ملاك عبادت در اسلام.
ملاك عمل اخلاقي در اسلام دو چيز است: نيّت و مطابقت با شرع بودن.
1 ـ نيّت: اصولاً بايد دانست، که هيچ کار اختياری بدون يک نيّت و انگيزه انجام نمی¬گيرد، بلکه هر کار اختياری يک انگيزه و داعی دارد، که انسان را بدان کار وامی¬دارد. بعضی از انگيزه¬های آدمی برای تأمين نيازهاي مادّيش است و بعضی از آن¬ها برای ارضای عواطف اجتماعيش، همچون مادری که راحتی خود را فدای راحتی فرزندش می¬کند، يا به منظور ارضای عاطفه¬ی انسانيش يا حسّ کمال¬جوئيش، به ايثار و فداکاری می¬پردازد.
با توجّه به اين مطلب گوييم: افعال اختياری انسان با تمرين و ممارست برای وی به صورت ملکات درمی¬آيند و ازاين¬رو، برای هميشه و حتّيٰ بعد از مرگ هم با او هستند.
ولی بايد دانست روح افعال اختياری انسان هم «انگيزه» و «نيّت» است. و اگر كاري به چند انگيزه انجام گيرد، آنچه به آن كار از نظر عبادي ارزش مي¬دهد، همان انگيزه و نيّت اصلي است، كه از اوّل و اصالتاً مورد توجّه نفس است.
چنان¬كه اگر انسان به خاطر لذّت و زيستن غذا بخورد و بخوابد، اين كارها عمل عبادي نيستند؛ ولي اگر انسان به خاطر توانايي بر عبادت غذا بخورد و بخوابد و حتّيٰ ورزش و تفريح كند، عبادت محسوب مي¬شوند.
از آنجا كه نتايج افعال اختياري انسان هم ضرورتاً از افعال اختياري او برايش به صورت ملكات حاصل مي¬شوند؛ ازاين¬رو، حتّيٰ بعد از مرگ هم با انسان هستند. ولي عباداتي كه با اختيار و اراده¬ شخص انجام می-گیرند، به وسيله¬ی همين اراده و نيّت خير است، كه موجب كمال نفس مي¬شوند، يعني روح افعال اخلاقي اراده¬ی خير و «نيّت» است.
و خلاصه تنها كاري از نظر اسلام ارزش واقعي و عبادي دارد، كه تنها براي رضاي خدا انجام گيرد.
چنان¬كه «قرآن مجيد» در اين مورد مي¬فرمايد: «اِنَّما نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللهِ، لانُريدُ مِنكُم جَزاءً وَ لاشُكوراً: ما براي خوشنودي خداست، كه به شما مي¬خورانيم و پاداش و سپاسي از شما نمي¬خواهيم.» (انسان 76/9)
مکتب اخلاقی اسلام، همان¬گونه که می¬خواهد سلامت جامعه را حفظ کند، بر آن است که افراد را هم به تکامل روانی و درونی برساند. و اين هم جز با ايمان به خدا و انجام همه¬ی کارها برای او و به فرمان او، همان¬گونه¬که در شرع انور اسلام بيان شده، ممکن نيست.
فرق اساسی نظريّه¬ی اخلاقی اسلام با همه¬ی مکاتب ديگر همين انگيزه و نيّت است. چه در اغلب مکاتب اخلاقی اصولاً توجّهی به نيّت نشده و تنها مکتبی که روی نيّت به عنوان اساس ارزش تکيه شده، مکتب اخلاقی کانت است؛ ولی نيّتی هم که کانت ملاک ارزش قرار می¬دهد «اطاعت حکم عقل و احترام به قانون» است؛ در صورتي که کار اخلاقی از نظر اسلام عملی است، که برای رضای خدا انجام گيرد.
چنان¬که قرآن كريم می¬فرمايد: «تنها کسانی با اين قرآن هدايت می¬شوند، که در صدد طلب رضای خدا باشند: «يَهدي بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ: برای شما از جانب خدا روشنايی و کتابی روشنگر آمده است, خدا کسانی را که در پی خوشنودی اويند با آن [کتاب] به راه¬های سلامت رهنمون می¬شود.» (مائده 5/16)
و می¬فرمايد: «اِن تُبدوا ما في اَنفُسِكُم اَو تُخفوهُ، يُحاسِبكُم بِهِ اللهُ: اگر آنچه در دل داريد، آشکارش کنيد يا نهانش کنيد، خدا حسابش را از شما خواهد کشيد.» (بقره 284)
و در جای ديگر می¬فرمايد: «يُؤاخِذُكُم بِماكَسَبَت قُلوبُكُم: [خداوند] شما را بهر آنچه در دل¬هاتان داشته¬ايد بازخواست می¬کند.» (بقره 2/225)
از نظر اسلام، هرگاه نيّت غير الاهی باشد، حتّيٰ اگر آدمی مال خويش را انفاق کند، بهره¬ای عايدش نمی¬شود و کار او فاقد ارزش اخلاقی است، بلکه از نظر اسلام تنها کاری ارزش دارد، که برای خدا و رضای او انجام گيرد. «ماآتَيتُم مِن زَكاةٍ تُريدونَ وَجهَ اللهِ، فَاُولَئِكَ هُمُ المُضعِفونَ: آنچه به قصد خشنودی خدا به زکات دهيد (افزايش يابد) و اينانند که بهره¬ی خود را دو چندان می¬سازند.» (روم 30/39)
رسول خدا(ص)¬ هم ¬فرموده: «اِنَّمَا الاَعمالُ بِالنِّيّاتِ وَ لِکُلِّ امرِءٍ مانَویٰ: اعمال به نيّت¬ها بستگی دارند وآنچه برای آدمی می¬ماند نيّت اوست. (بحارالانوار 7/212)
و رسول خدا(ص)¬¬ فرموده: «يُحشَرُ ٱلنّاسُ عَليٰ نِيّاتِهِمْ: مردم در قيامت بر طبق نيّاتشان محشور خواهند شد.» (ميزان الحكمه 10/271)
امام باقر(ع) ¬فرمود: نِيَّةُ المُؤمِنِ خَيرٌ مِن عَمَلِهِ، لِاََنَّهُ يَنويٰ مِنَ الخَيرِ مَالايُدرِكُهُ، وَ نِيَّةُ الكافِرُ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ وَ ذالِكَ لِاَنَّ الكافِرَ يَنوَي الشَّرَ وَ يَأمُلُ الشَّرَّ مالايُدرِكُهُ: نيّت مؤمن از عملش بهتر است؛ زيرا او قصد خير مي¬كند آنچه را كه بدان دست نيافته و نيّت¬كافر بدتر از عملش است، زيرا كافر نيّت و قصد شرّ مي¬كند آنچه را كه به آن دست نيافته است. (كافي 2/182)
پيامبراكرم(ص) ¬فرمود: تَرَكنا في المَدينَةِ اَقواماً لانَقصُدُ وادِياً وَ لاتَصعُدُ صُعوداً ولانَهبِطُ هُبوطاً اِلّا كانوا مَعَنا، قالوا: كَيفَ يَكونونَ مَعَنا وَ¬لَم يَشهَدوا؟ قالَ: نِيّاتُهُم: ما در مدينه كساني را ترك كرده¬-ايم، حال هيچ وادي¬اي را نمي¬پيماييم و از هيچ بلندي بالا نمي¬رويم و از هيچ پستي پايين نمي رويم، جز آن¬كه با مايند. عرض شد: چگونه با ما هستند، با آن¬كه حضور ندارند؟ فرمود: با نيّت¬هايشان كه ما را همراهي مي-كنند. (ميزان¬الحكمه 10/479)
پس از پيروزي اميرمؤمنان(ع)¬ در جنگ جمل، يكي از يارانش به آن حضرت عرض کرد: دوست داشتم برادرم نيز با ما بود و مي¬ديد كه چگونه خدا تو را بر دشمنانت پيروز كرد؟ «فَقالَ لَهُ: «اَهويٰ اَخيكَ مَعنا؟ فَقالَ: نَعَم. قالَ: فَقَد شَهِدنا وَ لَقَد شَهِدنا في عَسكَرِنا اَقوامٌ في اَصلابِ ٱلرِّجالِ و اَرحامِ ٱلنِّساءِ، سَيَرعَفُ بِهِمُ ٱلزَّمانُ وَ يَقويٰ بِهِمُ الايمانُ: امام پرسيد: آيا فكر و دل برادرت با ما بود؟ گفت: آري. امام فرمود: پس او هم در اين جنگ با ما بود، بلكه با ما در اين نبرد شريكند آن¬هايي كه در پشت پدران و رَحِم مادران مي¬باشند، ولي با ما هم¬عقيده¬اند، به زودي متولّد مي¬شوند و دين و ايمان به وسيله¬ آن¬ها تقويت مي¬گردد.» (نهج البلاغه، خطبه 12)
رسول اكرم(ص)¬ فرمود: «مَن اَتيٰ فِراشَهُ وَ هُوَ يَنويٰ اَن يَقومَ يُصَلّيٰ مِنَ ٱللَّيلِ، فَغَلَبَتهُ عَيناهُ، حَتّيٰ اَصبَحَ، كُتِبَ لَهُ مانَويٰ، وَ كانَ نَومُهُ صَدَقَةٌ عَلَيهِ مِن رَبِّهِ: هركس به بستر رود و در نيّتش اين باشد، كه به موقع نماز شب برخيزد، امّا خواب بر چشم او غلبه كند، تا صبح شود، در نامه¬ی عملش آنچه در نيّتش بوده نوشته مي¬شود و خوابش هم صدقه¬اي بوده كه از جانب پروردگارش به او داده شده است.» (ميزان الحكمه 10/280)
نيّت جان عمل است و صحّت عبادت مشروط به نيّت است و عمل بدون نيّت باطل است؛ ولي نيّت بدين معنا نيست كه مثلاً به هنگام اداي نماز شخص بگويد: نماز براي خدا مي¬خوانم يا روزه براي خدا مي¬گيرم، بلكه نيّت انبعاث و پرش روح است به جانب حيّ سبحان، اگر انسان از طبيعت و ماسوي الله پر كشيد، نيّت كرده است. ازاين¬رو، فرموده¬اند: خداوند سبحان را با نيّت¬هاي صادق مسألت كنيد.
ازاين¬رو، هرگاه نيّت عبادت و نماز براي خدا نبود، نه فقط مستحقّ پاداش نيست، بلكه مستحقّ ويل خواهد بود. چنان¬كه خداوند ¬فرموده: «فَوَيلٌ لِلمُصَلّينَ، اَلَّذينَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهونَ، الَّذينَ هُم يُراءُونَ وَ يَمنَعونَ الماعُونَ: پس واي بر نمازگزاراني¬که از نمازشان غافل¬اند، آنان كه ريا مي¬كنند و از دادن وسايل زندگي خودداري مي¬كنند. (ماعون 7 ـ 4)
آری، از نظر اسلام، ارزش اخلاقی افعال، به نيّت فاعل و انجام دهنده¬ی آنهاست، يعنی کار بايد به نيّت الاهی و برای رضايت او انجام گيرد، تا با ارزش باشد. و اين کار هم جز با ايمان قلبی به خدا و معاد و نبوّت برای شخص حاصل نمی¬شود.
چنان¬كه قرآن¬كريم می¬فرمايد: «ماتُنفِقوا مِن خَيرٍ فَلِاَنفُسِكُم، وَ ماتُنفِقونَ اِلَّا ابتِغاءَ وَجهِ اللهِ: هر مالی که انفاق می¬کنيد، به سود خود شماست، امّا در صورتی که جز برای طلب خوشنودی خدا انفاق نکنيد.» (بقره 2/272)
بدين ترتيب، هرچند نظر اسلام در مورد قوا و غرائز نظر معتدلي است و معتقد است كه بايد حظّ هر قوّه را داد و از افراط و تفريط جلوگيري كرد؛ ولي معتقد است كه براي اين منظور حكومت عقل به تنهايي كافي نيست، بلكه ايمان هم بايد باشد، قوّه¬ی عاقله¬ی انسان به تنهايي و اگر توأم با يك ايمان و آرمان نشود، قادر به برقراري عدالت در كشور وجود (انسان) نيست. و خلاصه از فيلسوف حاكم در وجود انسان كار زيادي ساخته نيست، بلكه فيلسوف مؤمن در وجود انسان بايد حاكم باشد.
البتّه نيّت کار برای خدا هم درجات دارد. بعضی برای در امان ماندن از عذاب آخرت، خدا را کار می¬کنند، بعضی برای تحصيل ثواب¬های اخروی به انجام كارهاي نيك مي¬پردازند، ولی بالاتر از اين¬ها کاری است که تنها برای رضايت خداوند انجام گيرد.
چنان¬که امام علی(ع)¬ در دعايش به درگاه خدا عرض می¬کند: «وَجَدتُکَ اَهلاً لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُکَ: تو را شايسته¬ عبادت يافتم پس تو را عبادت کردم». (بحارالانوار 67/53)
امام سجّاد(ع)¬ در اوائل دعاي مكارم الاخلاق به درگاه خدا عرض مي¬كند: «وَانتَهِ بِنِيَّتي اِليٰ اَحسَنِ النِّيّاتِ: بارالها، نيّت مرا به بهترين نيّت¬ها منتهي كن.» از اين فرمايش معلوم مي¬شود نيّت هم نظير ايمان و يقين درجات دارد و امام سجّاد(ع)¬ بهترين آن را از خدا درخواست مي¬كند. آري، نيّت و قصد معصومين(ع)¬ از عبادت و هر كاري تنها و تنها رضاي خداست، نه حتّيٰ به خاطر پاداش بهشت و مصون ماندن از جهنّم.
چنان¬كه اميرمؤمنان(ع)¬ به پيشگاه خدا عرض مي¬كند: «اِلاهي، ماعَبَدتُكَ خَوفاً مِن نارِكَ وَ لاطَمَاً في جَنَّتِكَ، لكِن وَجَدتُكَ اَهلاً لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُكَ: خدايا، عبادت و بندگي من نه براي ترس از آتش توست و نه به منظور نيل به بهشتت، بلكه تو را شايسته¬ی عبادت يافتم، پس تو را عبادت نمودم.» (جامع السّعادات 3/116)
ولي اين هم كه بعضي گفته¬اند: عبادت بايد به طمع وصول به بهشت و مصون ماندن از عذاب الاهي نباشد، صحيح نيست، زيرا اكثر مردم با اين¬كه واقعاً به مبدأ و معاد و اسلام ايمان دارند، ولي از درك اين¬كه كار را تنها براي رضاي خدا انجام دهند، معذورند و بالاترين مرتبه¬ی آنان اين است كه به خاطر ترس از دوزخ و اميد به بهشت عبادت كنند.
امام صادق(ع) فرموده: «اِنَّ العُبّادَ ثَلاثَةٌ: قَومٌ عَبَدوا اللهَ عَزّ وَجَلَّ خَوفاً فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ، وَ قَومٌ عَبَدوا اللهَ تَبارَكَ وَ تَعاليٰ طَلَبَ الثَّوابِ فَتِلكَ عِبادَةُ الاُجَراءِ وَ قَومٌ عَبَدُوا اللهَ عَزّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلكَ عِبادَةُ الاَحرارِ وَ هِيَ اَفضَلُ العِبادَةِ: عبادت¬كنندگان سه گروه¬اند: گروهي خداي عزّ و جلّ را از ترس عذاب عبادت مي¬كنند اين عبادت بردگان است، گروهي خداي عزّ وجلّ را به طمع پاداش عبادت مي¬كنند و اين مزدوران است و گروهي خداي عزّ و جلّ را براي دوستيش عبادت كنند و اين عبادت آزادگان است و برترين نوع عبادت. (كافي باب عبادت، حديث 5)
چنان¬كه ملاحظه مي¬شود، امام صادق(ع) عبادت دو دسته¬ اوّل را هم عبادت خوانده، هر چند عبادت گروه سوّم را كه به خاطر دوستي خدا او را عبادت مي¬كنند، بهترين و برترين عبادت معرّفي فرموده است و آن را عبادت «احرار» خوانده است.
همچنين بايد در نظر داشت، که عمل برای خدا با انجام آن به قصد خدمت به بندگان خدا با هم تعارض ندارند؛ زيرا وقتی عملی به قصد تقرّب الاهی انجام گيرد، مسلّماً نتيجه¬ی آن عايد بندگان خدا خواهد شد، ولی از آن جهت کار را بايد برای تقرّب به خدا انجام داد، که چه بسا عمل وقتی برای خلق باشد، با ريا و تزوير توأم شود و در آن صورت فاقد حسن فاعلی است، که شرط اساسی فعل اخلاقی است.
انجام کار برای رضا و قرب خدا اين امتياز را نيز دارد، که انسانی که کار را برای قرب و رضايت خدا انجام مي¬دهد، از آنجا که خداوند را در کارهايش پشتيبان خود می¬داند، هرقدر هم کار مشکل باشد، بدون واهمه برای انجامش گام برخواهد داشت.
حتّيٰ كسي كه كار براي رضاي خدا انجام مي¬دهد، اگر ظاهراً هم شکست بخورد، می¬داند که: اوّلاً، از آنجا که گام به سوی خدا برداشته و به خدا نزديک شده است، باز به پيروزی رسيده است. ثانياً، از آنجا که به زندگی پس از مرگ معتقد است، می¬داند که نتيجه و پاداش عملش را بعد از مرگ و در زندگی ديگر، چندين برابر دريافت خواهد کرد.
و از طرفی ديگر، کسی که کارهايش را به انگيزه¬ی الاهی و قرب به خدا انجام مي¬دهد، هرقدر کارها دشوار باشند، چون روحش سير الی الله دارد، دچار اندوه و ناراحتی نخواهد شد، بلکه با آرامش روحی و روانی به کار خود ادامه می¬دهد.
آری، انسان با شناخت و عبادت خدا، من حقيقی خود را با اين کار به فعليّت می¬رساند، تا آن¬گونه که بايسته و شايسته يک انسان مؤمن است بشود. در واقع ايمان به خدا تضمين کننده¬ی سعادت فردی و کمال نوعی انسان است و انسان بدون ايمان و اعتقاد به خدا نمی¬تواند زندگی سعادتمندی داشته باشد.
2 ـ مطابقت عمل با شرع: علاوه بر نيّت و عمل صالح كه بيان شد، همان طوري كه گفتيم، عمل درست و مقبول از نظر اسلام سه شرط دارد: يكي اين¬كه نيّت و انگيزه براي خدا و در راه خدا و براي رضاي الاهي انجام گيرد. دوّم اين¬كه عمل صالح باشد، نه اين¬كه كسي همچون خوارج هر جنايتي به قصد رضاي خدا انجام دهد مورد رضايت خدا و اسلام باشد. و سوّم اين¬كه عمل به دستور شرع انور اسلام باشد، ولي اگر كسي عمل خوبي هم بدون دستور شرع انجام دهد، نه فقط پاداشي ندارد، بلكه بدعت است و حرام.
چنان¬كه در حديثي رسول اكرم(ص) مي¬فرمايد: «لايُقبَلُ قَولٌ اِلَّا بِالعَمَلِ وَ لايُقبَلُ قَولٌ وَ عَمَلٌ اِلَّا بِنِيَّةٍ، وَ لايُقبَلُ قَولٌ وَ عَمَلٌ وَ نِيَّةٌ اِلَّا بِاِصابَةِ السُّنَّةِ: سخني پذيرفته نمي¬شود، مگر با عمل، و سخن و عملي قبول نمي¬شود مگر با نيّت، و سخن و عمل و نيّتي مقبول نيست، مگر آن¬كه با سنّت منطبق باشد. (مستدرك الوسائل 1/8)
و خداوند تعاليٰ فرموده: «اَلَّذي خَلَقَ الْمَوتَ وَالحَياةَ لِيَبلُوَكُم اَيُّكُم اَحسَنُ عَمَلاً: خدا مرگ و زندگي را آفريده، تا شما را بيازمايد، ¬كه عمل كدامتان نيكوتر است.» (ملك 67/٢)