سایت اصول دین


توجيه مادّيّون از وحي


دکتر رحمت الله قاضیان

توجيه مادّيّون از وحي.

مادّي با جهان بيني ويژه خود مي‌خواهد همه حوادث را با اصول ماديگري تجزيه و تحليل كند از آنجا كه نمي‌تواند همۀ ‌پيامبران را دروغگو بداند ناچار شده كه موضوع نبوت و وحي مورد ادعاي پامبران را از طريق اصول مادّيگري توجيه كند و مي‌گويد:

«روح بلند وسرشت پاك و ايمان استوار پيامبران به خدا و اعتقاد راسخ آنها به لزوم عبادت خداي يگانه و ترك پرستش همه¬‌ بت¬ها و پشت پا زدن به تقليد ازگذشتگان، به روح و ذهن آنان جلاي خاصي مي¬دهد و در عقل دروني آنان خواب¬ها و يك سلسله حالات روحي به وجود مي‌آورد؛ از اين نظر آنچه را كه لازم و واجب و يا حرام مي‌پندارند خيال مي‌كنند كه وحي الاهي است كه از جهان ديگر براي آنها بدون واسطه يا به واسطۀ فرشته نازل مي‌گردد، يا مردي براي آنها تمثل پيدا مي‌كند و مطالب را به او تلقين مي‌نمايد واو تصور مي‌كند اين صورت فرشته‌اي است از عالم غيب. بنابر اين آنچه را كه پيامبران مدعي آن هستند به عقيدۀ همگي راست و پاي برجاست ولي حقيقت آن همان است كه گفته شد. (دائرة¬المعارف فريد وجدي، مادّه وحي)

بعضي ديگر گفته¬اند: پيامبران به راستي يقين داشته¬اند كه از طرف خدا برانگيخته شده¬اند و تعاليمشان نيز از ناحيه او مي‌باشد؛ ولي وحي همان صداي روح پيامبران است؛ زيرا سال¬ها تفكّر در باره يك انديشه، سبب مي¬شود، که آن انديشه در جان وي طنين افكند و حتّي به صورت فرشته در نظر او مجسّم شود.

پاسخ: اين تفسيرهاي مادّيّون از وحي بسان تفسيرهاي ديگرشان از امور، ناشي از غرور علمي آن¬هاست، که مي¬خواهند با علم اندک خود تمام اسرار جهان هستي را درك كنند در صورتي كه مجهولات انسان با معلومات وي قابل مقايسه نيست. و به قول قرآن مجيد: «وَ ما اُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِيلاً». (اسراء/ 85)

در باره وجود شعور ناخودآگاه شك نيست ولي مادّيّون روي چه اصلي مي‌گويند وحي همان تراوش ضمير باطن است كه قسمتي از روح پيامبر را تشكيل مي‌دهد؟

مادّيّون گفته¬اند: آگاهي¬هايي كه انسان به عللي نمي‌خواهد در ضمير خودآگاه پايدار بماند، كوشش مي‌نمايد، به دست فراموشي سپرده شود، و همين انديشه سبب مي‌شود كه اين نوع از افكار، از سطح ضمير خودآگاه، به ذهن ناخودآگاه فرار كند و خود را در آنجا پنهان سازد، هرچند در شرايط خاصي به صورت غير ارادي در ضمير آگاه آشكار مي‌گردد، و چه بسا خود را از طريق زبانِ سر نشان مي‌دهد.

اميرمؤمنان (ع) مي‌فرمايد: «ما أضمر أحد شيئاً إلاّظهر في فلتات لسانه و صفحات وجهه» هيچ كس چيزي را در نهانگاه دل، مخفي نساخت، مگر اين¬كه آثار آن در سخنان غير ارادي و رنگ رخسار او آشكار مي‌گردد». (نهج البلاغه، حکمت 26)

پاسخ: با توجّه به اين¬كه ضمير مخفي خود الهام بخش نيست، چگونه مي‌تواند منبعي براي انبوه معارف و حكم و روش¬هاي حياتبخش باشد كه متن رسالت پيامبران را تشكيل مي‌دهد، در چه زماني ضمير خودآگاه پيامبران آكنده از اين معارف و اسرار بوده و سپس به عللي واپس خوانده شده و در شرايطي خود را ظاهر گشته است؟


کتاب پیامبری

دکتر رحمت الله قاضیان