شرايط كمال عبادت.
غير از شرط صحّت و شرايط قبول، شرايطى هم براى كمال عبادت است. يعنى اگر اين شرايط باشد، عمل عبادى ارزشى فوقالعاده وكمالى بالاتر دارد، از جمله:
1. نظم و تداوم: عبادت باید برنامههاى دائمى و منظّم داشته باشد. در روايات آمده است: مؤمن، اوقاتش را تقسيم مىكند و بخشى را براى عبادت و مناجات با خدا قرار مىدهد.
2 ـ با اهمّيّت¬تر بودن: در انجام كارها بايد رعايت «اهم و مهّم» را کرد وكارهاى «مهمّ» را بايد فداى كارهاى «مهمتر» نمود.
پيامبر اکرم اسلام(ص) فرموده: «لاصَدَقَةَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج: با وجود بستگان نيازمند، انفاق به ديگران ¬ارزشی ندارد». (نهج الفصاحه، 522)
على(ع) ¬فرمود: «لاقُربَةَ بِالنَوافِلِ اِذا اَضَرَّتْ بِالْفَرائِضِ: هرگاه نمازهاى مستحب، به نمازهاى واجب ضرر رساند، موجب قرب به خدا نخواهد شد. (الحياة 1/318)
3 ـ نشاط و دوام: عبادتى كاملتر است كه همراه با نشاط بوده و استمرار داشته باشد. عملِ اندك و با دوام، برتر از كار زيادى است كه انسان آن را با ملالت و خستگی انجام دهد. آنان كه از عبادت لذّت نمىبرند، همچون بيمارانى هستند كه از غذاى لذيذ، لذّت نمىبرند.
4 ـ مشكلتر بودن: عباداتى كه دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بيشترى لازم دارد، باارزشتر و به كمال نزديكتر است. امام مجتبى(ع) با آن¬كه مركب سوارى داشت، ولى پياده به سفر حج مىرفت تا پاداش بيشترى داشته باشد. بهترين نماز، نماز اوّل وقت است. و در اذان و اقامه مىگوييم: «حَىَّ عَلَى الصَّلاة»؛ و نماز شب از آن جهت از نافله¬های روز باارزش¬تر است، كه شخص خود را از بستر نرم و گرم جدا كرده به نيايش و نماز مىپردازد.
به عبارت ديگر كار نيك و عبادتى كه در شرايط سخت انجام گيرد، چون فداكارى بيشترى مىخواهد وتأثير فراوانتر دارد، ارزشمندتر است.
قرآن کريم در ستايش از مؤمنان راستين مىگويد: «وَ لايَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ: در راه خدا از ملامت هيچ ملامتگرى نمی¬هراسند. (مائده، آيه 54)
و قرآن کريم مىفرمايد: «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لايَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللهَ: آنان، پيامهاى الاهى را مىرسانند و از او مىترسند و از جز خداوند نمىترسند. (احزاب، آيه 39)
و قرآن مجيد، مىفرمايد: «فَضَّلَ اللهُ الُمجاهِدِينَ عَلَى الْقاعِدِينَ أَجْرَاً عَظِيماً: خدا مجاهدان را بر خانه نشينان با پاداشی عظيم برتری بخشيده است». (نساء، آيه 95)
آری، در عبادت، بايد دشوارى آن را تحمّل كرد و بر سستى و تن پرورى غلبه يافت و به پرستشى عاشقانه و پيوسته پرداخت، تا مورد پسند حضرت حق واقع شود.
امام على(ع) فرموده: «اَفْضَلُ الاَعْمالِ ما اَكْرَهْتَ نَفسَكَ عَلَيهِ: بهترين كارها، عملى است كه خود را (علىٰرغم عدم پذيرش نفس) بر آن وادار كنى. (قصارالجمل 2/ 74)
اخلاص
اخلاص، دانشگاهى است، كه فارغ التحصيلان آن در مدّت چهل روز، به مدارج عالى حكمت مىرسند و در سايه اخلاص، به حدّى فوق تصوّر از بصيرت مىرسند. نيّت خالص اكسيرى است كه هر فلز بىارزش را، طلا مىسازد و هر كارى با نيّت تقرّب به خدا انجام گيرد، عبادت است.
رسول خدا ص فرمود: «مَنْ اَخلْصَ لِلّهِ اَربعينَ صَباحاً ظَهَرتْ يَنابيعُ الحِكمة مِنْ قَلْبهِ عَلى لِسانهِ: هر كس چهل شبانه روز تمام كارهايش براى خدا باشد، (چنان آماده لطف مخصوص الاهى مىشود كه) چشمههاى حكمت از دلش بر زبانش جارى مىشود. (جامع السعادات، ج 2، ص 77)
ارتباط خالصانه انسان با خدا، برای انسان نورانيّت و صفاى باطن و بصيرتى به همراه دارد كه او را در مشكلات و سختی ها هدايت مىكند.
امام على (ع) فرموده: «اَلاخْلاصُ اَعلَى الايمانِ: اخلاص، بلندترين قلّه ايمان است. (فهرست غررالحكم، واژه اخلاص)
امام صادق (ع) فرمود: «اَلقَلبُ حَرَمُ اللهِ وَ لاتُسكِنُوا حَرَمَ اللهِ غَير الله: دل، حرم الاهى است، جز خدا را در آن وارد نسازيد. (بحار 70، ص 25)
امام سجّاد (ع) در دعاهاى سحرهاى ماه رمضان به درگاه خداوند عرض می¬کند: «اَللّهُمَّ طَهِّر قَلْبى مِنَ النِّفاقِ وَ عَمَلى مِنَ الرّياء: خدایا، دلم را از نفاق و عملم را از ريا پاك گردان».
و امام حسين (ع) در دعاى عرفه به درگاه خداوند عرض می¬کند: «..وَالاِخلاصَ فى عَمَلى: خداوندا اخلاص در عمل به من عنایت فرما».
بعضی از نشانههاى اخلاص:
1 ـ بىتوقعى از ديگران: اگر كار براى خداست، انسان مخلص، چشمداشت تشكّر و قدردانى از غير خدا ندارد. و اگر قدر نشناسى و ناسپاسى هم ديد، باز در عمل خويش ثابت قدم و استوار بود، اين نشانه آن است كه براى خدا كار مىكند
چنان¬که وقتی حضرت على و فاطمه زهرا (ع) براى شفاى حسنين(ع) نذر كردند، كه اگر شفا يابند، سه روز روزه بگيرند. و چون خداوند آن دو فرزند را شفا داد. على و فاطمه (ع) در وفاى به نذر، روزه گرفتند. هنگام افطار در اوّلين روز، بينوايى به در خانه آمد. آنان غذا و نان خود را به او دادند و خود با آب افطار كردند. روز دوّم و سوّم هم اين ماجرا تكرار شد. چون خانواده كه سه روز، بى¬غذا روزه گرفته بودند، با رنگ پريده خدمت پيامبر(ص) رسيدند. سوره دهر در باره آنان نازل شد، كه اشاره به اين عمل خالصانه دارد: «إِنَّما نُطعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لانُرِيدُ مِنكُمْ جَزَآءً وَ لاشُكُوراً: ما شما را به خاطر خدا، اطعام مىدهيم و از شما هيچ پاداش و سپاسى نمىخواهيم. (تفسير نموئه، ذيل آيه 9 انسان)
امام صادق(ع) فرموده: وَالْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذى لاتُريدُ انْ يَحمَدك عَلَيهِ اَحَدٌ الَّا الله: عمل خالص، آنست كه از احدى، بجز خداوند، انتظار مدح و ستايش نداشته باشى. (بحارالانوار، ج 70، ص 230)
2 ـ توجّه به تكليف : نشانه ديگر اخلاص، آنست كه انسان تكليفش را هر چه باشد انجام دهد و كارهاى بزرگ و كوچك برايش يكسان باشد. در عمل، دنبال كارى برود كه ضرورى و تكليف است و بر زمين مانده، هر چند پول و عنوان و شهرت در آن نباشد. مثل خدمت در مناطق محروم يا روستاها و محيط¬هاى كوچك و بد آب و هوا.
3 ـ پشيمان نشدن از كار: كسى كه براى خدا كار مىكند و از ديگران انتظارى ندارد، هرگز از كارش پشيمان نمىشود؛ زيرا چون براى خدا كار كرده، پاداشش محفوظ است، چه نتيجه دنيايى و مطلوب بدهد يا نه. اگر به خاطر خدا براى ديدار مؤمنى يا عيادت بيمار رفتيد و در منزل نبود، يا امكان ديدار فراهم نشد، پشيمان نمىشويد، چون ثواب خود را بردهايد. اگر به قصد قربت، به ديدار كسى يا به مجلس ختم رفتيد، امّا آنان متوجّه حضور شما نشدند و تشكّر نكردند، پشيمانى ندارد.
4 ـ بىاعتنايى به نظر مردم: در انجام وظيفه، براى اهل اخلاص، تفاوتى نمىكند كه مردم از او استقبال كنند يا با بى¬اعتنايى برخورد نمايند. ستايش وانتقاد درنظرشان يكسان مىباشد.
اميرالمؤمنين)ع) فرموده است: «لِلمُرائى ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَكْسَلُ اذا كانَ وَحْدَهُ وَ يَنْشَطُ اِذا كانَ فىِ النّاسِ وَ يزيدُ فى العَمَل اذا اثِنَى عَليِه وَ يَنْقُصُ اِذا ذُمَّ: رياكار، سه نشان دارد: وقتى تنهاست، بى حال است، ولی وقتى با مردم است، در عبادت نشاط دارد، اگر تعريفش كنند، كار بيشترى مىكند و اگر بدگويى كنند، كم كارى مىكند. (محجة البيضاء 6/ 14)
5 ـ تداوم انگيزه و عمل: انسان مخلص، ساخته وظيفه و تكليف الاهى است، نه ساخته جوّ و شرايط و صرف اين و آن. بنابراين، آنچه را كه تكليف اوست، به طور مستمر و يك نواخت انجام مىدهد و از تكرار آن عمل، حتّىٰ براى هزارمين بار، خسته نمىشود. ممكن است به خاطر ضعف جسم يا پيرى، كمتر كار كند، ولى نشاط و انگيزهاش تغيير نمىكند.
6 ـ مانع نبودن مال و مقام: براى افراد با اخلاص، مال و مقام، مانع انجام وظيفه نيست. حتّىٰ «خود» را هم فداى تكليف مىكند و در اين مسير، از خواستههاى خود نيز مىگذرد. اگر دلبستگى به مال و مقام و خويشان و دوستان مانع انجام وظيفه باشد، اخلاص ضايع می¬شود.
7 ـ يكى بودن ظاهر و باطن: يگانگى ظاهر و باطن از نشانههاى ديگر خلوص است یعنی عمل در ظاهر با نيّت در باطن يكسان باشد.گندمنماى جو فروش نباشد، و همان باشد كه نشان مىدهد. در خلوت و در حضور ديگران یکسان عمل کند. نزد دیگران کارهایش خلاف کارهایش در خلوت نباشد. البته رعايت ادب، مسئله ديگرى است.
آن¬كه اخلاص دارد، نورانيتى در دل، توفيقى در عمل، پاداشى در دنيا و آخرت، عاقبت بخيرى، خوش نامى و محبوبيّت دارد. اين وعده الاهى است كه پاداش نيكوكاران خالص و بندگان مخلص ضايع نمىشود.
امام على(ع) فرمود: «مَنْ لَمْ يَخْتَلِف سِرُّهُ وَ عَلانِيَّتُهُ وَ فِعلُه و مقالَتُهُ فَقَدْ اَدَّى الاَمانَةَ وَ اَخْلَصَ العِبادَةَ : كسى كه ظاهر و باطنش يكسان و گفته و عملش هماهنگ باشد، امانت الاهى را ادا كرده و عبادت خالص انجام داده است. (نهج¬البلاغه، نامه 26)
8 ـ نداشتن تعصّب گروهى: اخلاص، انسان را به تلاش هميشگى و همه جايى و خستگىناپذير وامىدارد؛ ولى بدون اخلاص، گاهى گرايشهاى باندى و گروهى در كار است. اگر آن وابستگى و عضويّت در يك گروه باشد، فعّال و با نشاط است و اگر از آن مدار خارج شد، نشاط قبلى را از دست مىدهد، حتّىٰ ممكن است منزوى و گوشه گير يا حتّىٰ مخالف شود و كارشكنى كند. انسان با اخلاص، در انحصار باند و تشكيلات خاصّ نيست و تعصّب گروهى نمىورزد و اگر گروهى را باطل تشخيص داد، از آنان كناره مىگيرد و از گروه پرستى و تعصّبات شركآميز قومى، قبيلگى و منطقهاى و حزبى (كه با ورح اخلاص ناسازگار است) دور مىشود.
قرآن کریم مىفرمايد: «قَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصارىٰ عَلىٰ شَىءٍ و قَالَتِ النَّصارىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلىٰ شَيءٍ : يهود گویند: عقاید نصارا پایه درستی ندارد و نصارا می¬گویند: عقاید يهود پایه¬ای ندارد. (بقره، آيه 113).
البته اگر حزب يا گروه و تشكيلاتى حق بود، بايد از آن حمايت كرد.
9 ـ انجام كارهاى انجام نشده: اگر اخلاص و دلسوزى در كار باشد، انسان دنبال كارهاى لازم و زمين مانده مىرود كه خلاء آن محسوس است و كسى نيست كه انجامش دهد، چون نام و نانى ندارد يا مهمّ به حساب نمىآيد.
علامه طباطبايى (ره) وقتى از حوزه علميه نجف به قم آمد، ديد كه درس فقه و اصول بسيار است ولى درس تفسير و فلسفه گفته نمىشود. شروع به تدريس اين دو علم كرد. هر چند عدّهاى از روى خيرخواهى، می¬گفتند: اين كار، با شأن مرجعيّت آينده شما سازگار نيست؛ ولى او، بنا به تشخيص نياز و مصلحت حوزه، به تفسير و فلسفه پرداخت و «الميزان» و اصول فلسفه و بدایة الحکمه و نهایة الحکمه را تأليف كرد.
10 ـ انصراف از خطا: آن¬كه در كار اشتباه خود، پافشارى مىكند مخلص نيست. فرد با اخلاص، اگر تشخيص داد كار و راه بهترى وجود دارد، از مسير خطا منصرف مىشود و يا كار را به كاردانتر وامىگذارد.
نتيجه اخلاص: ارتباط خالصانه انسان با خدا، نورانيّت ضمير و صفاى باطن و بصيرتى به همراه دارد، كه انسان را در پيچ و خمهاى زندگى و بنبستها و مشكلات، هدايت مىكند.
امام على(ع) مىفرمايد: «عِنْدَ تحقيق الاِخلاصِ تَسْتَنَيرُ البَصائِر: هرگاه خلوص در دل آيد، نورانيّت و بينش به همراه آن مىآيد. (فهرست غررالحكم، واژه خلص، ص 93)
اين همان «فرقان» است، كه قرآن كريم، آن را از نتائج تقوا مىشمارد و می¬فرمايد: «اِن تَتَّقوا اللهَ يَجعَل لَکُم فُرقاناً: اگر تقوا داشته باشيد، به شما قدرت تشخيص حق از باطل خواهد داد». (انفال 8/29)
و نيز قرآن كريم مىفرمايد: «يا اَيٌّهَا الَّذينَ آمَنوا، اِتَّقوا اللهَ وَ آمِنوا بِرَسولِهِ، يُؤتِکُم کِفلَينَ مِن رَحمَتِهِ وَ يَجعَل لَکُم نوراً تَمشونَ بِهِ وَ يَغفِر لَکُم وَاللهُ غَفورٌ رَحيمٌ: ای کسانی که ايمان آورده¬ايد، از خدا پروا کنيد و به رسول او ايمان آريد، تا از رحمت خود به شما دو چندان عطا کند و نوری برایتان پديد آورد، تا به مدد آن گام بردارید و تا شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده¬ی مهربان است». (حديد، 57/ 28)