سایت اصول دین


وجدان به جای مذهب


دکتر رحمت الله قاضیان

وجدان به جای مذهب.

بعضی گفته¬اند: در نهاد آدمی يك نيرو و پيامبر دروني به نام «وجدان» هست، که دائماً بر اعمال ما نظارت مي¬كند، بدين معني كه اگر کار خوبی انجام دهيم، سبب رضايت خاطر ما مي¬شود و اگر کار بدی از ما سر زند، ما را سرزنش می¬کند؛‌ ازاين¬رو، وجدان در افراد اگر پرورش داده شود، ديگر نيازی به دين و پيغمبر و تعليمات انبيا نخواهيم داشت.

از طرفي، انسان بسياری از خوبي¬ها چون امانت، دادگری، وفاي به عهد و پيمان، کمک به مستمندان و نيز بسياری از بدی¬ها ¬چون خيانت، جنايت، دروغ، ظلم، پيمان-شکنی و... را درک می¬کند؛ بنابراين، وجدان در افراد آدمي اگر تقويت شود،‌ به خوبي مي¬تواند همان كاري كه دين و انبيا انجام مي¬دهند،‌ براي بشر انجام دهد.

پاسخ: 1 ـ هر چند وجدان در همه وجود دارد و ما را به کارهای نيک تشويق می¬کند و ازکارهای بد بازمی¬دارد؛ ولی وجدان درجات دارد، در بعضی بسيار قوی است، در بعضی متوسّط، در بعضی ضعيف و در بعضی بسيار ضعيف. چنان¬که هر چند بعضی اگر يك سيلي به صورت كسي بزنند و يا حتّي اشک يتيمی ببينند به شدّت متأثّر می-شوند، در مقابل بعضی ديگر هستند که از ديدن شديدترين ظلم¬ها و كشتن ده¬¬ها نفر هم ناراحت نمي¬شوند.

2 ـ وجدان نمي¬تواند قانونگذار باشد، بلکه يک قدرت اجرايی است که از عقل تبعيّت می¬کند. و از آن¬جا که عقل دچار اشتباه می¬شود، وجدان هم به دنبالش گمراه می¬شود. چنان¬که گاهی طرفداران دو دين، دو کشور، دو مکتب همچون سوسياليسم و کاپيتاليسم از يكديگر كُشت و كُشتار مي¬كنند؛ و هر يک هم برآنند که به دستور وجدانشان عمل مي¬كنند؛ در حالی که در هر دعوا يا تقصير هر دو طرف است يا تقصير يكي از دو طرف.

3 ـ محيط اجتماعی و آداب و رسوم هر ملّت و دين و مکتبی نيز در طرز تشخيص خوب و بد آنان تأثير بسيار دارد. به طوری که چه بسا می¬شود عملی در بين مردمی نيک و مستحسن باشد، ولی همان عمل در بين مردمی ديگر زشت و ناپسند. چنان¬که در اين مورد گفته¬اند: «رواج يک عمل زشت در بين جماعتی قُبح آن را از بين می¬برد.»

همان طوری که در بين اکثر اقوام و ملل و اديان کشتن و خوردن حيوانات رايج و بلکه ممدوح است؛ ولی همين عمل در بين همه¬ي اديان بومی هندی چون برهمايی، بودايی جاينی و... کاملاً زشت و گناه است.

بنابراين، عيب بزرگ ديگر وجدان اين است كه تحت تأثير محيط اجتماعي و عادات و رسوم است، و چه بسا در جامعه¬اي فساد و فحشاء و خيانت و جنايت شايع شود، و قبح ارتكاب اين اعمال از بين برود؛ در نتيجه، كساني هم كه در آن جامعه بارآمده¬اند، از انجام آن كارهاي خلاف كوچك¬ترين احساس ناراحتي در خود نكنند.

4 ـ وجدان را مي¬شود فريب داد و به اصطلاح مي¬شود سر وجدان كلاه گذاشت. بدين معني خيلي هستند كه وقتي كار خلافي انجام مي¬دهند، براي فرار از سرزنش و فشار وجدان توجيه و تفسيري براي عمل خلاف خود مي¬تراشند. چنان¬كه وقتي «ترومن»‌ رئيس جمهور آمريكا دستور بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي را صادر كرد‌ و چند صد هزار انسان بي¬گناه را به خاك و خون كشيد،‌ براي توجيه عمل فجيع خود، گفت:‌ «اگر ما اين كار را نمي¬كرديم، ناچار بوديم جنگ را ادامه دهيم و در نتيجه افراد بيشتري كشته شوند.»‌ امّا چرا ناچار بودند، كه جنگ را ادامه دهند؟‌ الآن مأمورين الهي اين سؤال را از آن¬ها مي¬كنند.

و نيز چه بسيارند، كه وقتي به آن¬ها گفته مي¬شود: «‌چرا دزدي مي¬كنيد و چرا رشوه مي¬گيريد و چرا اموال عمومي مردم را حيف و ميل مي¬كنيد؟‌»‌ مي¬گويند:‌ «‌اي بابا، اين¬كه چيزي نيست؛‌ چه بسيار افرادي كه صدها بار كار بسيار خلاف¬تر از اين¬ها انجام مي¬دهند.»‌

5 ـ در انسان تنها وجدان نيست، بلکه اميال و غرايز فراوانی همچون ميل جنسی، جاه¬طلبی، خودخواهی و مال¬پرستی وجود دارد. ازاين¬رو، هر چند در بسياري از افراد مهذّب و تا حدودي عادّي، وجدان مي¬تواند تا حدود زيادي جلو اعمال خلاف آن¬ها را بگيرد؛ ولي در بسياري از افراد، غالباً وجدان تاب مقاومت در مقابل اميال و غرايز را ندارد. مثلاً جوانی که غريزه¬ي جنسی او طغيان کند، وجدان اصلاً نمی-تواند مقاومت نمايد، بلکه در اين مواقع وجدان کر و کور می¬شود و در نتيجه به ناموس ديگران تجاوز مي¬كند.

کسانی که برای رسيدن به قدرت به هر دروغ، دغل، حيله، رشوه، تغلّب، خيانت و جنايتی دست می¬زنند، قبلاً هم¬چون افراد ديگر وجدان بيداری داشته¬اند؛ ولی وجدانشان در مقابل جاه¬طلبی و علاقه¬ي زياد به مقام و موقعيّت اجتماعی، تاب مقاومت نياورده است.

6 ـ وجدان در برابر کسانی که از فرمانش سرپيچی کنند، هيچ¬گونه ضمانت اجرايی کافی و وافی ندارد، که صاحبش را ملزم به کار نيک نمايد يا از کارهای زشت باز دارد، بلکه کاری جز رضايت خاطر در مقابل کار نيک و سرزنش و ملامت بعد از انجام عمل زشت از وجدان ساخته نيست. بسياری از مردم ـ حتّیٰ از پزشکان ـ که مطالب زيادی راجع به مضرّات مشروبات الکلی خوانده¬اند و بدان¬ها هم باور دارند؛ امّا درعين حال بدان معتاد¬ند.

امّا ايمان به خدا و زندگی پس از مرگ، بزرگ¬ترين ضمانت اجرايی برای انجام دستورات و قوانين مذهبی است. آری، کسی که اعتقاد داشته باشد در قبال انجام اعمال مذهبی و دستورات انبيا سعادت ابدی و بهشت جاودان و بالاتر از همه رضايت خداوند و قرب او برای انسان حاصل می¬شود، و برعکس در قبال نافرمانی از دستورات انبيا شقاوت و عذاب دائم دوزخ و بدتر از همه غضب خداوند و دوری از رحمت او دامنگير انسان می¬شود، صدها بار بيشتر از وجدان در انجام اعمال نيک و دوری از کارهای زشت، انسان را به کارهای نيک و دوری از کارهای بد وامی¬دارد.

9 ـ‌ هدف از بعثت انبيا در سه چيز خلاصه مي¬شود:‌ تعليم،‌ تربيت و اصلاح قوانين اجتماعي. و اندكي دقّت معلوم مي¬دارد كه وجدان نمي¬تواند جاي هيچ¬يك از موضوعات فوق را براي ما پر كند؛‌ زيرا وجدان نه مي¬تواند جاي يك معلّم آسماني را براي ما بگيرد و علومي را كه براي سعادت فردي و اجتماعي ما لازم است در اختيار ما بگذارد؛‌ و نه مي¬تواند به عنوان يك مربّي كامل عاري از هرگونه خطا و اشتباه الگو و اسوه و راهنماي ما باشد؛‌ و نه مي¬تواند قوانيني را كه براي اداره¬ي اجتماع ما لازم است، در اختيار ما قرار دهد.

بنابراين، وجدان و عقل نمی¬توانند انسان را به سعادت کامل راهنمون باشند، بلکه تنها زمينه¬هايی هستند، که با الهام از برنامه¬های ملکوتی پيامبران، بايد پرورش يابند.


کتاب پیامبری

دکتر رحمت الله قاضیان