سایت اصول دین


جاه طلبي - جدال و مراء


دکتر رحمت الله قاضیان

37 ـ جاه طلبي.

جاه طلب كسي را گويند، كه عشق به جاه و مقام دارد و از هيچ كوششي براي رسيدن به آن كوتاهي نمي¬كند. جاه¬طلب دوست دارد همه به او احترام گذارند و حرف، حرف او باشد.

جاه طلبي كه پيوند نزديكي با تكبّر و عجب دارد، هم مانع پيشرفت انسان در جنبه¬هاي معنوي است‌ و هم از نظر اجتماعي سبب منفور و منزوي گرديدن صاحب آن مي¬شود.

قرآن كريم مي¬فرمايد: «تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لايُريدونَ عُلُوّاً في الاَرضِ وَ لافَساداً؛ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ: آن سراي آخرت را ما مخصوص كساني كرده¬ايم كه در زمين نه برتري¬جويند و نه فساد كنند؛‌ و فرجام كار از آن پرهيزكاران است.» ( قصص 28/83 )

و در وصف فرعون متكبّر مي¬فرمايد: «نادی فِرعَونُ في قَومِهِ قالَ: يا قَومِ، اَلَيسَ لي مُلكُ مِصرَ وَ هَذِهِ الاَنهارُ تَجري مِن تَحتي، اَفَلاتُبصِرونَ. اَم اَنَا خَيرٌ مِن هَذَا الَّذي هُوَ مَهينٌ و لايكادُ يُبينُ: فرعون در ميان قوم خود بانگ برآورد: اي قوم من، مگر نه آن¬که پادشاهي مصر از آن من است و اين نهرها درون كاخ¬هايم جاري است، آيا نمي¬بينيد؟ مگر نه اين است كه من از اين مرد (موسي) كه پست و بي¬قدر است و نمي¬تواند واضح سخن گويد، برترم؟» (زخرف 43/51 )

امام صادق (ع) فرموده: «مَن طَلَبَ الرِّئاسَةَ هَلَكَ: هركه رياست طلبد‌ هلاك گردد.» (کافی، باب رياست طلبی، حديث 2 )

امام صادق (ع) فرمود: «بودن دو گرگ درّنده در جلو و عقب گلّه¬ی گوسفند بي¬چوپان زودتر آنان را از بين نبرند‌ كه دوستي مال و شرافت در دين مؤمن افتند.» (کافی، باب دوستی دنيا، حديث 3 )

و امام صادق (ع) فرموده: «اِنَّ شِرارَكُم مَن اَحَبَّ اَن يوطََاَ عَقِبُهُ،‌ اِنَّهُ لابُدَّ مِن كَذّابٍ اَو عاجِز‍‍ِ الرَّأيِِ: بدترين شما كسي است كه دوست دارد پشت سرش راه روند و به ناچار بايد دروغ پردازد يا ناتوان در رأي باشد.» (همان، حديث 8 )

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «حُبُّ الجاهِ وَالمالِ يُنبِتانِ النّفاقَ في¬القَلبِ،كَما يُنبِتُ¬الماءُ البَقلَ: دوستي مال و جاه، نفاق را در دل مي¬رويانند، چنان¬كه آب سبزه را.» (محجّة البيضاء 6/112)

البتّه رياست¬طلبي هميشه مذموم نيست، قرآن كريم فرموده: متّقين مي¬گويند: «وَاجعَلنا لِلمُتَّقينَ اِماماً: خداوندا، ما را پيشواي پرهيزگاران قرار ده.» (فرقان 35/74 )

امام صادق (ع) فرموده: «اِيّاكُم وَ هؤُلاءِ ٱلرُّؤَساءِ الَّذينَ يَتَرَاَسونَ، فَوَاللهِ ماخَفَقَت النِّعالُ خَلفَ رَجُلٍ اِلّا هَلَكَ وَ اَهلَكَ: از اين رؤسايي كه رياست را به خود مي¬بندند، بپرهيزيد؛ زيرا به خدا سوگند كه كفش¬ها دنبال سر مردي صدا نكند،‌ جز آن¬كه هم خودش هلاك شود و هم ديگران را هلاك كند.» (کافی، باب رياست طلبی، حديث 3 )

امام صادق (ع) فرمود: «مَلعونٌ مَن تَرَاَسَ، مَلعُونٌ مَن هَمَّ بِها، مَلعونٌ مَن حَدَّثَ بِها نَفسَها: لعنت شده است کسی که رياست را برای خود بداند، لعنت شده است کسی که برای آن تلاش کند و لعنت شده است کسی که به فکر آن باشد.» (همان، حديث 4 )

و اميرمؤمنان علي (ع) در مورد قبول خلافت مي¬فرمايد: «سوگند به خدايي كه دانه را شكافت و جان آفريد، اگر حضور فراوان بيعت¬كنندگان نبود و ياران حجّت را بر من تمام نمي¬كردند؛ و اگر خداوند از علما عهد و پيمان نگرفته بود كه برابر شكم¬بارگي ستمگران و گرسنگي مظلومان، سكوت نكنند،‌ مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهايش مي¬ساختم و آخر خلافت را به كاسه¬ی اوّل آن سيراب مي¬كردم. آن¬گاه مي¬ديديد كه دنياي شما نزد من از آب بيني بزغاله¬اي بي¬ارزش¬تر است.» (نهج البلاغه، خطبه 3)

درمان جاه طلبي: براي درمان جاه¬طلبي بايد در پي¬آمدهاي سوء آن انديشيد؛ چه جاه طلبي انسان را منفور خدا و خلق خدا می¬کند و حتّی گاه همچون سامري و قارون، انسان را به كفر و ايستادگي در مقابل انبياي الٰهی قرار مي¬دهد. و نيز اگر جاه¬طلبان بدانند كه اگر تمام مردم هم در مقابل آن¬ها كرنش كنند، به زودي هم خودشان و هم سجده-كنندگانشان زير خاك مي¬روند و آن¬گاه براي حساب وجزاي اعمالشان در برابر خدا حاضر خواهند شد.

البتّه اين هم كه بعضي از صوفيّه ـ مخصوصاً «ملامتيّه» ـ براي شكستن حبّ جاه در خود به كارهاي ناسازگار با موازين شرع و تظاهر به گناه دست زده¬اند، درست نيست.

38 ـ جدال و مراء

جدال دو قسم است: جدال منطقي كه براي معلوم شدن حقيقت انجام مي¬گيرد و جدال پرخاشگرانه كه عبارت از اشکال کردن بر کلام ديگران تا برتری خود را آشکار کند.

قرآن کريم مي¬فرمايد: فَلارَفَثَ وَ لافُسوقَ وَ لاجِدالَ في الحَجِّ: هم¬بستري و نافرماني و مجادله در حجّ ممنوع است. (بقره 2/197 )

قرآن كريم به پيامبر اكرم (ص) دستور مي¬فرمايد: «اُدعُ اِلی سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَة وَالمَوعِظَة الحَسَنَة وَ جادِلهُم بِالَّتي هِيَ اَحسَنُ: مردم را با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان به نيكوترين شيوه مجادله كن.» (حج 22/30 )

و مي¬فرمايد: «وَ مِنَ النّاسِ مَن يُجادِلُ في اللهِ بِغَيرِ عِلمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيطانٍ مَريدٍ: بعضي در باره خدا بي¬هيچ دانشي مجادله مي¬كنند و از هر شيطان سركشي پيروي مي¬كنند.» (نحل 16/125)

و در جاي ديگر در نكوهش كفّار مي¬فرمايد: «يُجادِلونَكَ في الحَقِّ بَعدَ ماتَبَيَّنَ: آن¬ها بعد از روشن شدن حقّ،‌ باز در باره¬ی آن با تو مجادله مي¬كنند.» (انفال 8/6 )

رسول خدا (ص) فرمود: «ثَلاثٌ مَن لَقِيَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِنَّ دَخَلَ الجَنَّةَ مِن اَيِّ بابٍ شاءَ: مَن حَسُنَ خُلقُهُ،‌ وَ خَشِيَ اللهَ في المَغيبِ وَالمَحضَرِ،‌ وَ تَرَكَ المِراءَ وَ اِن كانَ مُحِقّاً:‌ سه خصلت است كه هر كس خداي عزّ و جلّ را با آن¬ها ملاقات كند، از هر دري كه خواهد داخل بهشت شود: كسي كه خُلقش نيكو باشد،‌ در غيبت و حضور مردم از خدا بترسد‌ و مجادله نكند، اگر چه حقّ با او باشد.» (کافی، باب مجادله، حديث 4 )

رسول خدا (ص) فرمود: «ماضَلَّ قَومٌ اِلّا اَوثَقوا الجَدَلَ:‌ هيچ قومي گمراه نشدند، مگر اين¬كه بر جدل اعتماد كردند.» (بحارالانوار 2/138 )

اميرمؤمنان (ع) فرمود: «اِيّاكُم وَالمِراءَ وَالخُصومَةَ، فَاِنَّهُما يُمرِضانِ القُلوبَ عَلَي الاِخوانِ وَ يَنبُتُ عَلَيهِما النِّفاقُ: از مجادله و ستيزه بپرهيزيد كه دل¬هاي دوستان و برادران را بيمار كنند و نفاق رويانند.» (کافی، باب مجادله، حديث 1)

رسول خدا (ص) فرمود: «ماكادَ جِبرَئيلُ يَأتيني اِلّا قالَ: يا مُحَمّدُ،‌ اِتَّقِ شَحناءَ الرِّجالِ وَ عَداوَتِهِم: باري نبود كه جبرئيل نزد من آيد،‌ جز آن¬كه غالباً مي¬گفت: اي محمّد، از بغض و دشمني مردم بپرهيز.» ( کافی، باب مجادله، حديث 5 )

مجادله سبب مي¬شود كه مهابت شخص از بين برود، زيرا اگر با دانشمند مجادله كند، مغلوب و حقير مي¬شود؛ و اگر با نادان مجادله كند، او را هتك كرده و به او اهانت مي-كند.

چنان¬که امام صادق (ع) فرمود: «لاتُمارِيَنَّ حَليماً‌ وَ لاسَفيهاً؛ فَاِنَّ الحَليمَ يَقليكَ‌ وَالسَّفيهَ يُؤذيكَ: با حليم و سفيه مجادله نكن؛ زيرا حليم دشمنت دارد و سفيه آزارت رساند.» (کافی، باب مجادله، حديث 4 )

هم¬چنين جدال و مراء سبب مي¬شود كه سخنان خصومت¬آميز بين افراد رد و بدل شود و در نتيجه بين آنان،‌ حتّی اگر دوستان باشند، دشمني ايجاد شود.

چنان¬كه امام هادي (ع) فرموده: «اَلمِراءُ يُفسِدُ الصَّداقَةَ القَديمَةِ وَ يُحَلِّلُ العُقدَةَ الوَثيقَةَ وَاَقَلَّ مافيهِ اَن تَكونَ‌ فيهِ المُغالَبَةِ،‌ وَالمُغالَبَةُ اُسُّ اَسبابِ القَطيعَة: جدال دوستي كهن را از بين برد و پيوندهاي محكم را بگشايد و كمترين ضررش اين است كه هريك از طرفين مجادله مي¬خواهد ديگري را مغلوب كند و اين خود مايه¬ی اصلي جدايي است.» (بحار 17/216)

و اميرمؤمنان (ع) فرمود: «مَن طَلَبَ الدّينَ بِالجَدَلِ تَزَندَقَ: هر كس دين را با جدال و ستيزه جويي طلب كند، مرتد ¬شود.» (محجّةالبيضاء 1/107 )

مردي به امام حسين (ع) عرض كرد: «بنشين تا در مورد مسائل ديني مناظره كنيم.» حضرت فرمود: «من به دينم آگاهي دارم و حقيقت بر من روشن است؛ تو اگر به دينت جاهلي، برو آن را بطلب. مرا با مناظره¬هاي خصومت¬آميز چكار؟ اين شيطان است كه ‌مي¬گويد: در دين خدا با مردم مناظره كن، تا در باره¬ی تو گمان ناتواني و ناداني نبرند.» (مستدرک الوسايل 2/98 )

بعضی عادت کرده اند بر هر کسی که سخنی می گويد، ايراد و اشکالی بگيرند.

اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «مَن عَوَّدَ نَفسَهُ المِراءَ صارَ دَيدَنَهُ: کسی که پيوسته جدال کند، عادت او می شود.»( غررالحکم، باب مراء، ح 9238)

امام صادق (ع) فرمود: «طَلَبَةُ العِلمِ ثَلاثَةٌ،‌ فَاَعرِفهُم بِاَعيانِهِم وَ صِفاتِهِم: صِنفٌ يَطلُبُهُ لِلجَهلِ وَالمِراءِ،‌ وَ صِنفٌ يَطلُبُهُ لِلاِستِطالَةِ‌ وَالخَتلِ،‌ وَ صِنفٌ يَطلُبُهُ لِلفِقهِ وَالعَقلِ: دانشجويان سه دسته¬اند:‌ ايشان و صفاتشان را بشناسيد: دسته¬اي دانش را براي ناداني و ستيزه مي-جويند،‌ دسته¬اي براي بلندي جستن و فريفتن مردم تحصيل مي¬كنند‌ و دسته¬اي براي فهميدن و رشد عقل به دنبال علم¬اند.» ( کافی، کتاب علم، باب نوادر، ح 5 )

حتّی براي روشن شدن حقّ به نحو احسن هم، نبايد با هركسي بحث و جدل نمود.

چنان¬كه اميرمؤمنان (ع) فرموده: «دَعِ المُماراتِ وَ مُجازاتِ مَن لاعَقلَ لَهُ وَ لاعِلمَ: بحث و جدل جز با انسان عاقل و عالم نكن.» (ـ بحارالانوار 2/129)

مردي از امام صادق (ع) مسأله¬اي پرسيد، حضرت جوابش داد. چون امام (ع)) در چهره¬ی وي آثار نارضايي ديد، به او فرمود: «در برابر حقّ صابر باش كه هيچ كس حقّ را تحمّل نمي¬كند، مگر آن¬كه خدا عوض بهتري به وي اعطا فرمايد.» (سفينةالبحار، مادّه حقق )

و اميرمؤمنان (ع) فرمود: «اَلجَدَلُ في الدّينِ يُفسِدُ اليَقينَ: جدال در دين،‌ سبب فساد ايمان و يقين مي¬گردد.» (غررالحکم، باب جدل، حديث 1532 )

مردي برای در مشقّت انداختن پاسخ، سؤال مشکلی از اميرمؤمنان (ع) پرسيد. حضرت به او فرمود: «سَل تَفَقُّهاً‌ وَ لاتَساَل تَعَنُّتاً؛‌ فَاِنَّ الجاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبيهٌ بِالعالِمِ، وَ اِنَّ العالِمَ المُتَعَسِّفَ شَبيهٌ بِالجاهِلِ المُتَعَنَّتِ: براي فهميدن بپرس، نه براي آزار دادن كه نادان آموزش¬گيرنده همانند داناست و داناي بی¬انصاف‌ چون نادان بهانه¬جو است.» (نهج البلاغه، حکمت 320 )

امام مجتبي (ع) فرمود: «ماتَرَكَ الحَقَّ عَزيزٌ اِلَّا ذَلَّ،‌ وَلااَخَذَ بِهِ ذَليلٌ اِلَّا عَزَّ: هيچ عزيزي حقّ را ترك نگفت،‌ مگر آن¬كه ذليل شد؛ و هيچ ذليلي طرفدار حقّ نشد، مگر آن¬كه عزيز شد.» (بحارالانوار 2/131 )

انسان وقتی در گفتار برادر مؤمنش خطايی می بيند، در خفا او را آگاه می کند، در خفا او را آگاه می کند؛ ولی اگر نپذيرفت، به هيچ وجه نبايد مجادله را با او ادامه دهد.

چنان¬که رسول اکرم (ص) فرمود: «اَورَعُ النّاسِ مَن تَرَکَ المِراءَ وَ اِن کانَ مُحِقّاً: پرهيزکارترين مردم کسی است که جدال را ترک کند، گرچه حقّ با او باشد.» (مستدرک الوسايل 9/75 )

و امام صادق (ع) فرموده: «اِنَّ مِنَ التَّواضُعِ اَن يَرضَي الرَّجُلُ بِالمَجلِسِ دونَ المَجلِسِ،‌ وَ اَن يُسَلِّمَ عَلی مَن يَلقي،‌ وَ اَن يَترُكَ‌ المِراءَ‌ وَ اِن كانَ مُحِقّاً،‌ وَ لايُحِبُّ اَن يُحمَدَ عَلَي التَّقوی: نشانه¬ی تواضع اين است كه هر جا در مجلس جا بود بنشيند،‌ به هركسي كه مي-رسد سلام كند، ترك جدال نمايد و دوست نداشته باشد او را بر تقوا ستايش كنند.» (سفينة مادّه حقق )

پرهيز از اين گونه بحث¬ها:

1 ـ هرگز نادانی را به صورت جدال نمی¬‏توان متقاعد نمود.

2 ـ استفاده از الفاظی كه آميخته با تحقير طرف يا عقايد اوست، مثل اين¬كه گفته شود: نظر شما هيچ منطقی نيست، عاقلانه نيست، احدی با آن موافقت ندارد و...

3 ـ بحثی كه مفهوم آن تخطئه¬ی بعضی از اعمال گذشته يا امروز طرف يا يكی از نزديكان و دوستان يا افراد مورد علاقه او باشد.

4 ـ بحث¬هايی كه طرف با محکوم شدن از آن¬ها شرمسار می¬شود.

5 ـ در تعليمات اسلام روی نحوه¬ی بحث با مردم مخصوصاً با افراد جاهل و كم‏اطلاع زياد دقّت شده است و از بحث¬هايی كه جنبه¬ی «پی¬جويی حقيقت» در آن نيست نهی شده است، حتّی در بعضی موارد از مطلق بحث جلوگيری شده است.

قرآن مجيد می¬‏فرمايد: «لاتُجادِلوا اَهلَ الكِتابِ اِلّا بِالَّتي هِيَ اَحسَنُ: ‏با اهل كتاب جز به روشی كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد.» (عنکبوت 29/46 )

حتّی در پاره‏ای موارد خداوند رسماً به پيامبرش (ص) دستور می¬‏فرمايد كه در برابر پرخاشگري¬های مخالفان به كلّی سكوت اختيار كند و مطلقاً وارد بحثی كه سرانجامش جدال و لجاجت است نشود: «وَ اِن جادَلوكَ فَقُلِ اللهُ اَعلَمُ بِماتَعمَلونَ‏: و اگر آنان با تو به جدال برخيزند، بگو: خدا از كارهايی كه شما انجام می¬‏دهيد آگاه¬تر است.» ( حج 22/68 )

پيامبر اکرم (ص) فرموده: «ذَرُوا المِراءَ؛ فَاِنَّهُ لاتُفهَمُ حِكمَتُهُ وَ لاتُؤمَنُ فِتنَتُهُ: از مجادله بپرهيزيد؛ زيرا حكمت آن فهميده نمی¬‏شود و از فتنه¬اش ايمنی نيست!» ( بحارالانوار 2/138)

خداوند تبارک و تعالی می¬فرمايد: «مَايُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللهِ اِلّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلايَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي البِلادِ: بر سر آيات الهی، جز کافران هيچ کس مجادله نکنند؛ مبادا آمد و شد مکرّر آنان در شهرها تو را بفريبد.» (غافر 40/4 )

اميرمؤمنان (ع) فرمود: «اَلجَدَلُ فی¬الدّينِ يُفسِدُ اليَقينَ: جدل در دين يقين را فاسد کند.» (غررالحکم، باب جدل، حديث 1253)

امِيرِمؤمنانَ (ع) به کميل فرموده: «يا كُمَيلُ، اِيّاكَ وَالمِراءَ؛ فَانَّكَ تُغري بِنَفسِكَ السُّفَهاءَ اِذا فَعَلتَ وَ تُفسِدُ الاِخاءَ: ای كميل، از مراء بپرهيز كه به دست خود جاهلان را بر ضدّ خود می¬‏شورانی و برادری را نابود می¬‏سازی.» (بحارالانوار 77/270 )

پی¬آمدهای زشت مراء

1 ـ مردن دل: به نقل امام صادق (ع) رسول اکرم (ص) فرمود: «اَربَعٌ يُمِتنَ القُلوبَ: اَلذَّنبُ عَلَی الذَّنبِ وَ مُناقَشَةُ النِّساءِ يعنی مُحادَثَهُنَّ وَ مماراةُ الاحمَقِ تَقولُ وَ يَقولُ وَ لايَرجِعُ اِلَی الخَيرِ وَ مُجالَسَةُ المَوتی؛ فَقيلَ لَهُ يا رَسولَ اللهِ، وَ مَاالمَوتی؟ قالَ کُلُّ غِنیً مُترَفٍ: چهار چيز است که دل¬ها را می¬ميراند: گناه بر روی گناه، مناقشه و گفتگو با زنان، جنگ لفظی (مراء) با احمق، تو چيزی بگويی و او هم چيزی بگويد؛ در حالی که هيچ خيری در اين گفت و گو نباشد، و همنشينی با مردگان. عرض شد: ای رسول خدا، مردگان کيانند؟ فرمود: هر ثروتمند خوش¬گذران.» (بحارالانوار 2/128 )

2 ـ باقی ماندن در نادانی: جدال کننده چون همواره در صدد اشکالات ديگران است، از اشکال های خود غافل است. اميرمؤمنان (ع) فرمود: «مَن کَثُرَ مِراؤُهُ بِالباطِلِ دامَ عَماؤُهُ عَنِ الحَقِّ: کسی که بسيار جدال می کند، نابينايی او به حقّ ادامه می¬يابد. (غررالحکم، باب مراء، حديث 9241)

3 ـ محروميّت از علم دانشمندان و آزار از نادانان: امام رضا (ع) فرمود: لاتُمارِيَنَّ العُلَماءَ فَيَرفَضوکَ وَ لاتُمارِيَنَّ السُّفَهاءَ فَيُجهِلوا عَلَيکَ: با دانشمندان يک و دو نکن، تا تو را از خود نرانند، و با نادانان نيز يک و دو نکن، تا با تو با جهالت رفتار نکنند.» ( بحارالانوار 2/137 )

4 ـ نابودی دوستی: اميرمؤمنان (ع) فرمود: «لامَحَبَّةَ مَعَ کَثرَةِ المِراءِ: هيچ محبّتی با مجادله ی بسيار پايدار نخواهد ماند.» (غررالحکم، باب مراء، ح 9242 )

5 ـ بی¬ارزش شدن: امام صادق (ع) فرمود: «لاتمارِ فَيَذهَبُ بَهاؤُِکَ: با ديگران يک و دو نکن، که ارزشت از بين می رود.» (کافی، 8/391 )

6 ـ ايجاد کينه و نفاق: خرده گيری بر ديگران سبب می شود که با او دشمن شوند، که در اين صورت يا دشمنی خود را آشکار می کنند يا در باطن کينه می ورزند که اين همان نفاق و رفتار دورويی است. امام صادق (ع) فرمود: اِيّاکُم وَالمِراءَ وَالخُُصومَةَ؛ فَاِنّهُما يُمرِضانِ القُلوبَ عَلَی الاِخوانِ وَ يَنبُتُ عَليهِمَا النِّفاقُ: از مراء و دشمنی بپرهيزيد، که اين ها دل های برادران دينی را بيمار می کنند و نفاق بر آن می رويانند. (کافی، باب مراء، ح 1)

راه¬¬هاي درمان جدال و مراء: برای درمان جدال بايد در باره¬ی عواقب شوم جدال فكر كرد، چه جدال سبب مي¬شود كه انسان براي به اثبات عقيده¬¬اش،‌ حقّ را نپذيرد و درنتيجه در درجه¬ی اوّل خود از درك حقيقت محروم ماند؛ ديگر اين¬كه سبب دشمني¬ها مي¬شود؛ و سوّم اين¬كه ابّهت و وقار انسان از بين رفته و در بين اجتماع سبك گردد.

و امّا راه عملي ترك مجادله اين است كه هر جا مي¬فهمد بحث به جدال كشيد، سكوت كند؛‌ و اين سكوت راه درمان بسياري از بيماري¬هاي اخلاقي است.

بعضي نزد امام¬صادق گفتند: «پيامبر (ص) وائمّه¬ي معصومين (ع) از جدال نهي كرده¬اند. امام صادق (ع) فرمود: «به طور مطلق ازجدال نهي نشده ، بلكه از جدال غيراحسن نهي شده است و جدال غير احسن آن است كه با فردي كه اهل باطل است به جدال برخيزي و نتواني سخن او را با دليل درست مردود سازي، بلكه به انكار ادّعاي او بسنده كني؛ و يا آن¬كه او سخن حقّي را مطرح كند و هدف او اين است كه از آن به گونه¬اي بر اثبات مدّعايش بهره گيرد و تو از بيم آن¬كه او به چنين هدفي دست يابد، آن مطلب حقّ او را انكار كني.» ( احتجاج طبرسی، ص 21 )

به امام صادق (ع) عرض شد: مجادله¬ی احسن و غيراحسن را بيان فرماييد. حضرت فرمود: «مجادله¬ی غيراحسن اين است¬كه در مقام احتجاج به¬خاطر الزام طرف، حقّي را انكار و يا باطلي را معترف شوند؛ مثل اين¬كه طرف در برهان خود حرف صحيحي بزند، و شما از ترس اين¬كه مبادا مطلوب او ثابت شود، حرف حقّ او را نيز ردّ كنيد و يا سخن باطل او را بخواهيد با يك سخن باطل ديگري جواب دهيد. امّا مجادله¬ی احسن خداوند متعال نيز به آن نحو احتجاج نموده.... معناي مجادله¬ی احسن كه شبهه¬ی مخالف واعتراض طرف طوري كه فهم اوست، پاسخ داده شده و بطلان حرف او از راه حقّ آشكارا گردد.» (احتجاج طبرسی، ص 25 )

امام صادق (ع) فرمود: «اِيّاکُم وَالمُشارَةَ؛ فَاِنَّها تورِثُ المَعَرَّةَ وَ تُظهِرُ المُعوِرَةَ : از بدی کردن در حقّ يکديگر بپرهيزيد، که باعث انجام گناه و اذيّت و آزار رساندن می¬شود و موجب آشکار شدن عيوب مخفی می¬گردد.» (کافی، باب مراء و خصومت، حديث 7 )

اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «اَلمُخاصَمَةِ تُبدی سَفهَ الرَّجُلِ وَ لاتَزيدُ فی حَقِّهِ: دشمنی کردن نادانی انسان را آشکار می¬کند و چيزی در حقّش نمی¬افزايد.» (غررالحکم، باب خصومت، حديث 1 )

و اميرمؤمنان (ع) می¬فرمايد: «لايَستَطيعُ اَن يَتَّقِیَ اللهَ مَن خاصَمَ: کسی که با مردم دشمن باشد، نمی تواند تقوای الهی داشته باشد.» (غررالحکم، باب خصومت، ح 2556 )

اميرمؤمنان (ع) به نقل حضرت رضا (ع) می¬فرمايد: «لُعِنَ الَّذينَ يُجادِلونَ فی دينِهِم؛ اولئِکَ مَلعُونُونَ عَلی لِسانِ نَبِيِّهِ: خداوند کسانی را که در دين او جدال می¬کنند لعنت کرده؛ آنان در زبان پيامبر (ص) نيز لعنت شده¬اند.» ( بحارالانوار 2/129 )


کتاب اخلاق اسلامی

دکتر رحمت الله قاضیان