8 ـ جمع قرآن كريم در زمان رسول خدا (ص).
بنا بر دلايل بسياری قرآن كريم در زمان خود رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» ولو در چند مصحف جداگانه جمع شده بود، از جمله:
1 ـ قرآن در سوره بقره: «الم، ذالک الکتاب لاريب فيه هدًی للمتّقين»؛ قرآن كريم را کتاب ناميده و اين خود نشان می¬دهد که قرآن كريم در زمان خود رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» به صورت کتاب بوده است؛ ولو اين¬که در صحيفه واحدی جمع نشده بوده باشد.
2 ـ در احاديث مسلّم از جمله حديث متواتر بين فريقين شيعه و سنّی که از پيغمبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» نقل کرده¬اند، که آن حضرت فرموده است: «اِنّی تارِکٌ فيکُمُ الثَّقَلينِّ: کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی» برمی¬آيد که قرآن كريم در همان زمان رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» به صورت کتاب بوده است؛ زيرا معمولاً به آنچه که اصلاً نوشته نشده باشد، بلکه تنها در سينه¬ها باشد، کتاب گفته نمی-شود.
3 ـ اهتمام فوق العادّه¬ای که پيامبر اسلام «صلّی الله علیه و آله و سلّم» برای خواندن و حفظ قرآن كريم داشته، اقتضا می¬کند که قرآن¬كريم از همان روزهای نزولش جمع و تدوين و نوشته شده باشد.
4 ـ بخاری از قتاده روايت کرده که گفته: از انس بن مالک پرسيدم: چه کسی قرآن كريم را در عهد پيامبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» جمع کرد؟ گفت: چهار تن که همگی از انصار بودند: ابیّ بن کعب، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابوزيد. گفتم ابوزيد کيست؟ گفت: يکی از عموهای من. و باز از طريق ثابت روايت کرده از انس که گفته: رسول اکرم «صلّی الله علیه و آله و سلّم» در حالی درگذشت که غير از چهار نفر قرآن كريم را جمع نکرده بودند: ابودرداء، معاذ بن جبل، زيد بن ثابت و ابوزيد... مازری گفته: لازمه¬ی گفتار انس که «غير از اين¬ها کسی قرآن كريم را جمع نکرد» اين نيست که واقعاً همين طور بوده؛ زيرا که تقدير اين است که او غير از اين¬ها کسی را که قرآن كريم را جمع کرده باشد، نمی¬شناخته است؛ وگرنه چطور می¬توان تمام حافظان قرآن كريم را شناخت و برآن¬ها احاطه يافت، با اين¬که در شهرها پراکنده و صحابه بسيار بوده¬اند. (سيوطی، اتقان، نوع بيستم، ترجمه، ص 240)
5 ـ ابن سعد در طبقات گويد: فضل بن دکين گفته است: وليد فرزند عبدالله جميع از مادر بزرگش نقل می¬کند که امّ¬ورقه دختر عبدالله بن حارث تمام قرآن كريم را جمع¬آوری کرده بود و رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» او را شهيد می¬ناميد می¬گفت: هنگامی که رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» به جنگ بدر حرکت می¬نمود، عرضه داشتم يا رسول الله به من اجازه بدهيد که با شما حرکت کنم و در اين جنگ مجروحين و مريض¬ها را مداوا کنم، بلکه خداوند به من نيز پاداش و اجر شهادت را عنايت فرمايد. رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» در پاسخ به من فرمود: خدا برای تو نيز ثواب شهادت را آماده نموده است، با جمع آوری و حفظ قرآن كريم به اجر و ثواب شهادت خواهی رسيد. (سيوطی، اتقان، نوع بيستم، ترجمه، ص 244)
6 ـ «حارث محاسبی» می¬گويد: مشهور در ميان مردم آن است که عثمان جامع قرآن كريم است، ولی اين طور نيست؛ بلکه عثمان مردم را بر يک وجه خواندن قرآن كريم واداشت ـ بر مبنای قرائتی که او و مهاجرين و انصاری که ديده بود اختيار کرده بودند ـ چون هنگامی که اختلاف اهل عراق و شام در اختلاف قرائت¬ها پيش آمد، از فتنه ترسيد. امّا پيش از آن مصحف¬ها به وجوهی از قرائت¬های مطلقی که بر اساس حروف هفتگانه¬ای که قرآن كريم بر آن¬ها نازل شد، نوشته شده بودند. (سيوطی، اتقان، نوع هيجدهم، ص 209)
7 ـ و نيز «حارث محاسبی» مذکور در کتاب «فهم السّنن» گفته است: نوشتن قرآن كريم کار جديدی نيست؛ زيرا که پيغمبر اکرم «صلّی الله علیه و آله و سلّم» به نوشتن آن امر می¬فرمود؛ ولی در رقعه¬ها وکَتِف¬ها و عُسُب پراکنده بود و ابوبکر امر کرد که آن را به صورت جمع آوری شده استنساخ نمايند و اين کار مثل اين است که اوراق پراکنده¬ای در خانه¬ی رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» يافت می¬شد، که قرآن كريم در آن اوراق نوشته شده بود، کسی آمد و آن¬ها را جمع کرد و با ريسمانی به هم بست، تا چيزی از آن گم نشود. (سيوطی، اتقان ـ همان، ص 205)
8 ـ و «قاضی ابوبکر (باقلانی)» در کتاب «الإنتصار» گفته است: ترتيب آيات امری واجب و حکمی لازم است که جبرئيل می-گفت: (فلان آيه را در فلان قسمت فلان سوره بگذاريد). و نيز قاضی ابوبکر گفته است: به نظر ما تمام قرآنی که خداوند آن را نازل فرمود است و نوشتن آن را دستور داده و آن را نسخ نکرده و پس از نزول تلاوتش را رفع ننموده است، همين است که مصحف عثمان محتوی آن است و در ميان «دفّتين» (دو جلد) قرار دارد؛ و از آن چيزی کم نشده و بدان اضافه نگشته و نظم و ترتيبش بر آنچه خداوند منظّم فرموده و رسول خدا ترتيب داده، ثابت است، آنچه مقدّم بوده مؤخّر نشده و آنچه مؤخّر بوده مقدّم نگرديده و ترتيب آيات هر سوره و مواقع آن¬ها را امّت از رسول اکرم «صلّی الله علیه و آله و سلّم» ضبط کرده¬اند. چنان¬که خود قرائت¬ها و تلاوتش را ضبط کرده¬اند. (سيوطی، اتقان، همان، ص 212)
9 ـ و نيز «قاضی ابوبکر» درکتاب «الإنتصار» گفته است: منظور عثمان در جمع قرآن كريم همان منظور ابوبکر نبود، که آن را ميان دو لوح جمع نمايد؛ بلکه مقصودش جمع کردن مسلمين بر قرائت¬های ثابت و معروف زمان پيغمبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» و لغو قرائت¬های ديگر بود. او مردم را وادار کرد که مصحفی برگيرند که تقديم و تأخيری در آن نباشد و تأويل آيات را در کنار آن¬ها ننوشته باشند؛ و آن¬چه تلاوتش نسخ شده بود، با آن¬چه تلاوتش ثابت بود، درج نگردد، تا مبادا فساد و شبهه¬ای در نسل¬های بعدی پديد آيد. (سيوطی اتقان، ص 209)
10 ـ « بغوی» در کتاب «شرح السّنّه» گفته است: صحابه قرآن كريم را که خداوند بر پيامبرش «صلّی الله علیه و آله و سلّم» نازل کرده بودگرد آوردند، بدون اين¬که آن را زياد يا کم نمايند، تا مبادا با از بين رفتن حافظانش چيزی از آن کم شود. پس آن را همان¬گونه که از پيغمبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» شنيده بودند، نوشتند، بدون اين¬که مطالب آن را پس و پيش کنند، يا از برای آن ترتيبی قرار دهند، که از رسول اکرم «صلّی الله علیه و آله و سلّم» نگرفته باشند و پيغمبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» آنچه از قرآن¬كريم بر او نازل می¬شد، به ترتيبی که اکنون در مصحف¬های ما موجود است به اصحاب خود تلقين می¬کرد و به آنان می¬آموخت، با اعلام و اطّلاع جبرئيل به هنگام نزول هر آيه، که اين آيه بعد از فلان آيه در فلان سوره نوشته شود. پس ثابت شد که کوشش صحابه بر اين بود که قرآن كريم را يک¬جا جمع کنند، نه اين¬که آن را ترتيب دهند؛ زيرا که قرآن كريم در لوح محفوظ به همين نحو نوشته شده است؛ خداوند متعال آن را يک جا به آسمان دنيا فرو فرستاد؛ سپس آن را به طور متفرّق هنگام احتياج نازل می¬کرد و ترتيب و نزول غير از ترتيب و خواندن آن است. (سيوطی، اتقان، همان، ص 212)
11 ـ «زرقانی» دانشمند مصری نيز گويد: جمع قرآن كريم در زمان ابوبکر چيز تازه و يا بدعت و اضافه¬ای در اسلام نبود؛ بلکه از قواعدی که پيامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله و سلّم» با تشريع نوشتن قرآن كريم و گزيدن کاتبان وحی، پايه گذاشت؛ و هر چه نوشته می¬شد، جمع می¬فرمود، تا رحلت فرمود. (زرقانی، مناهل العرفان 1/242)
12 ـ «علّامه طباطبائی» فيلسوف و مفسّر بزرگ قرآن كريم در اين زمينه می¬فرمايد: پس از رحلت پيامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله و سلّم»، علی علیه السّلام که به نصّ قطعی و تصديق پيامبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» از همه¬ی مردم به قرآن مجيد آشناتر بود، در خانه¬ی خود به انزوا پرداخته، قرآن مجيد را به ترتيب نزول در يک مصحف جمع فرمود. و هنوز شش ماه از رحلت پيامبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» نگذشته بود که فراغت يافت و مصحفی که نوشته شده بود، به شتری بار کرده، پيش مردم آورده نشان داد. و پس از يک سال و اندی که از رحلت گذشته بود، جنگ يمامه درگرفت و در اين جنگ هفتاد نفر از قرّاء کشته شدند. مقام خلافت از ترس اين¬که ممکن است جنگ ديگری برای مسلمانان پيش آمد کند و بقيّه¬ی قرّاء کشته شوند و در اثر از بين رفتن حَمَله¬ی قرآن كريم، خود قرآن كريم از بين برود، به فکر افتاد که سُوَر و آيات قرآن كريم را در يک مصحَف جمع آوری کند. (قرآن در اسلام، ص 162)
از مجموع آنچه گفته شد، می¬توان گفت: به طور قطع ده¬ها کاتب وحی قرآن را به طور کامل در زمان رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» و به دستور آن حضرت در نوشت افزارهای رايج آن زمان در صحيفه¬هائی به نگارش درآورده بودند؛ و آن حضرت راجع به اين¬که هرآيه را در کدام سوره و قبل و بعد از چه آياتی قرار دهند؛ و نيز ترتيب سوره¬ها، دستوراتی فرموده است. ولی از آنجا که نوشت افزارهای آن روز به گونه¬ای نبوده که کلّ قرآن كريم به صورت مجموعه¬ای در يک مجلّد نگاشته شود؛ بعد از رحلت پيامبر «صلّی الله علیه و آله و سلّم» ابتدا اميرالمؤمنين علیه السّلام آن را به ترتيب خاصّی که مبتنی بر ترتيب نزول قرآن كريم بوده، نگاشته است. آن¬گاه ابوبکر در زمان خلافتش دستور داد، تا قرآن كريم را در يک مجموعه بر روی نوشت افزاری هم¬چون پوست بنگارند. و چون در زمان عثمان اختلاف قرآت در مصحف-های موجود پيدا شده بود، به دستور وی يک قرآن كريم از روی بهترين قرائت نوشته شد و پس از اين¬که بقيّه¬ی قرآن¬ها را سوزاند، دستور داد شش نسخه¬ی ديگر از روی آن يک نسخه نوشتند، نسخه¬ی اصل را در مدينه به نام «نسخه¬ی امام» نگه داشت و شش نسخه¬ی ديگر را هريک به يکی از شهرهای مکّه، کوفه، بصره، بحرين، شام و صنعا فرستاد.
جمع اوّل قرآن كريم که در زمان خود رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» انجام گرفته و در مصاحف پراکنده بوده است، به «جمع اوّل قرآن كريم» معروف است؛ و جمع دوّم قرآن كريم که در زمان ابوبکر و عمر بوده و در يک صحيفه نگاشته شده، به «جمع دوّم قرآن كريم» معروف است؛ و جمع سوم که در زمان عثمان صورت گرفته و در واقع يکی کردن قرائت¬ها بوده، به «جمع سوّم قرآن كريم» معروف است.