است و باطنش علم و دانش است. ظاهرش جلوه و زيبايی دارد و باطنش ژرف است. ستارگانی دارد و ستارگانش هم ستارگانی دارند. عجايبش به شماره درنيايد و شگفتی¬هايش کهنه نمی¬شوند، در آن چراغ¬های هدايت و جايگاه نور و حکمت و راهنمای معرفت است برای آن کس که صفات آن را بشناسد. (کافی، کتاب فضل قرآن، ح 2)
و اميرمؤمنان علیه¬السّلام می¬فرمايد: ذالِکَ القُرآنُ فَاستَنطِقوهُ، وَ لَن يَنطِقَ، وَلکِن اُخبِرُکُم عَنهُ: اَلا اَنَّ فِيهِ عِلمَ مايَأتی، وَالحَديثُ عَنِ الماضی، وَ دَواءِ داءِکُم وَ نَظمَ مابَينَکُم: از قرآن بخواهيد تا سخن گويد، که هرگز سخن نمی¬گويد؛ امّا من شما را از معارفش خبر می¬دهم؛ بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفا دهنده¬ دردهای شما و سامان دهنده¬ امور فردی و اجتماعی شماست. (نهج البلاغه، خطبه 158)
يکی از ويژگی¬های قرآن کريم، داشتن مطالب و مسائل گوناگون در قالب کوتاه¬ترين تعبيرات و ساده¬ترين کلمات است؛ به گونه¬ای که گاه حجم مطالب و مفاهيم چندين برابر حجم تعبيرات و کلمات است؛ يعنی بلندترين و گسترده¬ترين معانی را در کوتاه¬ترين الفاظ بيان داشته است. در بسياری موارد قرآن کريم عبارات کوتاه و فشرده¬ای دارد، که گشودن آن به شرح و بسط بسيار نياز دارد. مثلاً جمله¬ی «مارَمَيتَ اِذ رَمَيتَ وَلکِنَّ اللهُ رَمیٰ» اين تو نبودی که تير انداختی، بلکه خدا بود که تير انداخت» (انفال¬8/17) به نفی جبر و تفويض و مسأله¬ «اَمرٌ بَينَ¬الاَمرَينِ» اشاره دارد، که از مسائل پيچيده دامنه¬دار است.
اصولاً نبايد گفت: قرآن به زبان عربي است، بلكه بايد گفت: عربي به زبان قرآن است؛ زيرا عربي زباني است، كه اگر اين كتاب آسماني به آن زبان نازل نمي¬شد، امروز اسمي از آن در دنيا نبود، يا اگر بود جزء زبان¬هاي محلّي كنارافتاده¬اي بود، كه اسمش در هيچ جا برده نمي¬شد و ملّت¬هاي غيرعربي مانند مصر، سوريّه، اردن، عراق، تونس، الجزاير، مراكش و غيره زبان عربي را به عنوان زبان قرآن و دينشان، زبان رسمي خود نمي¬كردند.
براي داشتن برنامه¬ی جامع و صحيحي كه انسان را به سعادت دنيا و آخرت برساند، هركسي بدون دانستن قرآن نادان است و هركس قرآن بداند، نيازي به علوم ديگر ندارد.
زهري گويد: امام سجّاد علیه السّلام فرمود: «لَو ماتَ بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ لَمَا استَوحَشتُ بَعدَ اَن یَکونَ القرآنَ مَعی: اگر همه¬ی مردم كه مابين مشرق و مغربند بميرند و قرآن همراه من باشد، احساس تنهايي نمي¬كنم. (كافي، كتاب فضل قرآن، حديث 13)
امام صادق علیه¬السّلام فرمود: «یَنبَغی لِلمُؤمِنِ اَن لایَموتَ حَتّیٰ یَتَعَلَّمَ القُرآنَ اَو یَکونَ فی تَعلیمِهِ: براي مؤمن شايسته است نميرد تا قرآن را ياد بگيرد يا در كار ياد گرفتنش باشد. (كافي، كتاب فضل قرآن، باب کسی که قرآن را با مشقّت یاد گیرد، حديث 3)
امام صادق علیه السّلام فرمود: «مَن قَرَأ القُرآنَ فَهُوَ غَنیٌّ وَ لاقَقرَ بَعدَهُ وَ اِلّا ما بِهِ غِنًی: هركه قرآن بخواند بی نیاز شود و پس از آن نیازی نيست؛ وگرنه هيچ چيز او را بي¬نياز نكند. (كافي، باب فضل حامل قرآن، حديث 8)
دکتر رحمت الله قاضيان